کارگاه های آشنایی با فضای مجازی و ابزارهای تولید محتوا در استان خوزستان بمدت 5 روز برگزار گردید.

این کارگاه ها که با محوریت وبلاگ نویسی و آموزش کوثر بلاگ در شهرهای اندیمشک، رامهرمز، ماهشهر، آبادان و شوشتر اجرا شد، بیش از 320 نفر از طلاب آن استان حضور داشتند.

کمپین حمایت از تولید ملی

سلام سوم خرداد امسال بازم گذشت تقریبا 34 سال  یک حساب سرانگشتی کنیم چندین دوره مجلس وانتخابات نماینده وجشنواره و همایش  وجدانا اگر این بودجه رو صرف آب وساختمانها و مزارع نخل سوخته میکردن بازم آبادان خرمشهر همان شهر پیشرفته قبل جنگ میشد که چنان پیشرفته بود که وقتی برای مردم پایتخت نشین حرفی میزدند چون ندیده بودند نگویند لاف آبادانی  هنوزم بودجه ها خرج جیب ها پر میشود ومردم دست خالی از بیت المال میشود

 آبادانی وخرمشهری را نباید جنگزده باقی گذاشت کو گوش شنوا

جهت رفاه شهروندان و معرفی کانال های برتر شهرستان اندیمشک می توانید با کلیک روی هر کدام از کانال های زیر عضو آن شوید.

برای عضویت در هر کانال کافیست روی آنها کلیک نمایید.

جهت درج کانال خود در قسمت نظرات ، پایین صفحه برای ما پیغام بذارید.

• کانال تلگرامی شما بایستی تابع قانون جمهوری اسلامی ایران باشد.

• کانال های تبلیغاتی جهت درج در این صفحه هزینه دارد.

• در صورتی که موضوع کانال شما مورد تایید تیم مدیریتی سایت قرار نگیرد در اینجا درج نخواهد شد.

• پس از درج کانال شما در وب سایت اندیمشک جوان ، مدیر فنی سایت حتما بایستی یکی از مدیرهای کانال شما قرار بگیرد. 

• با ما در اندیمشک جوان بمانید

آقای محمدرضا پاپی  شهردار اندیمشک در یک گفتگوی تلگرامی به سوالات شهروندان پاسخ داد.

سوالات شهروندان و جوابهای ایشان بدون هیچگونه دخل و تصرفی بدین شرح است:

شهروند: لطفا برنامه ای را که براساس آن به شورای شهر ارایه دادی و حضرتعالی  بعنوان شهردار انتصاب شدی رابیان بفرمایید؟

جواب: ضمن تشکر بنده زمانیکه برای شهرداری کاندید شدم برنامه هایم را در قالب کوتاه مدت میان مدت و بلند مدت تقدیم دوستان شورا کردم و تا به امروز هم خیلی از برنامه های کوتا مدت ومیان مدت را اجرا کردیم برنامه های بلندمدت را هم در دستور کارمان داریم.

شهروند: جناب اقای مهندس پاپی حضرتعالی چند وقت است که شهردار هستید و چند  حقوق پرسنل شهرداری را تا حال  پرداخت کرده اید؟

جواب: بنده ۲۰ ماهه شهردارم از زمان مدیریت بنده دوماه حقوق معوقه دارم که به جای این دو ماهم هر دو سال عیدی و پاداش راپرداخت کردم ضمن اینکه ۴.۵ ملیاردتومن هم احکام قضایی .بیمه طلب گذشته تامین اجتماعی .وتسویه کامل حدودا ۱۲۰ نفر از بازنشستگان سالهای گذشته راداشتم .میانگین حقوق ماهیانه شهرداری حدودا۱ملیاردتومن است که چنانچه بدهیهای فوق راپرداخت نمیکردم ۴ ماازحقوق گذشته پرسنل راهم میتوانستم پرداخت کنم البته وضعیت اقتصادی مملکت .جلوگیری ازصدور پروانه زمینهای با کاربری مغایر. عدم هماهنگی در شهرستان نیز در این خصوص بی تاثیرنبوده است.

