جستجو

آمار بازدید یاسین

  • امروز: 40
  • دیروز: 73
  • 7 روز قبل: 944
  • 1 ماه قبل: 2231
  • کل بازدیدها: 89978
اردیبهشت 1403
شنبه یکشنبه دوشنبه سه شنبه چهارشنبه پنج شنبه جمعه
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        

حدیث

حدیث موضوعی

ایران ما

من کالای ایرانی میخرم

تماس با من

تماس با ما

صفحات: 1 ... 18 19 20 ...21 ... 23 ...25 ...26 27 28 ... 57

1396/10/05

  06:00:00 ب.ظ, توسط یاسین  
موضوعات: یاسین

مسئول محترم چهل روز از خراب شدن خانه های مردم کرمانشاه میگذرد

یک شب زلزله در تهران پایتخت ایران بزرگ اسلامی خواب را از مدیران محترم گرفت ولی هنوز کانکس های سفارشی مورد نیاز زندگی مردم کرمانشاه دربین ساخت و ارسال دچار مشکل شده شاید هزینه های زیادی باید جابجا شود شاید مثل بودجه استانی توی قیف بریزند و سیستم قطره ای …

  05:42:00 ب.ظ, توسط یاسین  
موضوعات: یاسین

قوانین حقوق بشر را آمریکا نوشته متاسفانه

وقتی آمریکا چهره زشت وخونریز خود را در چندنقطه مثل ژاپن و ویتنام و آلمان نشان داد برای پاک کردن بدنامی اش به واسطه همسر یکی از سران حکومت آمریکا متنی نوشتن که حق قضاوت را به خودشان بدهند
جدیدا تقریبا 2007 بود که دیده بان حقوق بشر که خودش یعنی آمریکا تجاوز به زنان در زندان ابوغریب بغداد را تکذیب کرد ولی اجازه دیدن 44 عکس را به حضار ندادن وممنوع کردن وآنرا توهین به آمریکا دانستن اما الان بعد از تقریبا یک دهه فیلم و عکسهایی بسیار زشت و دور از حقوق بشر انسانی که حتی بت پرستان هم آنرا کثیف میدانند به عنوان مدرک و دروغگویی و ننگ حقوق بشر آمریکایی در بین رسانه ها پخش شده که کوچکترین آنها تجاوز پسر به مادرش است .
حالا باید منتظر قطعنامه یا ضمیمه جدید حقوق بشر آمریکایی باشیم ای کاش روشنفکران ماهم مجبور شوند ببینند که اگر سربازان امام زمان عج و مدافعان حرم نبودند باید منتظر حقوق بشر آمریکایی باشند و ابوغریب بغداد جدید اما کمی نزدیکتر.. .

  09:54:00 ق.ظ, توسط یاسین  
موضوعات: یاسین

در زندگی حضرت فاطمه (س)، عبارات محبت‌آمیز و احترام‌آمیز به علی (ع) بسیار است

در زندگی حضرت فاطمه (س)، عبارات محبت‌آمیز و احترام‌آمیز به علی (ع) بسیار است

با دقت در روایت اندک موجود و با مطالعه سیره حضرت زهرا(س) مصادیق و نمونه های زیبائی از ظاهر زندگی همچون: بهداشت، نظافت، آراستگی و استعمال عطر، همچنین بهداشت محیط زندگی و رسیدگی به آن مشاهده می شود. در اقوال تاریخی و روایات آمده که حضرت زهرا(س) خود شخصاً خانه و محیط زندگی خود را جارو می زده است. در خانه دائماً معطر به خوشبوترین عطرها بوده اند. لباس سفید بویژه برای نماز از لباسهای ایشان بوده است. دارای انگشتر و گردنبندی برای زینت بوده اند که قصه انفاق گردنبند حضرت به فردی نیازمند هم در تاریخ ثبت شده است و بالاخره با کمک گرفتن از فضه خادمه و حفظ حقوق او در مدیریت کار خانه به بهترین وجه تلاش و کوشش داشته اند.

