صفحات: << 1 ... 42 43 44 ...45 ...46 47 48 ...49 ...50 51 52 ... 54 >>
از جمله دغدغه های انسان معاصر سلامتی جسمی اوست،با وجود این همه تغییر و تحول و دخل و تصرف در بخش خوردنیها و آشامیدنیها در غوغای نو آوری صنایع غذایی و آشپزی مدرن راهی جزپناهندگی به پروردگار علیم و حکیم و رزاق نیست که باید خاضعانه و خالصانه از او طلب کنیم :"اللهمَ ارزقنا رزقاً حَلالاً طیباً واسعاً”
کتاب خدایا چه بخورم عنوان کتابی است از خانم زبیده خدایی در این کتاب به خواص انواع خوردنیها و آیات و روایات در این زمینه اشاره شده است.
مؤلف کتاب عوامل مهم سه گانه در شفایابی را اینگونه بیان می کنند:
1- باور قلبی و ایمان و اعتقاد به “شافی” بودن خداوند متعال.
2- یافتن علت بیماری که خود در حکم کلید و رمز شفاست.
3- فعال ساختن و توانمند کردن ذهن بر شفا یابی و شفا بخشی
ابرو باد و مه وخورشید جملات زیادی میشود ساخت ولی باهرکدام ویا با هم خدا وعظمت پروردگار را میفهمیم.
از پیدایش انسان معاد تاکید ویادآوری شده از توحید به نبوت و بعد به معاد ختم شده . در نبوت پیامبران و بعد امامان همه به معاد بقول معروف از خاک به خاک تسبیح راتصور کنیم که با دانه ای شرو ع میشود وبه همان دانه ختم میشود
شاید همراه داشتن تسبیح در هنگام دفن برای محکم کاری هست که تسبیح گویای عظمت وقدرت خداوند وبه حقانیت معاد ایمان داریم
تسبیح راز ها دارد شاید آسمان وزمین هم مثل تسبیح مااول و آخرشون یک دانه است
سلام
تسبیح راز های عجیبی دارد وقتی بچه بودم پدربزرگم با تسبیح استخاره میکرد ما همه نوه ها هرکدام توی دل نیت میکردیم ونوبت نوبتی استخاره میکردیم.
کودکی رفت و انگشتر و مهر دیجیتالی آمد و تسبیح ها تبدیل به مونیتورهای لمسی مبایل و چت وتلگرام …. ختم شد چرا ؟
دانه دانه باران رحمت آسمان تسبیح گویا ابر وماه و خورشید و خاک حتی صدای پرندگان موقع غروب وطلوع وخاموشی صداها موقع غروب
شاید میترسند دیگه خورشید روشن را فردا نبینند
شاید قطع شدن اینترنت یا خط تلفن به اندازه زلزله 8 ریشتری مارا وحشت کنند
من و بچه من و نسل بعد من آیا میفهمند راز تسبیح معاد است
وفات شیخ صدوق
این عالم بزرگ اسلام و شیعه، پس از عمرى پر برکت در سال 381 هجرى دیده از جهان فانى فرو بست و به سراى باقى شتافت.
وفات او در شهر رى بود و با این حادثه عظیم و تاسف بار، غبار غم و سراسر عالم تشیع را فرا گرفت و عاشقان مکتب اهل بیت علیهمالسلام در میان اندوه و اشک، پیکر مطهر وى را تشییع کردند و در نزدیکى مرقد حضرت عبدالعظیم حسنى (در شهر رى) به خاک سپردند.
جسد سالم شیخ صدوق بعد از هشتصد سال
حادثهاى در حدود سال 1238 قمری اتفاق افتاد که عظمت و اعتبار صدوق(ره) نزد زائران حرمش بیشتر معلوم شد و ارادت آنان نسبت به وى دو چندان گشت که شرح آن واقعه مطابق نقل علامه خوانساری در کتاب روضات الجنات بدین گونه است؛
«از کرامات صدوق که در این اواخر به وقوع پیوست و عدّه کثیری از اهالی شهر، آن را مشاهده کردهاند، آن است که در عهد فتحعلی شاه قاجار در حدود 1238 هجری مرقد شریف صدوق که در اراضی ری قرار دارد از کثرت باران خراب شد و رخنهای در آن پدید آمد.
به جهت تعمیر و اصلاح آن اطرافش را میکندند پس به سردابی که مدفنش بود برخوردند، هنگامی که وارد سرداب شدند، با جسدی عریان و مستورالعوره مواجه شدند که در انگشتانش اثر خضاب و در کنارش تارهای پوسیده کفن به شکل فتیلهها بر روی خاک قرار گرفته است.
این خبر به سرعت در تهران منتشر شد و به گوش سلطان وقت رسید، وی با جمعی از بزرگان و امنای دولت به جهت مشاهده حضوری به محل آمدند. جمعی از علما و اعیان دولت داخل سرداب شدند و صدق قضیه را به رأی العین مشاهده کردند. پس از آن وی دستور تعمیر و تجدید بنا و تزئینات آن بقعه را صادر کرد.»
صاحب روضات که در آن زمان 12ساله بوده مینویسد: «من خودم بعضی از افراد را که در آن واقعه حضور داشتند، ملاقات نمودهام.»
علامه مامقانی، صاحب تنقیح المقال، همین قضیه را نقل نموده و اضافه میکند:
چهل سال پیش سند صحیح از سید ابراهیم لواسانی (متوفای 1309ه ق) که از علمای بزرگ تهران بود برای من نقل شد که وی به چشم خود جسد مطهر را به همان حال که ذکر شد، مشاهده کرده است.
یکی دیگر از شاهدان قضیه، حکیم وارسته آقا علی مدرّس زنوزی، متوفای 1307 هجری قمری، است.
علامه مدرس زنوزی، فیلسوف و اهل منطق و استدلال است و چنانکه میدانیم چنین افرادی نوعاً تحت تأثیر شایعات و توهمات قرار نمیگیرند و هر شنیدهای را به سادگی باور نمیکنند بلکه برای اثبات هر قضیهای دنبال دلیل و مدرک علمی و قطعی میگردند، وی خود یکی از شاهدان و ناقلان این کرامت است.
سخن بزرگان درباره شیخ صدوق
شیخ طوسى مىگوید: «او دانشمندى جلیل القدر و حافظ احادیث بود. از احوال رجال، کاملا آگاه و در سلسله احادیث، نقادى عالى مقام به شمار مىآمد. بین بزرگان قم، از نظر حفظ احادیث و کثرت معلومات مانند نداشت و در حدود سیصد اثر تالیفى از خود به یادگار گذاشته است.»
نجاشى از علمای برجسته و بزرگ علم رجال مىنویسد: «ابو جعفر (شیخ صدوق) ساکن رى، فقیه و چهره برجسته شیعه در خراسان است، او به بغداد نیز وارد شد و با این که در سن جوانى بود همه بزرگان شیعه از او استماع حدیث مىکردند.»
سید ابن طاووس او را چنین وصف کرده است: «شیخ ابو جعفر محمد بن على بن بابویه، کسی که دانش و درستکارى او مورد اتفاق و در گفتار مورد اطمینان کامل است.»
علامه بحرانى مىگوید: «جمعى از اصحاب ما، از جمله علامه در «مختلف»، شهید در «شرح ارشاد» و سید محقق داماد، روایات مرسله صدوق را صحیح مىدانند و به آنها عمل مىکنند ؛ زیرا همان گونه که روایات مرسله ابن ابى عمیر پذیرفته شده، روایات مرسله صدوق هم مورد قبول واقع شده است.»
شیخ بهایی لقب «رئیس المحدّثین و حجةالاسلام» را برای او برگزیده است.
هنگامی که از شیخ بهایی در مورد شیخ صدوق سؤال شد وی پس از توثیق و مدح و ثنای شیخ صدوق گفت: پیش از اینها از من پرسیدند بین زکریای بن آدم و صدوق کدامیک از دیگری افضل و بالاتر است، من گفتم: زکریای بن آدم، زیرا اخبار بسیار در مدح او رسیده. بعد از این سؤال و جواب، شیخ صدوق را در عالم رؤیا دیدم به من فرمود از کجا ظاهر شد بر تو برتری زکریای بن آدم از من؟ این جمله را فرمود و از من اعراض کرد.