شهروند: جناب آقای مهندس پاپی چرا معمولا در مراسمات فرهنگی(شهادت و ولادتها) اثری از سیاهپوش کردن وچراغانی درسطح شهر بجز چند بنر نیست؟؟

جواب: بله سوال به جا و به حقی است بنده ضمن شرمندگی ، خودم هم از این وضعیت گله مندم اما بضاعت مالی شهرداری از یک طرف ونبود امکانات از جمله دستگاه بالابر باعث کندی کارمان شده که انشاالله قول میدم درچندروزآینده شاهدتحول خیلی خوبی در این زمینه باشیم البته از امروز کارمان را شروع کردیم .سپاسگزارم

شهروند: آیا شما قبول دارید که پارک بزرگ ویران شده و پر از موشهای صحرایی است همچنین میدان جانبازان و دیگر میادین شهر تاریک و بسیار شکل زشتی بخود گرفته اند؟

جواب: ویران که نه ،متاسفانه قبل از ورود شورای چهارم کلیه وسایل پارک را با قیمت بسیار پایین فروخته بودند وهمان سرمایه گذار طی قراردادی با یک سری تغیرات جزعی مجددا در پارک شروع به کارکرده بود و تا زمان پایان قرارداد و حل و فصل کردن حق و حقوق ایشان عملا کاری از ما بر نمی آمد ولی جدیدا حق وحقوقش را اتفاقا همین امروز مصوبش دست من رسید داریم پرداخت میکنیم دنبال سرمایه گذار هستیم جهت احیای پارک میدان جانبازان هم یکی از دلایل کمبود روشنایش متاسفانه تقسیم بار برق مشکل داره ناچارامجبورهستیم که روشنایشو کم کنیم البته به دنبال رفع آن هستیم

شهروند: جناب اقای مهندس پاپی… .میشه بپرسم اعتراض کارگران شهرداری قبل از عید درب شهرداری,به چه معنا بود ؟ و چرا ۱۴ نفر از این عزیزان رو به قوه قضایی شکایت و در حال بازخواست هستند؟

جواب:اتفاقا من هم دلیلش رو نمیدونم چون یک روز قبل از اعتصاب عیدی و پاداش و روز بعد نیز حقوق را پرداخت کردیم ولی بازهم اعتصاب کردن البته موضوع چون مصادف بود با جشن پیروزی نماینده محترم از طرف سیاسیون مقابل …..

دلیل معرفی افراد هم راهپیمایی در مرکز شهر بدون مجوز و شعارهای غیر قانونی بود عکس وفیلم هم موجوده

شهروند: بعد از ۳ سال خراب بودن رقص نور نرسیده به پمپ بنزین فرهنگیان شما و پرسنل شهرداری تعمیر و بازسازیش کردید و جالب اینجاست که دقیقا شب شهادت حضرت علی (ع) این رقص نور را روشن کردید.. چه جلوه ی زشتی داشت برای شهر و بنده شخصا با شما تماس گرفتم ساعت یازده شب و شما گفتید بی اطلاع هستم و الان دستور می دهم خاموشش بکنند که متاسفانه صبح ساعت پنج صبح که از احیا بر میگشتم همچنان رقص نور شهرستان اندیمشک تمام شب بیست یکم ماه رمضان داشت مانور میداد ..

جواب: بله درخصوص رقص نور اتفاقا بله درست فرمایش کردی من دستور دادم ولی متاسفانه مسول تاسیسات مشکل براش پیش اومده بود و فراموش شد که خاموش کنه که عذرخواهی هم کردم.