توضیح بیشتر مطالب فوق را می‌توان بدین گونه ارائه نمود:

ابراز و اظهار محبت به همسر
یکی از نکات بسیار قابل توجه در روابط میان زن و شوهر، اظهار محبت به همسر است. در بنیان خانواده‌هایی که با وجود عامل محبت از فرآیند اظهار محبت، به خوبی استفاده نمی‌شود، اندک اندک خدشه‌ها و خلل‌هایی به وجود می‌آید. اطلاع زوجین از اینکه هر یک به دیگری علاقه دارند برای تداوم یک زندگی کافی نیست بلکه؛ شنیدن کلمات محبت‌آمیز از لوازم یک زندگی موفق زناشویی است. این نیاز متقابل زن و شوهر به اظهار محبت در مقابل یکدیگر، باید به بهترین نحو پاسخ‌ گویی شود.

در زندگی حضرت فاطمه (س)، عبارات محبت‌آمیز و احترام‌آمیز به علی (ع) بسیار است؛ از جمله ایشان در عبارتی خطاب به همسرشان در مقام اظهار محبت می‌فرماید: «روحی لروحک الفداء و نفسی لنفسک الوقاء» «روح من فدای روح تو باد و جان من سپر بلای جان تو باشد.»[1]

همانگونه که بیان شد، اظهار محبت باید طرفینی باشد. در این‌جا نیز اظهار محبت یک سویه نیست بلکه امیرمومنان نیز با عباراتی شبیه به همین عبارت با صدیقه طاهره سخن می‌گویند.

حمایت و دفاع از همسر
یکی از مهمترین شاخصه‌هایی که می‌تواند در استحکام خانواده مؤثر باشد، حمایت و دفاع از همسر است. مسلم است که در هر زندگی خانوادگی، زن و شوهر غیر از نقش همسری، در سایر روابط اجتماعی یا سیاسی و…، نقش‌های دیگری نیز بر عهده دارند و هیچ بنیانی مستحکم ‌تر از قلعه‌ خانواده نمی ‌تواند مدافع یک انسان در سختی‌ها، آسیب‌های اجتماعی، روحی و… باشد. حمایت هر یک از زوجین از دیگری و تجلیل و قدردانی از تلاش‌ها و زحمات وی، از جمله‌ی این امور است.

صدیقه طاهره (س)، هم حامی امیرمومنان بود و هم همسر ایشان و از آن‌جا که این بانو در همه‌ امور خیر پیشتازترین فرد امت محسوب می ‌شد، در امر دفاع از ولایت نیز، والاترین جان ‌فشانی‌ ها را به ساحت کبریایی خداوند تقدیم کرد. یکی از نمونه ‌های منقلب کننده‌ دفاع فاطمه (س) از همسرش، جریانی است که علی (ع) را با اکراه و اجبار برای اخذ بیعت به مسجد مدینه می ‌بردند. در روایت است که بانوی دو عالم(س)، برای دفاع از همسر به درب مسجد آمد و جلوه‌های به یاد ماندنی از ایثار و فداکاری از خویش در تاریخ بر جای گذاشت و در دفاع از همسرش فرمود: « به خدا سوگند ای سلمان، از درب مسجد مدینه پا بیرون نمی‌ گذارم تا آن ‌که پسرعموی خود را با چشمان خودم سالم ببینم.»

زینت ظاهر و باطن برای همسر
آراستگی ظاهر و باطن همسران برای یکدیگر، یکی از اصول حاکم بر خانواده‌ های آرمانی است. امیرمومنان در این باره می ‌فرماید: «جمال الباطن، حسن‌السریرة» «زیبایی باطن ، در حسن نیت و زیبایی درون است.»[2] دل و جان حضرت زهرا (س)، در کمال حسن نیت، خلوص و صمیمیت نسبت به همسر بزرگوارش بود و حسن سریره‌ او جمیل‌ ترین زیبایی ‌های باطنی را در برابر چشمان مبارک امیرمومنان (ع) به تماشا می‌ گذاشت.

پیدا است که اگر فردی از نعمت جمال ظاهر بی بهره باشد
اولاً با هنرمندی و ظرافت خاصی می‌ تواند به آراستگی و حسن خویش بیفزاید.