سید بحرالعلوم میگوید: «شیخ صدوق، بزرگ بزرگان و استاد راویان شیعه و ستونی از ستونهای شریعت اسلام و پیشوای محدثان است و در آنچه از امامان شیعه علیهمالسلام نقل میکند؛ راست گفتار. او به دعای حضرت صاحب الامر علیهالسلام به دنیا آمده و همین فضیلت و افتخار بزرگ او را بس»
استادان شیخ صدوق
1 - على بن حسین بن موسى بن بابویه قمى (پدر شیخ صدوق)
2 - محمد بن حسن بن احمد بن ولید
3 - حمزة بن محمد بن احمد بن جعفر بن محمد بن زید بن على علیهالسلام
4 - ابو الحسن، محمد بن قاسم
5 - ابو محمد، قاسم بن محمد استرآبادى
6 - ابو محمد، عبدوس بن على بن عباس گرگانى
7 - محمد بن على استرآبادى
شاگردان شیخ صدوق
1 - برادرش حسین بن على بن موسى بن بابویه قمى
2 - شیخ مفید (محمد بن محمد بن نعمان)
3 - شیخ ثقة الدین حسن بن حسین بن على بن موسى بن بابویه، برادرزاده صدوق
4 - على بن احمد بن عباس، پدر شیخ نجاشى
5 - ابو القاسم، على بن محمد بن على خزاز
6 - ابن غضائرى، ابو عبدالله، حسین بن عبید الله بن ابراهیم
7 - شیخ جلیل، ابو الحسن، جعفر بن حسین حسکه قمى، (استادِ شیخ طوسى)
8 - شیخ ابو جعفر، محمد بن احمد بن عباس بن فاخر دوریستى
9 - ابو زکریا، محمد بن سلیمان حمرانى
10 - شیخ ابو البرکات، على بن حسن خوزى
تالیفات شیخ صدوق
از جمله تألیفات ایشان است:
1 - من لا یحضره الفقیه
مشهورترین و بزرگترین کتاب صدوق همین کتاب است که یکى از کتب اربعه روایى شیعه به شمار مىرود.
این کتاب در بردارنده نزدیک به شش هزار حدیث است که بر اساس موضوعات مختلف فقهى تدوین شده است.
شیخ صدوق در مقدمه کتاب نوشته است: «من نخواستم مانند سایر مصنفان روایاتى را که در هر موضوع رسیده است ثبت کنم بلکه در این کتاب روایاتى را آوردهام که بر اساس آن فتوا مىدهم و آنها را صحیح مىدانم و معتقد به صحت آنها هستم و میان من و پروردگار حجت است.»
مرحوم مامقانى به نقل از علامه طباطبایى (سید بحر العلوم) مىنویسد: «برخى از اصحاب، روایات کتاب (الفقیه) را بر سایر کتب اربعه به چند دلیل ترجیح مىدادند؛ اول: برخوردارى مؤلف از حافظهاى قوى که سبب ضبط بهتر روایات است. دوم: استوارى وى در نقل روایات. سوم: متاخر بودن کتاب «من لایحضره الفقیه» از «کافى» و چهارم: صدوق صحت آنچه در این کتاب آورده را ضمانت کرده است. پنجم: هدفش تنها نقل روایت نبوده بلکه به آنچه نقل کرده فتوا داده است.
2 - «مدینة العلم» کتاب با عظمتی که به دست ما نرسید
شاید بتوان گفت مهمترین کتاب شیخ صدوق که خود نیز از آن یاد کرده و تا زمان پدر شیخ بهایى مورد استفاده عالمان دینى بوده کتاب «مدینة العلم» است که متاسفانه مفقود شده است و با کمال تاسف به دست ما نرسیده است.
بنا به نوشته ابن شهر آشوب در کتاب معالم العلماء کتاب مدینة العلم، ده جلدى و «من لا یحضره الفقیه» چهار جلدى است و از این نوشته معلوم مىشود که «مدینة العلم» بیش از دو برابر «من لا یحضره الفقیه» بوده است.
شیخ طوسى، شیخ منتجب الدین و دیگران از این کتاب به عنوان یکى از مهمترین تالیفات شیخ صدوق یاد کردهاند و بسیارى از بزرگان دین از کتاب «مدینة العلم» روایت کردهاند.
شیخ حسین بن عبدالصمد حارثى (پدر شیخ بهایی) در کتاب درایهاش نوشته است: «پایهها و اصول معتبر حدیث ما پنج کتاب است: کافى، مدینة العلم، من لا یحضره الفقیه، تهذیب و استبصار»
علامه مجلسى و دیگران تلاشهای فراوان و اموال زیادى صرف یافتن این کتاب کردند ولى اثرى از آن به دست نیاوردند.
3 - کمال الدین و تمام النعمة
شیخ صدوق این کتاب را در اواخر عمرش تالیف کرده است. در آن عصر از طرف فرقه اسماعیلیه که نفوذ بسیار داشتند و از سوى فرقه زیدیه و طرفداران جعفر کذاب و پیروان زیادى از اهل تسنن ایرادهایى به فرقه امامیه وارد مىشد و آنان بدین وسیله اذهان مردم را مشوش مىکردند.
از این نظر شیخ صدوق کتاب «کمال الدین» را تالیف کرد. او در اول این کتاب اشکالات مخالفین را نقل مىکند و به آنها پاسخ مىدهد و به خوبى از عقیده امامیه دفاع کرده به طور تفصیل درباره قائم آل محمد (عج ) بحث مىکند.
خواب دیدن شیخ صدوق و سفارش امام زمان به وی
شیخ صدوق در مقدمه این کتاب مینویسند به دلیل حیرانی شیعیان در امر غیبت، اندوهگین بودم تا این که شبی در عالم خواب حضرت ولی عصر(عج) را دیدم که بر در خانه کعبه ایستاده است و من، با دلی مشغول و حالی پریشان، به او نزدیک شدم. آن حضرت، در چهره من نگریست و راز درونم را دانست. بر او سلام کردم و پاسخم را داد. سپس فرمود: «چرا در باب غیبت کتابی تألیف نمیکنی تا اندوهت را زایل سازد؟» عرض کردم: «یا ابن رسول اللَّه! درباره غیبت چیزهای تالیف کردهام». فرمود: «نه به آن طریق. اکنون تو را امر میکنم که درباره غیبت، کتابی تألیف کنی و غیبت انبیا را در آن بازگویی».
از خواب برخاستم و تا طلوع فجر به دعا و گریه و درد دل و شکوه پرداختم. چون صبح دمید، تألیف این کتاب را آغاز کردم.
4 - التوحید
5 - الخصال
6 - معانی الأخبار
7 - عیون أخبار الرضا علیهالسلام
8 - الأمالی
9 - المقنع فی الفقه
10 - الهدایة بالخیر
ولادت شیخ صدوق به دعا و پیشبینی امام زمان (عج)
«شیخ صدوق» که نام کاملش محمد بن على بن حسین بن بابویه قمى است در سال 305 (و به نقلی 306) هجرى قمرى، در خاندان علم و تقوى، در شهر قم دیده به جهان گشود.
شیخ طوسى جریان ولادت وى را چنین نقل کرده: على بن بابویه (پدر شیخ صدوق) با دختر عموى خود ازدواج کرده بود؛ ولى از او فرزندى به دنیا نیامد. او در نامهاى از حضور شیخ ابو القاسم، حسین بن روح تقاضا کرد تا از محضر حضرت بقیة الله عجل الله تعالى فرجه بخواهد براى او دعا کند تا خداوند اولاد صالح و فقیه به او عطا نماید.
پس از گذشت مدتى از ناحیه آن حضرت این گونه جواب رسید: «تو از این همسرت صاحب فرزند نخواهى شد؛ ولى به زودى کنیزى دیلمیه نصیب تو مىشود که از او داراى دو پسر فقیه خواهى شد.»