شهروند: جناب پاپی انتقادهای زیادی از عملکرد  شما و شورای شهر   وجود دارد. متاسفانه شهر بی روح و هیچ زیبایی ندارد ..در زمان اعیاد و جشن ها شهر در خاموشی به سر می برد ….در تمیزی شهر که بهتر است سکوت کنیم..پروژه های بزرگی مثل  پارک فدک و قلعه مختار و … رسیدگی نشد  ..اندیمشک جایگاه تفریح و … نداره…آسفالت خیابون ها علاوه  بر افتضاح بودن آنها میشه درخت درون آنها اندیمشک کاشت چرا قبل از اینکه اسفالت بشه با اداراتی مثل گاز و اب و .. هماهنگ نمیکنید که اگر  پروژه ای در طول ماه و سال دارند  رو بهتون بگن و اون رو انجام بدن و بعد اسفالت کنید …چرا پارک بزرگ اندیمشک رها شد و چیزی ازش باقی نموند؟؟

جواب: دوست عزیز در رابطه با روشنایی عرض کردم من هم گله مندم من سال گذشته نور پردازی شهر را شروع کردم ولی متاسفانه اداره برق اقدام به جمع آوری ریسه ها و قطع کردن انها نمود. پارک فدک و قلعه مختار هم در حوزه کار من نیستند اما من هم اعتقاد دارم که باید اجرا و بهسازی بشوند و اما در خصوص آسفالت اگه زیاده روی نکنم انتظار دارم گشتی در مناطق مختلف شهر بزنید من بیش از ۵۰۰ هزار متر مربع آسفالت زدم یعنی در واقع انقلابی در آسفالت اتفاق افتاد ولی به خاطر اجرای فاضلاب شهری تمام مناطقی که در اونجا کار شده بود کلا وضعیت خیابانها را به هم ریخته که عملیاتی داریم روکش آسفالت راانجام میدیم .

جهت اطلاع خیابانهای روشنی .بخشی از۴۵متر.کارگر. بازگیر.علی درمانی کرامت انقلاب شهدا .عاشورا. استقلال کوی لور.دلپذیر. رومی پور.۳۰ متریهای ولایت .ارغوانهای غربی وشرقی رسالت .خیبر کوی نیرو خیابانهای فرهنگیان فاز۲ خ طوس .جنب فرمانداری .و خیابان اصلی زیبا شهر همگی آسفالت شدند و کار ادامه دارد.

تنها۳ خیابان از کوی ولایت منتهی به کانال ولایت آسفالت نشده هیچ بودجه ای نه در گذشته و نه درحال برای آنها منظور نشده و همزمان با بهسازی کانال ولایت بهسازی و آسفالت خواهند شد

دوست عزیز خیابان روشنی را که ما کاملا روکش آسفالت زدیم ولی متاسفانه به علت فرسوده بودن سیستم لوله کشی آب شهر هر روزشاهد تخریب آسفالت مناطق مختلف شهر هستیم ولی باز هم روی چشم پیگیری میکنم.

شهروند: در خصوص تاریکی و عدم روشنایی پارکهای سطح شهر توضیح بفرمایین؟

جواب: بله متاسفانه مدت زمان زیادیه که اداره برق اقدام به قطع روشنایی پارکها میکند و این هم نتیجه عدم هماهنگی مدیریت شهریست که انشاالله حل خواهدشد.

شهروند: بودجه ای که هرساله برای عمران و آبادانی شهر میاد کجاها خرج میشه؟؟؟
از همه مهمتر چرا شهرداری اعلام ورشکستگی نمیکنه که حداقل بودجه ای که هرسال برای عمران و آبادانی شهر میاد صرف حقوق کارمندها نشــــــــــه؟؟؟
چرا این همــــــــــه بدهی بار اومده؟ و آیا دزفول هم همینطوره؟
و  چرا کسانی که قبلا در مسند شهرداری بودن رو شکایت نمی کنید؟؟؟

جواب: دوست عزیز تحت هیچ شرایطی بودجه عمرانی قابل مصرف درهیچ جای دیگری نیست وفقط مختص همان پروژه ای هستش که تعریف شده وچنانچه یک ریال از آن جای دیگر مثلا به جای حقوق پرداخت گردد جرم محسوب شده و شهردار باید پاسخگو باشد نمونش هم در ادوار گذشته داشتیم .