ثانیاً با ظرایف و طرایفی که در جلوه‌گری ‌های رفتـار خود طراحی می‌ کنـد ، می ‌توانـد بـه حسن سـلوک و جمال بـاطن دسـت یابد. بـه عنوان مثـال، لبخنـد زینـت چهره اسـت ، نگاه مهربان، زینت چهره است و می ‌تواند بر جمال ظاهر و باطن بیفزاید. گشادگی چهره و بشاشیت صورت نیز، نوعی زینت چهره است. در روایت، یکی از خصوصیات زنان با فضیلت، درخشندگی چهره معرفی شده است.[3]

حضرت فاطمه (س) به عنوان زینت و استحباب، انگشتری به دست می‌ کردند و از قول رسول خدا (ص) می‌ فرمود: «هرکس انگشتری عقیق به دست کند، همواره خیر می‌بیند.»[4]

امیرمؤمنان(ع) در اشاره به آراستگی ظاهر و باطن صدیقه طاهره (س) می‌فرمود: «هرگاه به او می‌نگریستم، همه‌ی ناراحتی‌ها و غم‌هایم برطرف می‌شد».[5]

زندکی نامه حضرت فاطمه،زندگی حضرت زهرا

حضرت فاطمه (س) به عنوان زینت و استحباب، انگشتری به دست می‌ کردند


آراستگی و پاکیزگی در عین سادگی
انسان به طور طبیعی و فطری آراستگی و زیبایی را دوست می دارد. چنان که حضرت علی علیه السلام و دیگر معصومین فرموده اند: «ان الله جمیلٌ و یحبُّ الجمال؛ خداوند زیباست و زیبایی را دوست دارد».[6]

حضرت رضا علیه السلام در تشریح سیره و سنت انبیا می فرماید: «مِن اخلاقِ الانبیاء التَّنظُّفِ؛ آراستگی و نظافت از اخلاق پیامبران است».[7]

بر هر انسانی لازم است که آراستگی به آرایش و نظافت را همچون یکی از وظایف روزانه در زندگی خود رعایت کند و بخشی از اجناس سبد خانوادگی خود را به وسایل آراستگی و نظافت اختصاص دهد.

از لحاظ روانی، آراستگی، نظافت و زیبایی و زیبا سازی محیط خانه و خانواده، آرامش اعضای آن را فراهم می سازد و عامل مؤثری برای افزایش محبت و همگرایی بیشتر خواهد بود.

اگر نظافت و زیبایی برای همه انسان ها لازم و مفید باشد، برای برخی از افراد واجب است. زن و شوهر از کسانی هستند که آراستگی برای آنان واجب و از ضروریات زندگی است.

امیرمومنان علی علیه‌السلام در این باره می‌ فرمایند:
لیتهیأ احدکم لزوجته کما عیب ان تتهیأ له.

هر مردی از شما مسلمانان موظف است خودش را برای همسرش آراسته کند، همچنان که دوست دارد زنش برای او آراسته باشد.[8]

صدیقه طاهره سلام الله علیها نیز که در مکتب نبوت تربیت شده بود و به فرهنگ و اخلاق اسلامی آشنایی کامل داشت، به رعایت اصل آراستگی در زندگی خانوادگی آگاهی کامل داشت و آراستگی و نظافت را پیش از آن که یک امر شخصی و فردی بداند، آن را حق خانوادگی و همسر خود می دانست و ازاین رو، به آن بسیار اهمیت می داد.

یکی از سنت های مورد تأکید رسول خدا صلی الله علیه و آله به کار بردن عطر و سفارش به استفاده از بوهای خوش بوده است. آمده است فاطمه علیهاالسلام تا آن هنگام که در خانه بودند، مرتب از عطرهای گوناگون استفاده می کردند و فضای زندگی را علاوه بر عطر روح و معنویت به عطر ظاهری معطر می کردند.

درباره زندگی فاطمه زهرا علیهاالسلام آمده است که ام السلمه می گوید: «از حضرت زهرا علیهاالسلام پرسیدم: آیا عطری ذخیره کرده ای؟ فرمودند: آری. رفت و شیشه عطری آورد و مقداری در کف دست من ریخت. بوی خوشی داشت که هرگز نشنیده بودم. گفتم این عطر خوشبو را از کجا تهیه کرده ای؟ فرمود: این عطر مُشکی است که از بال و پر جبرئیل فرو ریخته است.» پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به عمار یاسر مأموریت داد برای شب عروسی حضرت زهرا علیهاالسلام عطرهای خوشبو تهیه کند.