شیخ صدوق نیز، جریان ولادت خود را که با تقاضاى کتبى پدرش از محضر امام زمان عجل الله تعالى فرجه و دعاى آن حضرت بوده، در کتاب کمال الدین به صورت حدیث آورده و مىافزاید:
هرگاه ابو جعفر محمد بن على الاسود مرا مىدید که براى فرا گرفتن علم و دانش به محضر استاد مىروم به من مىفرمود: «این میل و اشتیاق به علم و دانش که در تو وجود دارد مایه شگفتى نیست؛ زیرا تو به دعاى امام زمان عجل الله تعالى فرجه الشریف متولد شدهاى»
خاندان شیخ صدوق
یکى از معروفترین خاندانهاى بزرگ که بیش از سیصد سال در مرکز ایران دانشمندان نامور از آن برخاستهاند خاندان «بابویه» است که «صدوق» بزرگترین شخصیت این خاندان به شمار مىرود.
«بابویه» جد اعلاى صدوق است و اولین کسی که از این خاندان لقب «ابن بابویه» گرفت پدر صدوق یعنى على بن حسین بن بابویه است.
پدر شیخ صدوق خود از دانشمندان به نام شیعه بوده و بیش از یکصد کتاب در موضوعات مختلف نگاشته است. وى پیشواى شیعه در قم و اطراف آن در زمان خود بوده و در عصر امام حسن عسکرى علیهالسلام و غیبت صغرى حضرت ولى عصر(عج ) و در عهد نیابت خاصه حسین بن روح مىزیست.
این عالم بزرگ و وارسته و پارسا در قم مغازهاى داشت که در کنار کارهاى علمى بخشى از وقت خود را به کسب و کار مىپرداخت و با درآمد آن مخارج زندگى خویش را تامین مىکرد اما در حقیقت او دانشمندى بزرگ بود که نه تنها در مجامع علمى آن روز از مقام و منزلت علمى بالایى برخوردار بود هم اکنون نیز مورد احترام دانش پژوهان و اساتید بزرگ علوم اسلامى است.
شخصیت علمى شیخ صدوق
شیخ صدوق از بزرگترین شخصیتهاى جهان اسلام و شیعه و از برجستهترین چهرههاى درخشان علم و فضیلت است.
او که نزدیک به عصر ائمه علیهمالسلام مىزیست، با جمعآورى روایات اهل بیت علیهمالسلام و تالیف کتابهاى نفیس و با ارزش، خدمات ارزنده و کمنظیرى به اسلام و تشیع کرد.
شیخ صدوق بیش از بیست سال از دوران پر برکت حیات پدر را درک کرد و در این مدت از محضر پدر و سایر علماى قم کسب علم و حکمت کرد.
وی در سن 22 یا 23 سالگى بود که پدرش دار فانى را وداع کرد. از آن پس وظیفه سنگین نشر احادیث آل محمد صلى الله علیهم اجمعین و هدایت امت به عهده وى قرار گرفت و دوران جدیدى از زندگى او آغاز شد.
عصر حدیث
عصر شیخ صدوق را باید عصر حدیث نامید. دورهاى که با حرکت علمى شیخ کلینى آغاز شد و با تلاشهاى پیگیر و بىوقفه شیخ صدوق ادامه یافت.
شیخ کلینى که او نیز از کلین به رى هجرت کرد و در آنجا کتاب «کافى» اولین کتاب از مجموعه چهارگانه روائى شیعه - را نگاشت، با این حرکت علمى جدید، مکتب حدیث نگارى اهل بیت علیهمالسلام را پى نهاد که دیگران از جمله شیخ صدوق، بناى مستحکم ضبط و نشر حدیث را بر آن بنیاد نهادند.
شیخ صدوق براى ادامه راهى که کلینى در آن قدم نهاده بود سفرهاى علمى خود را آغاز کرد.
سفرهاى علمى شیخ صدوق
عشق به جمع آورى احادیث در وجود شیخ صدوق موج مىزد و حفظ و حراست از سخنان پیشوایان دینى و نشر و توزیع آنها را سرلوحه کار خود قرار داده بود و براى رسیدن به این هدف، از بلخ و بخارا تا کوفه و بغداد و از آنجا تا مکه و مدینه سفر کرد و به تمام مراکز اسلامى آن زمان - اعم از شیعه و سنى – سر زد و چه بسیار که در این سفرها با مشکلات فراوانى مواجه شد ولى همه را به جان خرید و غم غربت را تحمل کرد.
وی به هر شهرى وارد مىشد به دنبال نخبگان مىگشت و از دانش آنان بهره مىگرفت و نیز علاقهمندان علوم دینى را از منبع سرشار اندوختههاى خود سیراب مىکرد.
در ماه رجب سال 352 قمری به قصد زیارت امام رضا علیهالسلام به مشهد رفت و سپس به رى بازگشت.
در ماه شعبان همان سال سفرى به نیشابور کرد که از مهمترین شهرهاى خطه خراسان در آن روزگار بوده است. در آن شهر اهالى آنجا گرداگرد او را گرفتند و وى با بحثهاى روشنگرانه خود تشتت فکرى عجیبى که نسبت به غیبت امام مهدى موعود (عج) در میان آنها رواج داشت، از بین برد.
علاوه بر آن از عدهاى از بزرگان آن دیار حدیث شنیده و نقل کرده است از جمله حسین بن احمد بیهقى، ابوالطیب حسین بن احمد و عبدالله بن محمد بن عبدالوهاب.
در مرو نیز از گروهى دیگر از محدثان حدیث شنیده و نقل کرده است. از جمله محمد بن على شاه فقیه و ابو یوسف رافع بن عبدالله بن عبدالملک.
سپس به بغداد مسافرت کرد و در همان سال از عدهاى دیگر از بزرگان بغداد نیز حدیث شنید از جمله حسین بن یحیى علوى، ابراهیم بنى هارون و على بن ثابت.
در سال 354 وارد کوفه شد و از مشایخ آنجا استماع حدیث کرد. از جمله محمد بن بکران نقاش، احمد بن ابراهیم بن هارون، حسن بن محمد بن سعید هاشمى، على بن عیسى، حسن بن محمد مسکونى و یحیى بن زید بن عباس بن ولید.
در آن سال براى زیارت بیت الله الحرام و انجام مناسک حج عازم حجاز شد و در بین راه در همدان از قاسم بن محمد بن احمد بن عبدویه و فضل بن فضل بن عباس کندى و محمد بن فضل بن زیدویه جلاب حدیث شنیده و نقل کرده است.
پس از اعمال حج در راه بازگشت از سفر، بین راه مکه در منطقه فید از احمد بن ابى جعفر بیهقى روایت دریافت کرد.
بار دیگر در سال 355 به بغداد وارد شد و شاید این امر پس از بازگشت از زیارت خانه خدا بوده است.
از کتاب «المجالس» صدوق بر مىآید که دوبار دیگر به زیارت مشهد رفته است یک بار در سال 367 که در آنجا بر سید ابى البرکات على بن حسین حسینى و ابى بکر محمد بن على، حدیث خواند و قبل از محرم سال 368 به رى بازگشت.
بار دیگر آنگاه که قصد سفر به ماوراء النهر داشت در بین راه از مشهد به بلخ مسافرت کرد و از بزرگان آن دیار بهره گرفت. از جمله حسین بن محمد اشنانى رازى، حسین بن احمد استرآبادى، حسن بن على بن محمد بن على بن عمرو العطار، حاکم ابو حامد احمد بن حسین و عبیدالله بن احمد فقیه.
و در ایلاق نیز نزد محمد بن عمرو بن على بن عبدالله بصرى و محمد بن حسن بن ابراهیم کرخى و … حدیث شنید و در همین روستا بود که شریف الدین ابوعبد الله محمد بن حسن معروف به «نعمت» از او خواست تا کتاب «من لا بحضره الفقیه» را بنگارد.
از آنجا عازم سرخس شد و آنگاه به سمرقند و فراعنه رفت.
در پى سفر به گرگان نیز از ابى الحسن محمد بن قاسم استر آبادى استماع حدیث کرده است.
به هر حال بیشترین فرصت و زحمت وى صرف جمع آورى و تدوین و تبویب و نشر احادیث و نگارش کتب مختلف شد و این امر جز با تسلط او بر رشتههاى علمى مربوطه محقق نمیشود.
تبویب و تدوین حدیث با توجه به موقعیت زمانى شیخ صدوق و نبود یا کمبود امکانات نگارشى و تحقیقى در آن عصر، حاکى از تلاش طاقت فرساى او است.