و اما تخلفات شهردار هم سازمان بازرسی شکایت کرده ونه تنها شهردار محکوم نشده بلکه حاکم هم شده وحق وکالتشو از شهرداری گرفته .بدهی برای شهرداریها امری طبیعیه دزفول هم بی نهایت بدهکاره صدملیارد تومن اوراق فروختند که ماهیانه هزینه های هنگفتی دارن پرداخت میکنن ۶۰ملیاردوام گرفتند که ماهی دو سه ملیارد دیر کرد داره اونا هم وضعیتی بهتر از ما ندارند.

شهروند: جناب شهردار چرا بازارچه اندیمشک به اسم یکی گرفتن ولی نصف نصف  یکی از اعضای شورا هست؟

موضوع بازارچه کار بسیار خوبی بود کانال فاضلاب که مسقف شد و به پیشنهاد خود بنده به بازارچه تبدیل شد اما در خصوص شراکت عضو شورا من بی اطلاعم بعید میدونم که واقعیت داشته باشه.

شهروند: آقای شهردار ، آن پولی را که اسفند ۹۳  تحت عنوان عیدی به رییس شورا دادی به چه دلیل بود؟

جواب: من هیچگونه پولی خارج از بودجه شورا به شورا پرداخت نکردم و اون مبلغ صدملیون تومن هم طبق ماده ۸۰ قانون شوراها پرداخت شده بود و از بودجه شورا کسر گردید.

شهروند: چرا یک راننده تاکسی را بعنوان مسؤل کارگزینی معرفی کردید؟

جواب: انتصاب مسول کارگزینی زمان من نبود قبل ازبنده بود و انصافا کارش را هم خوب انجام میده

*اتفاقا دوست عزیزی نکته خوبی اشاره فرمودید ما با امانی کردن پروژه هابه اندازه شاید بیش از ۳۰ برابر موافقتنامه ها کار کردیم به عنوان نمونه آسفالتی که داشتیم کاملاخودمون انجام دادیم وصرفه جویی شد جدول بندی معابر را کاملا خودمون انجام دادیم و بسیار صرفه جویی شد و حدودا ۲۴ هزار متر طول جوی فاضلاب ۱۷ هزارمتر جدول تک (بلوار) بیش از۱۲هزارمترکفپوش انجام دادیم تنهاپروژه هاییکه به پیمانکارواگذارکردیم پروژه هایی بودن که الزاما میبایست ازطریق پیمانکارانجام بشن چون پروژه امانی سقفی وقانون دارد

شهروند: ورودی شهر از سمت اهواز قبل رسیدن به پل چرا تخریب شده و فضای سبز برای زیبایی پیش بینی نشده و دو طرف جاده کرخه که قبلا توسط حاج فریدون حسنوند درختکاری شده بود چرا آبیاری نمیشه و اکثریت درختان یا خشکیده و یا قطع شده است؟

جواب: تخریب دو طرف جاده بعد از پل به خاطر اجرای عملیات عمرانی توسط راه آهن هستش میدان کرخه خارج از محدوده شهری و حوزه اداره راه و شهرسازیست متولی آن اداره راه و سدکرخه بوده وهستند.

شهروند: شرکت سنگ جدول مال چه کسی هست؟

جواب: سنگ جدولهای خریداری شده ازتولیدیهای سطح شهر خرید کردیم .کارگاه تولید قطعات بتنی بنیاد مسکن .کارگاه قطعات بتنی ابی حسنوند. کارگاه تولید قطعات بتنی مهرداد میردورقی و کارگاه برادران پاپی چهار کارگاه فعال سطح شهرستان هستن که ما به تناسب و بر اساس کیفیت ازهمه از طریق استعلام بها خرید کردیم.

شهروند: آیا یک میلیاردی که از شهرداری طلب داشتید وصول شد؟

جواب: دوست عزیز من بابت چه موضوعی از شهرداری یک ملیارد طلبکار بودم که خودم نمیدونم بله من یک زمانی پیمانکار جز شهرداری بودم و کل کارکرد بنده به ۱۵۰ملیون هم نرسید اما اگه شما به جای من کارکردی و من طلبکارم که پیگیری کنم!