پی نوشت:—————————
[1] . بحرانی، مدینة معاجز الائمة الاثنی عشر (قم، موسسه معارف الاسلامیه، 1413ق)، ج3، ص369.
[2] . محمدی ری‌شهری، میزان الحکمة، (بی‌جا، دار الحدیث، 1416ق) ج1، ص416
[3] . کلینی، الکافی (بی‌ جا، ۱۳۶۲) ج۵ ، ص ۳۲۴.
[4] . «قالت فاطمه (س)، قال رسول‌ الله (ص): من تختم بالعقیق لم یزل یری خیری» (شیخ طوسی، الامالی، (قم، دار الثقافه، 1414ق)، ص311؛ حرعاملی، وسائل الشیعه، (قم، آل البیت، 1409ق) ج5 ، ص88).
[5] . «لَا أَغْضَبَتْنِی وَ لَا عَصَتْ لِی أَمْراً وَ لَقَدْ کُنْتُ أَنْظُرُ إِلَیْهَا فَتَنْکَشِفُ عَنِّی الْهُمُومُ وَ الْأَحْزَان » اربلی، کشف الغمة (تبریز، بنی هاشم، 1381ق)، ج1، ص363؛ مجلسی، بحار الانوار، (بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1403ق) ج۴۳، ص۱۳۴.
[6] . محمدی ری شهری، میزان الحکمه، ج1، ص414.
[7] . کلینی، الکافی، ج5، ص567 و ج11، ص310؛ ابن شعبه حرانی، تحف العقول (قم، جامعه مدرسین، 1404ق)، ص442.
[8] . ابن حیون، دعائم الاسلام( قم، آل البیت، 1385ق)، ج1، ص123.

  09:50:00 ق.ظ, توسط یاسین  
موضوعات: یاسین

غسلهاى واجب هفت غسل هستند. يكى از آنها ((غسل حيض)) است.

غسلهاى واجب هفت غسل هستند. يكى از آنها ((غسل حيض)) است.

غسل حيض:

1- حيض خونى است كه غالبا در هر ماه چند روزى از رحم زنها خارج مى شود, و زن را در موقع ديدن خون حيض حائض مى گويند.

2- خون حيض (1) در بيشتر اوقات غليظ و گرم و رنگ آن (2) سرخ مايل به سياهى يا سرخ تيره است و با فشار و كمى سوزش بيرون مىآيد.

3- مدت حيض كمتر از سه روز و بيشتر از ده روز نمى شود, و اگر مختصرى هم از سه روز كمتر باشد حيض نيست .(3)

4- بايد (4) سه روز اول حيض پست سر هم باشد, پس اگر مثلا دو روز خون ببيند و يك روز پاك شود و دوباره يك روز خون ببيند حيض نيست.

توجه

هنگامى كه خون حيض بيرون مىآيد, دختر و يا زن در حالت ((رِگل)) يا ((عادت ماهانه)) و يا ((پِريود)) به سر مى برد. پس از آنكه دختران از عادت ماهانه و خون حيض پاك شدند, بايد براى كارهايى مانند نماز كه نياز به طهارت و پاكيزگى داند غسل كنند و وضو هم بگيرند.

نمازهاى يوميه اى (5) كه زن در حال حيض نخوانده قض ندارد, ولى روزه هاى واجب را بايد قضا نمايد.

چيزهايى كه بر حائض حرام است

چند چيز بر حائض حرام است. برخى از آن ها عبارتند از:

اول: رساندن جايى از بدن به خط قرآن يا به اسم خدا و اسامى مباركه پيامبران و امامان (6)عليهم السلام كه بنابر احتياط واجب(7) حكم اسم خدا را دارد. (8)

دوم: رفتن در مسجد الحرام (در مكه) و مسجد پيغمبر صلى الله على و اله (در مدينه) (9) اگر چه از يك در داخل و از در ديگر خارج شود.(10)

سوم: توقف (11) در مساجد ديگر, ولى اگر از يك در داخل و از در ديگر خارج شود, يا براى برداشتن چيزى برود (12) مانعى ندارد. و احتياط واجب آن است كه در حرم امامان هم توقف نكند.(13)

چهارم: (14) گذاشتن چيزى در مسجد.(15)

پنجم: خواندن (16) سوره اى كه سجده واجب دارد و آن چهار سوره است:

اول: سوره سى و دوم قرآن (,, (=الف, لام, ميم, تنزيل يا همان سوره سجده)).

دوم: سوره چهل و يكى (حم سجده (=حائ, ميم, سجده يا همان سوره فصلت)).

سوم: سوره پنجاه و سوم (و النجم (يا همان سوره نجم)). و اگر يك حرف (17) از اين چهار سوره را هم بخواند حرام است.