شیخ صدوق با کار ابتکارى خود در تنظیم آثار معصومین علیه السلام چشمه سارى را جارى ساخت که نسلهاى آینده توانستند از جویبار روان و زلال نیازهاى علمى و دینى بشریت را مرتفع سازند.
زندگی ابنبابِوَیْه (حدود 305-381 ق)
در مورد زمان دقیق و محل تولد او چندان نمیدانیم، اما با توجه به اینکه پدرش مرجع مردم قم و اطراف آن بوده شکی نیست که در این شهر بزرگ شده است. به نوشتة نجاشی و دیگر معاصرانش، پدر او، که از داشتن فرزند ناامید شده بود، در نامهای به امام زمان او را واسطه قرار داد تا در این باره دعا کند. استجابت این دعا بود که او را صاحب فرزندی کرد که محمد نام گرفت. ابن بابویه خود به این مطلب افتخار میکرده است (دانشنامة ايران و اسلام، ج 3، ص 431).
ابن بابویه از کودکی، در قم، نزد محدثان آن شهر آغاز به استماع و یادگیری حدیث کرد. از مهمترین استادان او در این دوره میتوان پدرش و محمد بن حسن بن احمد بن ولید و محمد بن علی ماجیلویه و احمد بن علی بن ابراهیم قمی را نام برد. پس از آن بود که به ری مهاجرت کرد. تاریخ این مهاجرت مشخص نیست. (ابن بابويه، ثوابالاعمال، ص 15، 17، 40؛ همو، الخصال، ص 429).
در 352 ق، برای دیدار با محدثان شهرهای گوناگون سفر آغاز کرد و به شهرهای نیشابور و توس و مکه و مدینه و از آنجا به عراق سفر کرد و در هر شهر که محدثی مییافت به محضرش میشتافت و از او حدیث میشنید و اجازة نقل حدیث میگرفت. مدتی در کوفه و بغداد ماند و هم از محدثان این شهرها حدیث شنید و هم خود حدیث نقل کرد. از کسانی که در این دوره از ابنبابویه حدیث شنیدند میتوان شیخ مفید را نام برد(پاكتچي، ج 3، ص 63؛ ولايتي و ديگران، ج 1، ص 307-308).
در 354 ق، از عراق خارج شد و پس از مدتی اقامت در همدان به ری بازگشت. در 367 ق، بار دیگر از ری خارج شد و تا 368 ق در نیشابور ماند. پس از آن به ماوراءالنهر رفت و در شهرهای سرخس و مرو و مرورود و بلخ و سمرقند و فرغانه و نیز روستاهایی همچون اخسیکت و جبلبوتک به نقل و دریافت حدیث پرداخت. او در پایان عمر به ری بازگشت و در همان شهر وفات یافت (ابن بابويه، الخصال، ص 198).
اندیشهها و افکار
ابنبابویه از نظر فکری پیرو مکتب اخباریان متقدم قم است که در تعریف مفاهیم و اثبات قضایای کلامی فقط بر روایات تکیه میکنند. این ویژگی هم در آثار فقهی و هم در آثار کلامی او دیده میشود. او در آغاز، «من لا یحضره الفقیه» را نوشته است که آنچه در این کتاب آورده فتوای فقهی اوست که با آوردن متن روایات با حذف سلسلة سند آنها بیان شده است. او در همة آثار خویش به متن روایت اکتفا میکند و از هرگونه اظهارنظر و استنباط خودداری میورزد؛ فقط گاه در چارچوب آنچه در روایات آمده است به رد برخی احادیث میپردازد. برای رفع تعارض میان روایات نیز او روشهای خاصی دارد (همو، لايحضرهالفقيه، ج 1، ص 234-235؛ همو، الاعتقادات، ص 47).
جایگاه
ابنبابویه از دو نظر بسیار اهمیت دارد؛ یکی آنکه او از بزرگترین محدثان شیعه در عصر غیبتِ کبراست و از 250 محدث روایت نقل کرده و حدود 450 کتاب و رساله دارد که مبنای همة آنها روایت است، همچنین او یکی از کتب اربعة شیعه را، به نام مدینۀالعلم، نوشته است. ابنبابویه، همزمان با کلینی و پیش از شیخ طوسی، جمعآوری و تنظیم و دستهبندی روایات شیعه را آغاز کرد و بدین ترتیب، مانع پراکندگی و از دسترفتن آنها شد (شيخ طوسي، ص 157).
اهمیت دیگر ابنبابویه در تبیین عقاید شیعی و طرحریزی نظام عقیدتی و کلامی شیعه در پرتو روایات امامان شیعه است. در سفرهای بسیارِ خود عقاید شیعه را برای مردم تبیین میکرد و گاه برای تأکید بر مطلب کتابی مینوشت. بسیاری از کتابهای او در این سفرها خطاب به مردم این شهرها یا در پاسخ به پرسشهای ایشان نوشته شده است. او در پیریزی مرزهای عقیدتی میان شیعیان امامی با شیعیان زیدی و اسماعیلی، که در آن روزگار بسیار فعال بودند، نقش بسیار مهمی داشت. همچنین در تثبیت مسئلة اعتقاد به امام غایب و وضعیت شیعیان در عصر غیبت آثاری نوشت که از همة آنها مهمتر کتاب کمال الدین و تمام النعمۀ است؛ به همین علت او در رأس دیگر علمای اخباری قم مبارزهای بیامان با عقاید انحرافی و غلوآمیز در مورد امامان شیعه را رهبری کرد. این تلاش به تکفیر و شکست مقطعی مُفوّضه، که خود را نمایندگان جریان اصیل مکتب تشیع معرفی میکردند، در آن دوران انجامید. ابنبابویه تلاش کرد میانهروی در اعتقاد به امامان را نشان دهد؛ راهی که نه غلو و زیادهروی در حق ایشان باشد، نه کوتاهی و تقصیر. چندی بعد با تلاشهای شیخ مفید، در بغداد، مؤلفههای عقلانی معتزلی در کلام و عقاید شیعی راه یافت و به جریان مسلط در کلام شیعی تبدیل شد و کلام روایتمحور ابنبابویه از رونق افتاد (پاكتچي، همان، ص 64-65؛ ابن بابويه، منلايحضرهالفقيه، ج 1، ص 234-235).
آثار
آثار ابن بابويه را ميتوان به دو دستة آثار چاپي و خطي تقسيم كرد. از مهمترین آثار او میتوان بدین موارد اشاره کرد:
1. مدینۀالعلم، یکی از منابع پنجگانۀ حدیث شیعه که حجمی بیش از من لایحضرهالفقیه داشته است. این کتاب تا اوایل عصر صفوی در دسترس بوده است، اما علامۀ مجلسی با صرف اموالِ بسیار هم نتوانسته بدان دست یابد. با از میان رفتن این کتاب، منابع حدیث شیعه چهار کتاب شدند که به کتب اربعه معروفاند (شيخ طوسي، ص 157).
2. من لایحضره الفقیه، مشهورترین و بزرگترین کتاب ابنبابویه، پس از مدینةالعلم، که از کتب اربعة حدیث شیعه است. در این کتاب حدود 6 هزار حدیث نقل شده و بر اساس ابواب فقهی تدوین شده است. در این کتاب، بر خلاف روش کلینی، در سند روایت فقط نام نخستین کسی که روایت را از امام شنیده ذکر شده است. در عوض، ابنبابویه در بخشی الحاقی، که به «مَشیخه» معروف است، سلسلة سند خود به هر یک از آن راویان را بیان میکند. این مشیخه از مهمترین منابع رجالی شیعه است. من لایحضره الفقیه را ابنبابویه در شهر ایلاق، در نزدیکی تاشکند کنونی، نوشته است (ولايتي، نقش شيعه، ص 343؛ دانشنامة ايران و اسلام، همان، ص 432).
3. عیون اخبار الرضا، دربارة زندگی و احادیث روایتشده از امام رضا(ع) که به درخواست صاحب بن عباد، وزیر دیلمی، نوشته شده است.
4. معانی الاخبار، در این کتاب، حدیثهایی که ابهامات آیات و روایات را توضیح دادهاند جمعآوری شده است.