شهروند: چرا از الیاف در اسفالت استفاده نکردید؟

جواب: دوست عزیز در کدام یک از شهرها از الیاف در آسفالت استفاده میکنند که ما دومی باشیم؟

شهروند: جدیدا استفاده میشه تنی ۳۰هزار تومان بیشتر نیست. حجم بالا میره ضخامت بالا عمر هم بالا

شهروند: بلوار ۳۰متری کوی ولایت از موقع احداث تا الان بیش از ۱۰بار نشست کرده.جالب اینجاست هر وقت ترمیمش کردید بلافاصله بعد چند روز همون نقطه دوباره نشست کرده.
لطفا دلیلش ذکر کنید؟؟؟

جواب: بله به علت عبور لوله فاضلاب که غیر اصولی در زیر این بلوار کار گذاشته شده بود و به تبع ان قطره ای کردن درختان بلوار و نفوذ آب به اطراف لوله فاضلاب نشستهایی داشته که ضمن عذرخواهی درفرصت مناسب به طوراصولی رفع خواهدشد.

شهروند: در خصوص متکدیان، گدایان و کارتون خوابها که برابر دستورالعمل شهرداریها از وظائف شهرداری محسوب میشن و شهر ما مملو از این گدایان شد؟؟؟ لابد اون هم وظایف شما نیست؟؟؟

جواب: درخصوص متکدیان تنها شهرداری متولی این کار نبوده و به تنهایی از عهده این کار بر نمیاد و اداراتی مثل بهزیستی و نیروی انتظامی هم باید کمک کنند که طی چندین مرحله اقدام کردیم اما به دلیل نداشتن محل نگهداری متکدیان موفق نشدیم.

شهروند: شما یکی از مسوولین شهر هستید چرا  در انتخابات از جناح خاص حمایت کردید.؟

من دوازده سال در کنار حاج فریدون حسنوند بودم منتخب مردم در شورا بودم و تقریبا یک شخص سیاسی بهم حق بدین که بالاخره از یک طیف حمایت بکنم اما اینکه من در همایش نماینده حضور پیدا  کردم ……….

شهروند: آقای پاپی هزینه زیبا سازی پل زیر گذر چقدر بوده است؟

جواب: کل بودجه ای که درقالب ماده ۱۸۰برای پل زیرگذرپیش بینی شده بودشامل زیباسازی،نورپردازی،اصلاح بلواروآسفالت ۵۰۰ملیون تومان بودکه تنها۲۲۰ملیون آن محقق شدومابقی حذف شد

شهروند: بصورت شفاف گفته بشه مشکل زمینهای کوی شهدا (فاز ۱و۲) چیست؟
جواب: زمینهای سروش مشکل کاربری دارن وتازمانیکه کمیسیون ماده ۵ برگزارنشه مشکل حل نخواهدشد.

شهروند: آقای پاپی بودجه سالانه شهرداری چقدر است؟
جواب: تاقبل ازشورای چهارم که بنده خودم عضوشورابودم بودجه جاری شهرداری ۱۲ملیاردتومان بودکه ما سال ۹۳ به ۱۶ ملیاردودویست ملیون تومان افزایش دادیم ۹۴نیزتا۲۰ملیاردتومان افزایش دادیم ۹۵ هم ۲۳ملیاردبودجه جاری رابستیم.همینکه بودجه ۱۲ملیاردی رابه ۱۸ ملیاردودویست ملیون افزایش دادیم یعنی به دنبال افزایش درآمدبودیم

شهروند: جناب آقای مهندس پاپی چرا  فکری برای فاضلاب شهری و معدوم نمودن جانوران موزی سرگردان در سطح شهر نمیشه؟
جواب: فاضلاب شهری همانطورکه ازاسمش پیداست مربوط به حوزه آب وفاضلاب است واداره آب وفاضلاب میبایست دراین خصوص اقدام کنه که شروع هم کردن امامتاسفانه به سرانجام نرسیدمعدوم کردن جانوران موزی هم ماچندروزپیش آهک پاشی کردیم وداریم سم زدایی میکنیم اماتازمانیکه فاضلاب مکانیزه اجرانشه مشکل جانوران موزی حل نخواهدشد.