ششم: عبادتهايى كه مانند نماز بايد ب وضو يا غسل يا تيمم به جا آورده شود, (18) ولى به جا آوردن عبادتهايى كه وضو و غسل و تيمم براى آن ها لازم نيست, مانند نماز ميت مانعى ندارد .

براى دانستن موارد ديگر به رساله ی توضيح المسائل مرجع تقليد خود مراجعه كنيد.

1- زنجانى: خون حيض در بيشتر اوقات, زياد و گرم و تازه و رنگ آن سياه يا سرخ تيره است و با فشار و سوزش بيرون مىآيد.

2- بهجت: رنگ آن سرح مايل به سياه يا سرخ است.تبريزى: رنگ آن سياه يا سرخ است. مكارم: رنگ آن تيره يا سرخ است.

3- زنجانى: و مراد از روز در اينجا مدت 24 ساعت است, نه روز در مقابل شب .

4- زنجانى: در اين مسائله توضيح مفصلى دارند كه مقلدان ايشان به مسائله 447 رساله شان مراجعه كنند.

5- نمازهاى يوميه, نمازهاى شبانه روزى كه در پنج نوبت صبح, ظهر, عصر, مغرب, عش خوانده مى شود.

6- بهجت: و اسم حضرت زهرا 3 به طورى كه در وضو گفته شد

7- تبريزى: قيد (احتياط واجب) را ندارد, بلكه تمام مسائله به صورت فتواست.

8- زنجانى: رساندن جايى از بدن خود به خط قرآن و بنا بر احتياط به اسم خدا و صفات خاصهئ او (مانند رحمان) به هر لغت كه باشد, مگر پولى كه بر آن, نام خدا نوشته شده باشد كه دست زدن به آن اشكال ندارد, و احتياط مستحب آن است كه به اسم پيغمبران و امامان و حضرت زهر عليه السلام نيز نرساند.

9- زنجانى: و حرم امامان عليهم السلام… و مراد از حرم امامان محوطه اى است كه ضريح مقدس و قبر مطهر در آن قرار دارد نه تمام رواقها يا صحنه ها.

.

10- بهجت: و همچنين داخل شدن به آنجا براى برداشتن چيزى بنا بر احوَط .

11- زنجانى: داخل شدن در مساجد ديگر مگر از يك در داخل و از در ديگر خارج شود.

12- تبريزى: عبارت (براى برداشتن چيزى برود) را ندارد .

13- بهجت: بلكه (در حرم امامان) عبور نيز ننمايد و همچنين در رواقها(ى حرم).

14- مكارم: داخل شدن در مسحد براى گذاشتن چيزى در آن.

15- تبريزى: يا داخل شدن در آن براى برداشتن چيزى.

16- تبريزى: خواندن هر يك از آيات سجده واجب .مكارم: خواندن يكى از آيات سجده, ولى خواندن غير آيه سجده از سورهئ سجده مانعى ندارد. زنجانى: خواندن هر يك از آيات سجدهئ واجب و آن در چهار سوره است:

اول: سوره 32, آيه ;15

دوم: سوره 41, آيه 37 ;

سوم: سوره 53, آيه آخر ;

چهارم: سوره 96, آيه آخر. بلكه بنا بر احتياط خواند آيات ديگر يا قسمتى از يك آيه سوره سحده نيز جايز نيست.

17- بهجت: اگر يك كلمه از اين چهار سوره را هم بخواند حرام است.

18- زنجانى: و در مدتى كه حائض مى باشد يا محكوم به حائض بودن مى باشد, اگر عبادتى - ولَو رَجائَ - به جا آورد معصيت كرده است.

  09:49:00 ق.ظ, توسط یاسین  
موضوعات: یاسین

ضحکت آیه 71 هود منظورش چیست؟

آیا واژه «ضحکت» در آیه 71 سوره‌ی هود به معنای حیض است؟
قرآن کریم در آیه 71 سوره هود می‌فرماید: «وَ امْرَأَتُهُ قائِمَةٌ فَضَحِکَتْ فَبَشَّرْناها بِإِسْحاقَ وَ مِنْ وَراءِ إِسْحاقَ یَعْقُوبَ». آیا این آیه معنای حیض بودن واژه «ضحکت» را تقویت نمی‌کند! یا دلیل دیگری هم بر این معنا وجود دارد؟ چون ابتدا «ضحکت» را فرمود، سپس بشارت به فرزند‌دار شدن را بیان کرده است.
ضحکت سوره هود
پاسخ اجمالی