5. امالی، مجموعة درسها و سخنرانیهای ابنبابویه است که شاگردانش آن را تحریر کردهاند.
6. علل الشرایع، در آن احادیثی که فلسفه و علل احکام را توضیح میدهند جمعآوری شده است.
7. کمالالدین و تمام النعمة، دربارة امام زمان و غیبت او و وظیفة مردم در زمان غیبت است. ابنبابویه در مقدمة این کتاب نوشته که امام زمان در خوابی به او فرمان داده است که این کتاب را بنویسد. این کتاب در نیشابور نوشته شده است (آقابزرگ طهراني، ج 21، ص 97).
8. الاعتقادات، در این کتاب آنچه را هر شیعی باید بدان اعتقاد داشته باشد برشمرده است. شیخ مفید در کتاب تصحیح الاعتقاد حاشیهای بر این کتاب نوشته و در مواردی آن را نقد و رد کرده است. این کتاب بهخوبی شیوههای متفاوت مکتب اخباری قم و مکتب عقلانی بغداد در کلام را و نتایج مترتب بر این شیوههای متفاوت را نشان میدهد (دانشنامة ايران و اسلام، همانجا).
برای خواندن متن کامل این مطلب، می توانید به کتاب «منتخب زندگینامه یکصد و ده چهره از آفرینندگان فرهنگ و تمدن اسلام و بوم ایران «بارقه های آفتاب»، جلد اول، چاپ سوم، 1390، انتشارات امیرکبیر» مراجعه نمایید.
منابع:
آقابزرگ طهراني، الذريعةاليالتصانيفالشيعة، قم، مؤسسة اسماعيليان، 1408 ق.
ابنبابویه، محمدبن علي، الخصال، بهكوشش علياكبر غفاري، قم، 1362 ش.
همو، الاعتقادات، چاپ سنگي، تهران، 1300 ق.
همو، ثوابالاعمال و عقابالاعمال، بهكوشش محمدمهدي حسن خرسان، نجف، 1392 ق/1972.
همو، من لایحضره الفقیه، به تصحیح علیاکبر غفاری، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، بیتا.
پاکتچی، احمد، «ابن بابویه»، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران، مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، ج 3 ، 1369 ش.
دانشنامة ایران و اسلام، «ابنبابویه»، زیر نظر احسان یارشاطر، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ج3، 1355 ش.
شیخ طوسی، الفهرست، صححه و علق علیه سید محمدصادق آلبحرالعلوم، نجف، المکتبة المرتضویة، بیتا.
ولايتي و ديگران، تقويم تاريخ فرهنگ و تمدن اسلام و ايران، تهران، چوگان، ج 1، 1388 ش.
همو، نقش شيعه در فرهنگ و تمدن اسلام و ايران، تهران، اميركبير، 1389 ش.
ابنبابویه، معروف به «شیخ صدوق» را بیشتر بشناسیم
ابوجعفر محمد بن علی بن حسین بن موسی بن بابویه قمی معروف به «شیخ صدوق»، محدث و متکلم و فقیه شیعی.
زندگی ابنبابِوَیْه (حدود 305-381 ق)
در مورد زمان دقیق و محل تولد او چندان نمیدانیم، اما با توجه به اینکه پدرش مرجع مردم قم و اطراف آن بوده شکی نیست که در این شهر بزرگ شده است. به نوشتة نجاشی و دیگر معاصرانش، پدر او، که از داشتن فرزند ناامید شده بود، در نامهای به امام زمان او را واسطه قرار داد تا در این باره دعا کند. استجابت این دعا بود که او را صاحب فرزندی کرد که محمد نام گرفت. ابن بابویه خود به این مطلب افتخار میکرده است (دانشنامة ايران و اسلام، ج 3، ص 431).
ابن بابویه از کودکی، در قم، نزد محدثان آن شهر آغاز به استماع و یادگیری حدیث کرد. از مهمترین استادان او در این دوره میتوان پدرش و محمد بن حسن بن احمد بن ولید و محمد بن علی ماجیلویه و احمد بن علی بن ابراهیم قمی را نام برد. پس از آن بود که به ری مهاجرت کرد. تاریخ این مهاجرت مشخص نیست. (ابن بابويه، ثوابالاعمال، ص 15، 17، 40؛ همو، الخصال، ص 429).
در 352 ق، برای دیدار با محدثان شهرهای گوناگون سفر آغاز کرد و به شهرهای نیشابور و توس و مکه و مدینه و از آنجا به عراق سفر کرد و در هر شهر که محدثی مییافت به محضرش میشتافت و از او حدیث میشنید و اجازة نقل حدیث میگرفت. مدتی در کوفه و بغداد ماند و هم از محدثان این شهرها حدیث شنید و هم خود حدیث نقل کرد. از کسانی که در این دوره از ابنبابویه حدیث شنیدند میتوان شیخ مفید را نام برد(پاكتچي، ج 3، ص 63؛ ولايتي و ديگران، ج 1، ص 307-308).
در 354 ق، از عراق خارج شد و پس از مدتی اقامت در همدان به ری بازگشت. در 367 ق، بار دیگر از ری خارج شد و تا 368 ق در نیشابور ماند. پس از آن به ماوراءالنهر رفت و در شهرهای سرخس و مرو و مرورود و بلخ و سمرقند و فرغانه و نیز روستاهایی همچون اخسیکت و جبلبوتک به نقل و دریافت حدیث پرداخت. او در پایان عمر به ری بازگشت و در همان شهر وفات یافت (ابن بابويه، الخصال، ص 198).
اندیشهها و افکار
ابنبابویه از نظر فکری پیرو مکتب اخباریان متقدم قم است که در تعریف مفاهیم و اثبات قضایای کلامی فقط بر روایات تکیه میکنند. این ویژگی هم در آثار فقهی و هم در آثار کلامی او دیده میشود. او در آغاز، «من لا یحضره الفقیه» را نوشته است که آنچه در این کتاب آورده فتوای فقهی اوست که با آوردن متن روایات با حذف سلسلة سند آنها بیان شده است. او در همة آثار خویش به متن روایت اکتفا میکند و از هرگونه اظهارنظر و استنباط خودداری میورزد؛ فقط گاه در چارچوب آنچه در روایات آمده است به رد برخی احادیث میپردازد. برای رفع تعارض میان روایات نیز او روشهای خاصی دارد (همو، لايحضرهالفقيه، ج 1، ص 234-235؛ همو، الاعتقادات، ص 47).
جایگاه
ابنبابویه از دو نظر بسیار اهمیت دارد؛ یکی آنکه او از بزرگترین محدثان شیعه در عصر غیبتِ کبراست و از 250 محدث روایت نقل کرده و حدود 450 کتاب و رساله دارد که مبنای همة آنها روایت است، همچنین او یکی از کتب اربعة شیعه را، به نام مدینۀالعلم، نوشته است. ابنبابویه، همزمان با کلینی و پیش از شیخ طوسی، جمعآوری و تنظیم و دستهبندی روایات شیعه را آغاز کرد و بدین ترتیب، مانع پراکندگی و از دسترفتن آنها شد (شيخ طوسي، ص 157).
اهمیت دیگر ابنبابویه در تبیین عقاید شیعی و طرحریزی نظام عقیدتی و کلامی شیعه در پرتو روایات امامان شیعه است. در سفرهای بسیارِ خود عقاید شیعه را برای مردم تبیین میکرد و گاه برای تأکید بر مطلب کتابی مینوشت. بسیاری از کتابهای او در این سفرها خطاب به مردم این شهرها یا در پاسخ به پرسشهای ایشان نوشته شده است. او در پیریزی مرزهای عقیدتی میان شیعیان امامی با شیعیان زیدی و اسماعیلی، که در آن روزگار بسیار فعال بودند، نقش بسیار مهمی داشت. همچنین در تثبیت مسئلة اعتقاد به امام غایب و وضعیت شیعیان در عصر غیبت آثاری نوشت که از همة آنها مهمتر کتاب کمال الدین و تمام النعمۀ است؛ به همین علت او در رأس دیگر علمای اخباری قم مبارزهای بیامان با عقاید انحرافی و غلوآمیز در مورد امامان شیعه را رهبری کرد. این تلاش به تکفیر و شکست مقطعی مُفوّضه، که خود را نمایندگان جریان اصیل مکتب تشیع معرفی میکردند، در آن دوران انجامید. ابنبابویه تلاش کرد میانهروی در اعتقاد به امامان را نشان دهد؛ راهی که نه غلو و زیادهروی در حق ایشان باشد، نه کوتاهی و تقصیر. چندی بعد با تلاشهای شیخ مفید، در بغداد، مؤلفههای عقلانی معتزلی در کلام و عقاید شیعی راه یافت و به جریان مسلط در کلام شیعی تبدیل شد و کلام روایتمحور ابنبابویه از رونق افتاد (پاكتچي، همان، ص 64-65؛ ابن بابويه، منلايحضرهالفقيه، ج 1، ص 234-235).