یاد یاران سفرکرده بخیر
چند وقت پیش برای مراسم یادواره شهدا به استان گیلان دعوت شدم. وقتی از سخنران برنامه سؤال کردم گفتند سردار حاج قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس است. تا اسم حاج قاسم را شنیدم بلافاصله گفتم حتماً خواهم آمد.
روز مراسم وقتی همراه عده‌ای از دوستان وارد محوطه مراسم شدم، ماشینی جلو ما ایستاد و سرلشکر با لباس سبز پیاده شد و من با خوشحالی گفتم به به حاج قاسم عزیز چه سعادتی.
همدیگر را بغل کردیم. بوی عطر یاس می‌داد. همان عطری که در جنگ تحمیلی همیشه استفاده می‌کرد. برایم سنگ تمام گذاشت و شرمنده‌ام کرد. تا رسیدن به محل اصلی مراسم با هم حرف زدیم. از حلب، از نبل و الزهرا، از لاذقیه، از تل الجبین… آن قدر صمیمی و مهربان حرف می‌زد که گریه امانم را برید. او در حالی که سرم را از روی عمامه‌ام بوسید گفت تو که هنوز دل نازک هستی. محکم باش.
از شهید علی قربانی پرسیدم. از عکس‌های او و سردار پورجوادی، از احمد حاجیوند از احمد مجدی از عیدی‌مراد از….
علی قربانی و پورجوادی را خوب می‌شناخت. از عکس‌های گوشی‌ام عکس‌های آن روزها را نشانش دادم که دیدم او هم بغض کرد و خیره خیره نگاه می‌کرد و می‌گفت یادم است آن شب را.
آرام آرام وارد محل سخنرانی شدیم . مراسم شروع شد و همه منتظر حرف‌های حاج قاسم بودند. سردار زاهدی، سردار عبداللهی و بسیاری از سرداران گیلان بودند. جمعیت زیادی آمده بود. قبل از رفتن حاج قاسم به جایگاه مجری گفت کسی میاید و برایمان می‌گوید که هنوز پوتین‌هایش را در نیاورده است. هنوز گریه‌هایش در نیمه شب براه است. هنوز دنیا را محل عبور می‌داند. او حاج قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است. برای آمدن او احترام کنید و همه قیام کنید.
جمعیت تا ده دقیقه سینه می‌زدند و می‌گفتند ای یادگار شهدا، به شهر ما خوش آمدی. ای مالک اشتر زمان به شهر ما خوش آمدی.
هر چه قاسم خم می‌شد و دست‌هایش روی چشم‌هایش می‌گذاشت جمعیت ساکت نمی‌شد آن قدر گفتند که قاسم از جیب شلوارش دستمال آبی‌اش را در آورد و اشک‌هایش را پاک کرد.
من از دیدن این صحنه داشتم غش می‌کردم ولی به قول علی جمالی‌فر آبرو داری کردم و دسته صندلی‌ام را محکم گرفته بودم.
حاج قاسم یک ساعت حرف زد از دنیا، آخرت، خمینی، خامنه‌ای از مهدی، احمد، حسین، ابراهیم.
آن‌قدر شیرین می‌گفت که کسی احساس خستگی نمی‌کرد. با قدرت و مهابت و شجاعت حرف می‌زد. ما ایستاده‌ایم. فرمانده در قاموس انقلاب اسلامی امامت است نه هدایت. فرمانده در مکتب دفاعی خمینی بیا است نه برو. گفت و گفت تا به آخرین مکالمات مهدی باکری و احمد کاظمی رسید گفت مهدی در بیسیم می‌گفت احمد بیا این جا بیایی می‌بینی چیز دیگری است. طاقت نیاورد و گریه کرد ولی بی‌صدا. برای حرف‌هایش شاهد می‌آورد. می‌گفت سردار زاهدی یادت هست؟ سردار عبداللهی یادت نیست؟