آثار
آثار ابن بابويه را ميتوان به دو دستة آثار چاپي و خطي تقسيم كرد. از مهمترین آثار او میتوان بدین موارد اشاره کرد:
1. مدینۀالعلم، یکی از منابع پنجگانۀ حدیث شیعه که حجمی بیش از من لایحضرهالفقیه داشته است. این کتاب تا اوایل عصر صفوی در دسترس بوده است، اما علامۀ مجلسی با صرف اموالِ بسیار هم نتوانسته بدان دست یابد. با از میان رفتن این کتاب، منابع حدیث شیعه چهار کتاب شدند که به کتب اربعه معروفاند (شيخ طوسي، ص 157).
2. من لایحضره الفقیه، مشهورترین و بزرگترین کتاب ابنبابویه، پس از مدینةالعلم، که از کتب اربعة حدیث شیعه است. در این کتاب حدود 6 هزار حدیث نقل شده و بر اساس ابواب فقهی تدوین شده است. در این کتاب، بر خلاف روش کلینی، در سند روایت فقط نام نخستین کسی که روایت را از امام شنیده ذکر شده است. در عوض، ابنبابویه در بخشی الحاقی، که به «مَشیخه» معروف است، سلسلة سند خود به هر یک از آن راویان را بیان میکند. این مشیخه از مهمترین منابع رجالی شیعه است. من لایحضره الفقیه را ابنبابویه در شهر ایلاق، در نزدیکی تاشکند کنونی، نوشته است (ولايتي، نقش شيعه، ص 343؛ دانشنامة ايران و اسلام، همان، ص 432).
3. عیون اخبار الرضا، دربارة زندگی و احادیث روایتشده از امام رضا(ع) که به درخواست صاحب بن عباد، وزیر دیلمی، نوشته شده است.
4. معانی الاخبار، در این کتاب، حدیثهایی که ابهامات آیات و روایات را توضیح دادهاند جمعآوری شده است.
5. امالی، مجموعة درسها و سخنرانیهای ابنبابویه است که شاگردانش آن را تحریر کردهاند.
6. علل الشرایع، در آن احادیثی که فلسفه و علل احکام را توضیح میدهند جمعآوری شده است.
7. کمالالدین و تمام النعمة، دربارة امام زمان و غیبت او و وظیفة مردم در زمان غیبت است. ابنبابویه در مقدمة این کتاب نوشته که امام زمان در خوابی به او فرمان داده است که این کتاب را بنویسد. این کتاب در نیشابور نوشته شده است (آقابزرگ طهراني، ج 21، ص 97).
8. الاعتقادات، در این کتاب آنچه را هر شیعی باید بدان اعتقاد داشته باشد برشمرده است. شیخ مفید در کتاب تصحیح الاعتقاد حاشیهای بر این کتاب نوشته و در مواردی آن را نقد و رد کرده است. این کتاب بهخوبی شیوههای متفاوت مکتب اخباری قم و مکتب عقلانی بغداد در کلام را و نتایج مترتب بر این شیوههای متفاوت را نشان میدهد (دانشنامة ايران و اسلام، همانجا).
برای خواندن متن کامل این مطلب، می توانید به کتاب «منتخب زندگینامه یکصد و ده چهره از آفرینندگان فرهنگ و تمدن اسلام و بوم ایران «بارقه های آفتاب»، جلد اول، چاپ سوم، 1390، انتشارات امیرکبیر» مراجعه نمایید.
منابع:
آقابزرگ طهراني، الذريعةاليالتصانيفالشيعة، قم، مؤسسة اسماعيليان، 1408 ق.
ابنبابویه، محمدبن علي، الخصال، بهكوشش علياكبر غفاري، قم، 1362 ش.
همو، الاعتقادات، چاپ سنگي، تهران، 1300 ق.
همو، ثوابالاعمال و عقابالاعمال، بهكوشش محمدمهدي حسن خرسان، نجف، 1392 ق/1972.
همو، من لایحضره الفقیه، به تصحیح علیاکبر غفاری، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، بیتا.
پاکتچی، احمد، «ابن بابویه»، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران، مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، ج 3 ، 1369 ش.
دانشنامة ایران و اسلام، «ابنبابویه»، زیر نظر احسان یارشاطر، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ج3، 1355 ش.
شیخ طوسی، الفهرست، صححه و علق علیه سید محمدصادق آلبحرالعلوم، نجف، المکتبة المرتضویة، بیتا.
ولايتي و ديگران، تقويم تاريخ فرهنگ و تمدن اسلام و ايران، تهران، چوگان، ج 1، 1388 ش.
همو، نقش شيعه در فرهنگ و تمدن اسلام و ايران، تهران، اميركبير، 1389 ش.
زندگی
ابوجعفر محمد بن علی ابن بابویه قمی ملقب به شیخ صدوق از پیشتازان علم حدیث و از مردان نامی جهان اسلام در سال 305 ه.ق چون ستاره ای در آسمان روایت و فقاهت در شهر مقدس قم طلوع کرد. ولادت این عالم فقیه با آغاز نیابت حسین بن روح سومین نائب خاص امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) هم زمان بوده است.
پدر بزرگوار شیخ صدوق علی بن الحسین بن بابویه قمی، از فقهای بزرگ اسلام و در زمان امام حسن عسگری (ع) و امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) می زیسته و مورد احترام آن امامان بوده است. در نامه ای که امام حسن عسگری (ع) به علی بن بابویه نوشته وی را با کلماتی چون: شیخ معتمد و فقیه من خطاب کرده است. پدر شیخ صدوق در قم بدنیا آمد و زندگی را آنجا گذارند و در همان شهر نیز وفات کرده است. پدر شیخ صدوق در ایام زندگی پر برکت خویش نزدیک دویست جلد کتاب تألیف کرده است.
دعای ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه):
عمر با برکت علی بن باویه پدر شیخ صدوق از پنجاه می گذشت و هنوز فرزندی نداشت و بسیار دوست می داشت که خداوند به او فرزند صالحی عنایت کند، از این رو به حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه) متوسل شده طی نامه ای به وسیله حسین بن روح که یکی از نمایندگان خاص امام زمان بود تقاضای دعا کرد تا آن حضرت از خداوند، فرزند صالحی برای او بخواهد. ولی عصر (عج) دعا کرده و برای ابن بابویه نوشتند: «برای تو از خداوند خواستیم دو پسر روزیت شود که اهل خیر و برکت باشند.» پس از دعای امام زمان بود که ابن بابویه صاحب فرزندی شد که نامش را محمد نامید و بعدها عالمی بزرگ و فقیه ای نام آور شد. او همان شیخ صدوق است.
دوران کودکی:
محمد بن علی بن بابِویَه در حدود سال 306 ق . در شهر ((قم )) متولد شد. شیخ صدوق دوران کودکی و آغاز جوانی را در دامان علم و فضیلت و تقوای پدر بزرگوارش علی بن بابویه سپری کرد. صدوق در محضر پدر، علوم و معارف را همراه با تربیت های عملی و اخلاقی فرا گرفت. پدری که در اوج علم و فقاهت و شهرت، زندگی خود و فرزندانش را از راه مغازه ای کوچک در بازار قم و در نهایت زهد و قناعت می گذرانید. شیخ صدوق بیش از بیست سال از دوران پر برکت حیات پدر را درک کرد و در سن 22 یا 23 سالگی بود که دست روزگار دامان پر مهر محبت پدر را از او گرفت!