او از خیبر و از حمید باکری می‌گفت و من از خیبر یاد جواد زیودار، محسن ظریفی، قاسم‌زاده، فردچیان و ضیایی می‌افتادم.
او از بدر می‌گفت و از مهدی باکری و من یاد حمید صالحی، احمد نون‌چی و حمید طوبی می‌افتادم.
مراسم تمام شد و من به استقبال حاج قاسم رفتم. نگاه‌هایمان درهم گره خورد. تا همدیگر را بغل کردیم من های های گریه کردم و او گفت اون بالا دلم عجیب هوای احمد و مهدی کرد. حس کردم مهدی کنارم ایستاده است.
جمعیت و سرداران من و او را دوره کرده بودند و خیره نگاه می‌کردند. حاج قاسم آرام گفت دعا کن عاقبت من رفتن به پیش احمد و مهدی باشد همین. گفتم تو هم برای من دعا کن.
چند لحظه بعد مادر شهیدی که عکس شهیدش همراهش بود جلو آمد و با لهجه گیلکی گفت این عکس پسرم است سردار سلیمانی. این فرزند من هدیه من به آقای خمینی و خامنه‌ای بود. این سهم کوچک من است. آیا من پیش زینب کبری رو سفیدم؟
حاج قاسم عکس را بوسید و گفت مادرم! باور کن و همه بدانند بخدا قسم این جوان نازدانه تو دم دروازه بهشت منتظر شماست. شما چشم و چراغ ما هستید.
سردار زاهدی گوشه‌ای ایستاده بود و این صحنه را نگاه می‌کرد. او از گریه زیاد چشم‌هایش قرمز شده بود و معلوم بود هنوز در حال و هوای حرف‌های حاج قاسم است. شاید هم او یاد خاطراتش با حسین خرازی و احمد کاظمی افتاده بود.
جمعیت اجازه حرکت نمی‌داد. هرکس از راه می‌رسید خم می‌شد و دست قاسم را می‌بوسید و او عرق می‌کرد و می‌گفت آقا شرمنده‌ام نکنید من سرباز این کشور و انقلاب هستم.
نمازمان را به جماعت خواندیم و من یاد نمازهایمان در پلاژ، پشت پادگان و گروهان پل افتادم.
دوست داشتم تا صبح روی سجاده نماز می‌ماندم ولی می‌بایست می‌رفتم.
دو سه ساعتی با هم بودیم و باید راهی تهران می‌شدیم.
فاصله هوایی گیلان- تهران، فاصله کوتاهی است. در مسیر کوتاه هوایی حاج قاسم با تسبیح فیروزی‌اش تنها ذکر می‌گفت و من موقع نشستن، خاطرات سفرمان با احمد کاظمی و حیات مقدم را به کنگره شهدای خوزستان را برایش گفتم و که کلی خندید و گفت احمد و ما ادراک احمد.
در فرودگاه موقع خداحافظی گفتم امیدوارم دیدار بعدی ما جشن پیروزی در حلب و کل سوریه باشد و او در حالی که دستم را فشار می‌داد گفت امیدوارم.
مسیر تهران- قم را نفهمیدم کی تمام شد ولی هنوز در حال و هوای گیلان بودم و محو حرف‌های زیبای حاج قاسم که دلتنگ شهدا بودم.
خدایا تو می‌دانی از راه مانده‌ای هر روز از در التماس و عجز از درگاهت در خواست رفتن می‌نماید.
خدایا بهترین دوستان من در اوج مرد و نامردی در کوران عملیات‌های دفاع مقدس رفتند و آنانی که ماندند و کم از رفتگان ندارند به سلامت بدارشان که مایه آبرو و عزت من هستند. آن‌ها بهانه زنده ماندن من هستند.
محمدمهدی بهداروند

اردیبهشت 95