دیدار اعضاء تبیان با شاگرد شیخ صدوق
نبوغ ذاتی:
خانواده اصیل و اهل علم شیخ صدوق و پرورش یافتن در دامان پدری فقیه و وارسته از یک سو، و نیزهوشی، ذکاوت، حافظه فوق العاده قوی و استعداد ذاتی او از سوی دیگر موجب گردید در مدتی کوتاه به قله های بلندی از کمالات انسانی دست یابد و در کمتر از بیست سالگی هزاران حدیث و روایت با راویان آن ها را به حافظه بسپارد. استاد صدوق محمد بن علی الاسود درباره حافظه و اشتیاق وافر شیخ صدوق به آموختن می فرمود: «این میل و اشتیاق به علم و دانش که در صدوق وجود دارد مایه شگفتی نیست زیرا او به دعای امام زمان متولد شده است.» خود شیخ صدوق بارها می فرمود: « من به دعای صاحب الامر متولد شده ام».
استادان شیخ صدوق
شاید بتوان گفت یکی از عوامل مؤثر در موفقیت صدوق استادان بسیار زیادی است که دیده و از خرمن علوم آن ها خوشه ها برگرفته است. او ابتدا از محضر پدر خود علی بن بابویه درس آموخت و افزون بر آن در مجالس و محافل درسی بزرگان علم و ادب حاضر می شد، به گونه ای که بعضی از علما گفته اند: تعداد استادان صدوق از دویست نفر متجاوز است. از جمله بزرگانی که صدوق از محضر آنها بهره برده می توان به ابوجعفر محمد بن یعقوب کُلینی نویسنده متاب گرانمایه اصول کافی اشاره کرد.
کلینی و صدوق
پس از مرحوم کلینی نویسنده کتاب ارزشمند اصول کافی، صدوق از بزرگترین محدثان عصر خود به شمار می آید که علاوه بر ضبط و نقل حدیث، در علوم دیگر نیز تبحر داشته و تألیفات بسیاری از خود به جای گذاشته است. صدوق سالها از محضر کلینی استفاده نموده و به شنیدن و جمع آوری احادیث ائمه (ع) مشغول بوده است؛ اما بر خلاف شخصیت علمی کلینی که بیشتر از جهت جمع آوری، بررسی و نقل حدیث مشهور است، شیخ صدوق در سه زمینه روایت، مباحث کلام و فقه برحسته و ممتاز بوده است.
شاگردان شیخ صدوق
صدوق، به خوبی دریافته بود که بهترین شیوه برای حفظ و حراست از سخنان پیشوایان دین که در هر زمان ممکن است مورد تعرض و دستبرد قرار گیرد، انتقال به سینه دلسوختگان مکتب اهل بیت می باشد؛ از همین رو با پرورش شاگردان و طالبان دانش، به نگهداری و صیانت از این میراث گران بها پرداخت. از میان مهم ترین شاگردان وی می تواند به دانشمند بلند آوازه، محمد بن نُعمان معروف به شیخ مفید نام برد که خدمات بسیاری به جهان اسلام ارائه کرد، و آثار به جای مانده از وی حکایت از وسعت معلومات او دارد. به تعدادی از شاگردان شیخ اشاره می کنیم:
شیخ مفید، ابن غضائری، ابو عبدالله، حسین بن عبید الله بن ابراهیمله، برادرش حسین بن علی بن بابویه قمی
شیخ جلیل، ابو الحسن، جعفر بن حسین حسکه قمی، استاد شیخ طوسی، شیخ ابو جعفر، محمد بن احمد بن عباس بن فاخر دوریستی، معاصر شیخ طوسی، برادر زاده اش شیخ ثقة الدین حسن بن حسین بن علی بن موسی بن بابویه
حسن بن محمد قمی (مؤلف تاریخ قم)، علی بن احمد بن عباس نجاشی (پدر نجاشی)، شیخ ابو البرکات، علی بن حسن خوزی، ابو القاسم، علی بن محمد بن علی خزاز، ابو زکریا، محمد بن سلیمان حمرانی
صدوق
آثار شیخ صدوق
شیخ صدوق این عالم بزرگ و محدث گران قدر تألیفات با ارزش بسیاری از خود به جا گذاشت. شیخ طوسی در این باره می نویسد: « او سیصد کتاب تألیف کرده است» کتاب های شیخ صدوق همه در نهایت نیکویی و استحکام و در زمینه های متنوعی نوشته شده اند، که این خود نشانگر قدرت علمی و آشنایی گسترده او با علوم اسلامی است. برخی از مهمترین آثار ایشان عبارتند از:
1- من لا یحضره الفقیه (دومین کتاب از کتب اربعه)
2- علل الشرایع (درباره فلسفه احکام و علت تشریع آنها است)
3- کمال الدین و تمام النعمه (درباره اثبات وجود امام زمان و غیبت طولانی آن حضرت از نظر عقلی و نقلی)
4- کتاب التوحید
5- الخصال
6- الامالی
7- عیون الاخبار الرضا
8- کتاب صفات شیعه
9- کتاب مصادقه الاخوان
10- کتاب اثبات ولایت علی علیهالسلام
11- کتاب معرفت
12- کتاب مدینه العلم
13- کتاب مقنع در فقه
14- کتاب معانی الاخبار
15- کتاب مشیخته الفقیه
کتاب من لایحضره الفقیه
مشهورترین و بزرگترین کتاب صدوق - پس از مدینه العلم - همین کتاب است که یکی از (کتب اربعه) روایی شیعه به شمار می رود.این کتاب در بردارنده نزدیک به شش هزار حدیث می باشد که بر اساس موضوعات مختلف فقهی تدوین شده است .سبب نگارش این کتاب حکایتی زیبا و شنیدنی دارد که وی خود آن حکایت را در مقدمه کتاب آورده است .
ایشان در آنجا ضمن ذکر آن حکایت چنین نوشته :
من نخواستم مانند سایر مصنفان روایاتی را که در هر موضوع رسیده است ثبت کنم بلکه در این کتاب روایاتی را آورده ام که بر اساس آن فتوا می دهم و آنها را صحیح می دانم و معتقد به صحت آنها می باشم و میان من و پروردگار حجت است .
مرحوم مامقانی به نقل از علامه طباطبایی (بحر العلوم ) می نویسد:
(برخی از اصحاب روایات کتاب (الفقیه) را بر سایر کتب اربعه به چند دلیل ترجیح می دادند:
برخورداری مؤ لف از حافظه ای قوی که سبب ضبط بهتر روایات می باشد.
استواری وی در نقل روایات .
متاءخر بودن کتاب (من لایحضره الفقیه ) از کافی .
صدوق صحت آنچه بر او در این کتاب آورده خود ضمانت کرده است .
هدفش تنها نقل روایت نبوده بلکه به اظهار خود مطابق آنچه نقل کرده فتوا داده است.
من نخواستم مانند سایر مصنفان روایاتی را که در هر موضوع رسیده است ثبت کنم بلکه در این کتاب روایاتی را آورده ام که بر اساس آن فتوا می دهم و آنها را صحیح می دانم و معتقد به صحت آنها می باشم و میان من و پروردگار حجت است .
کمال الدین و تمام النعمة
صدوق این کتاب را در اواخر عمرش تالیف کرده است . در آن عصر از طرف فرقه اسماعیلیه که نفوذ بسیار داشتند و از سوی فرقه زیدیه و طرفداران جعفر کذاب و پیروان زیادی از اهل تسنن ایرادهایی به فرقه امامیه وارد می شد و آنان بدین وسیله اذهان مردم را مشوب می کردند. از این نظر شیخ صدوق - رضوان الله علیه - کتاب (کمال الدین) را تالیف کرد. او در اول این کتاب اشکالات مخالفین را نقل می کند و به آنها پاسخ می دهد و به خوبی از عقیده امامیه دفاع کرده به طور تفضیل درباره قائم آل محمد (عج ) بحث می کند.
با اینکه این کتاب حدود 90 سال پس از غیبت کبرای حضرت ولی عصر (عج ) نگاشته شده از مباحث آن معلوم می شود در آن زمان که هنوز مدت چندانی از این مساءله نگذشته بود، عده ای از اهل کفر و نفاق نسبت به ماجرای غیبت تردید کرده بر شیعیان خرده می گرفتند. همچنانچه خود شیخ صدوق نیز بارها به این نکته اشاره کرده است .
معانی الاخبار
یکی از آثار ارزشمند صدوق کتاب معانی الاخبار حاوی روایاتی است که موارد ابهام و مشکل احادیث و آیات قرآن را توضیح داده است .
عیون اخبار الرضا
عیون اخبار الرضا علیه السلام
این کتاب را برای صاحب بن عباد، وزیر دانشمند و دین پرور آل بویه نگاشته و به وی اهدا کرده است و در آن ، روایاتی که از امام هشتم علیه السلام نقل شده گرد آمده است .
خصال
این کتاب که در بردارنده نکات اخلاقی - علمی ، تاریخی و فقهی و پندهای درس آموز می باشد بر اساس سلسله اعداد ترتیب یافته که این تدوین و تنظیم نیز بر زیبایی و شیوایی و ارزش کار وی در این اثر افزوده است . او در هر باب روایاتی که مطابق همان عدد نکته یا مطلبی را در برابر آورده است .
امالی (مجالس )
مجموعه درسها و سخنرانیهای شیخ صدوق در این اثر گرد آمده است مطالب آن را شاگردان او تحریر کرده اند.
علل الشرایع
این کتاب ، همچنانکه از نامش پیداست حاوی علتها و فلسفه احکام می باشد، مؤ لف تمام احادیثی که به علل و فلسفه احکام اشاره شده ، در یک مجموعه به همین نام نگاشته است ، و شاید اولین کتاب در موضوع خود می باشد.
گوهر گمشده یا مدینة العلم
مهمترین کتاب شیخ صدوق که خود نیز از آن یاد کرده و تا زمان پدر شیخ بهایی مورد استفاده عالمان مورد استفاده عالمان دینی بوده کتاب (کتاب العلم ) است که مفقود گشته است و با کمال تاءسف به دست کار نرسیده است .
بنا به نوشته ابن شهر آشوب در کتاب معالم العلماء کتاب مدینة العلم ده جلدی و من لا یحضره الفقیه چهار جلدی است و از این نوشته معلوم می شود که مدینة العلوم بیش از دو برابر من لا یحضره الفقیه بوده است .
شیخ طوسی ، شیخ منتجب الدین و دیگران از این کتاب به عنوان یکی از مهمترین تاءلیفات صدوق یاد کرده اند و بسیاری از بزرگان دین از کتاب مدینة العلوم روایت کرده اند.
شیخ صدوق در اول کتاب کمال الدین و تمام النعمه اشکالات مخالفین را نقل می کند و به آنها پاسخ می دهد و به خوبی از عقیده امامیه دفاع کرده به طور تفضیل درباره قائم آل محمد (عج ) بحث می کند.
صاحب روضات الجنات می نویسد:
بعد از زمان علامه و شهدین ، دیگر هیچ اثری از کتاب مدینة العلم دین و شنیده نشده است ولی بنا به نوشته برخی دیگر ، معتقدند این کتاب تا عصر پدر شیخ بهایی نیز موجود بوده و ایشان نسخه ای از آن را داشته است.
شیخ حسین بن عبدالصمد حارثی (پدر شیخ بهاء الدین عاملی ) در کتاب درایه اش نوشته است : پایه ها و اصول معتبر حدیث ما پنج کتاب است : کافی ، مدینة العلم ، من لا یحضره الفقیه ، تهذیب و استبصار.
عالمه مجلسی و پس از وی سید محمد باقر جیلانی (سید شفتی ) تلاشها و اموال زیادی صرف یافتن این کتاب کردند ولی اثری از آن به دست نیاوردند.
ابتکارات علمی:
فقها و بزرگان مسلمان، شیخ صدوق را بیشتر با لقب رئیس المحدثین شناخته اند؛ زیرا او در شناخت احادیث، آگاه و در حفظ منابع و جمع آوری آن ها تلاش فراوان می کرده است. شیخ صدوق احادیث را به تناسب موضوعات مختلف دسته بندی و برای هر موضوع، باب جداگانه ای باز می کرد، مانند کتاب من لایحضره الفقیه یا عیون اخبار الرضا یا کتاب های دیگر صدوق که وی در هر یک از آن ها طبق اختلاف موضوعات و مزایا، باب های جداگانه ای گشوده است.
صدوق
چهار کتاب معتبر شیعه:
برای آشنایی با اسلام ناب محمدی (ص) و شناخت حقایق قرآن ناگزیر به شناخت سنت پیامبر (ص) و اخبار و احادیث امامان معصوم هستیم، از سویی نیز وجود درغگویان و حدیث سازان و درهم آمیختگی احادیث صحیح و جعلی، این شناخت دقیق را برای مردم مشکل می سازد؛ از این رو سه تن از بزرگان شیعه، کمر همت بسته و اقدام به جمع آوری و نوشتن چهار کتاب روایی ارزشمند کردند. این کتاب ها معروف به «کتب اربعه» و مؤلفان آن ها را «محمد بن ثلاث» می نامند؛ زیرا اسامی هر سه محمد و کنیه هر سه ابو جعفر بوده است.
1ـ اصول کافی، تألیف ابو جعفر محمد بن یعقوب کلینی، دارای 16199 حدیث؛
2ـ من لایحضره الفقیه تألیف ابوجعفر محمد بن علی بن بابویه قمی ملقب به شیخ صدوق شامل 5963 حدیث؛
3ـ تهذیب، تألیف ابوجعفر محمد بن الحسن معروف به شیخ طوسی دارای 13590 حدیث و استبصار که این کتاب نیز تألیف شیخ طوسی است و 5511 حدیث دارد.
هجرت به شهر ری
شیخ صدوق از کسانی است که برای جمع آوری احادیث امامان معصوم (ع) به مسافرت های بسیار رفته است در این سفرها از استادان بزرگی استفاده کرده و خود نیز به تدریس و بحث می پرداخته است. صدوق برخی از کتاب های خود را در این سفرها تألیف کرده است. از جمله سفرهای شیخ صدوق سفر به شهرهای بخارا، نیشابور، طوس، اصفهان و بغداد بوده است.
صدوق سرانجام به دعوت صاحب بن عباد نخست وزیر دولت آل بویه در زمان رکن الدوله دیلمی و مردم شهر ری، به آن شهر آمده، تشکیل حوزه و کلاس درس داد و به تدریس فقه و احادیث اهل بیت (ع) مشغول گردید.
وفات شیخ صدوق
سرانجام شیخ صدوق این عالم بزرگوار پس از گذشت هفتاد و چند سال از عمر شریف و پر برکتش در سال 381 ه.ق دعوت حق را لبیک گفت و در شهر ری دیده از جهان فرو بست. پیکر پاکش در میان غم و اندوه مردمان در نزدیکی مرقد مطهر حضرت عبدالعظیم مدفون گردید.
امروزه آرامگاهش به نام ابن بابویه در شهر ری مشهور و قبر منورش زیارتگاه مسلمانان و محل استجابت دعای مؤمنان است.
کرامتی از شیخ صدوق پی از نهصد سال:
در عهد حکومت فتحعلی شاه قاجار در حدود سال 1238 ه. مرقد شریف صدوق که در اراضی ری قرار دارد به دلیل بارندگی های زیاد خراب شده و رخنه ای در آن پیدا می شود، برای تعمیر مرقد اطرافش را می کندند تا به سردابی که مدفن شیخ صدوق بود برخورد می کنند ناگهان بدن شریف صدوق را کاملاً سالم آنچنان که گویا تازه از حمام آمده باشد مشاهده می کنند و اثر خضاب را در انگشتان شریفش می بینند. 20 نفر از بزرگانی که خود شاهد این کرامت بوده اند می توان به میرزا ابوالحسن جلوه، حضرت آیت الله ملا محمد رستم آبادی و مرحوم والد حضرت آیت الله مرعشی نجفی حاج سید محمود مرعشی نام برد.
آری این چنین است سرانجام عاشقان و دلدادگان کوی حضرت دوست که که مس وجود خود را با کیمیای محبت او به طلا مبدل ساختند.
روحش شاد
<< 1 ... 42 43 44 ...45 ...46 47 48 ...49 ...50 51 52 ... 54 >>