قرآن کریم در داستان حضرت ابراهیم(ع) بعد از آنکه آمدن فرستادگان پروردگار برای بشارت و مژده نزد حضرتشان را نقل می‌کند،[1] در ادامه بیان می‌دارد: «فَضَحِکَتْ فَبَشَّرْناها بِإِسْحاقَ وَ مِنْ وَراءِ إِسْحاقَ یَعْقُوبَ».[2]
اگر چه بیشتر مفسران و مترجمان قرآن کریم واژه «ضحکت» در این آیه را به خندیدن معنا کرده‌اند، اما برخی نیز آن‌را به معنای حیض‌شدن دانسته‌اند.
بنابر تفسیر دوم، معنای آیه این چنین است: زنش ایستاده بود که حائض شد، به او مژده اسحاق را دادیم و پس از اسحاق یعقوب را.
در برخی از لغت نامه‌ها آمده است: «ضحک» بفتح «ضاد» به معناى حیض است.[3] گویند: «ضحکت الارنب»؛ یعنى خرگوش حائض شد.[4]
صاحب جامع البیان از قول اهل بصره می‌گوید: بعضی از اهل حجاز می‌گویند ضحک به معنای حیض است و ضحکت المرأة؛ یعنی زن حائض شد.[5]
بر همین اساس برخی از مفسران می‌گویند کلمه «ضحکت» به معناى حیض شدن زنان است. مؤید این معنا هم این است که بشارت را با حرف فاء متفرع بر آن کرده و فرمود: «فبشرناها …»؛ یعنى به مجرد این‌که حیض شد، ما او را به اسحاق بشارت دادیم، و این حیض شدن نشانه‌‏اى بود که باعث می‌شد همسر ابراهیم(ع) به راحتی آن مژده را باور کند و بپذیرد، و معجزه‌‏اى بود که دل او را آماده می‌کرد تا براستى و درستىِ بشارت آنان اطمینان کند.
اما این‌که چرا قرآن کریم از ایستادن همسر ابراهیم خبر داد، و این‌که این خبر چه دخالتى در مطلب داشته؟ جوابش این است که قرآن با ذکر این خبر بر آن بود، تا بفهماند که او آن‌چنان مأیوس از حامله شدن بود که حتى تصورش را هم نمی‌کرد که در ایام پیرى بار دیگر حیض شود، ایستاده بود تماشا می‌‏کرد ببیند بین شوهرش و میهمانان تازه وارد، چه چیزهایى گفت‌وگو می‌‏شود.
بنابر این معناى آیه آن است که ابراهیم(ع) داشت با میهمانان صحبت می‌کرد و میهمانان راجع به خوردن و نخوردن غذا با آن حضرت بگو مگو می‌‏کردند، در حالی‌که همسر آن‌جناب ایستاده بود و آنچه را که بین ابراهیم و میهمانان می‌گذشت تماشا می‌‏کرد و هرگز چیز دیگرى را تصور نمی‌‏کرد و در باره چیز دیگرى نمی‌‏اندیشید، در همین حال ناگهان حالت حیض به او دست داد، و بلا فاصله فرشتگان او را به فرزنددار شدن بشارت دادند.[6]
همچنین در تفسیر قمی[7] ضحک به معنای حیض آمده، و در تفسیر عیاشى نیز از امام صادق(ع) نقل شده است که ضحک به معناى حیض است:[8]
با توجه به آنچه بیان شد، محتوای آیه می‌تواند با هر دو معنا(خنده و عادت ماهانه) سازگار باشد، و هر دو اتفاق خنده و عادت رخ داده باشد و در قالب یک کلمه اعلام شده باشد.

پی نوشت:
[1]. نک: «مژده تولد اسحاق به حضرت ابراهیم(ع)»، 48741.
[2]. هود، 71.
[3]. ‏طریحی، فخر الدین، تحقیق، حسینی‏، سید احمد، مجمع البحرین، ج 5، ص 280، تهران، کتابفروشی مرتضوی، چاپ سوم، 1375ش.
[4]. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج 10، ص 460، بیروت، دار صادر، چاپ سوم، 1414ق.
[5]. طبری، ابو جعفر محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج ‏12، ص 45، بیروت، دار المعرفة، چاپ اول، 1412ق.
[6] المیزان
[7]. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، محقق، مصحح، موسوی جزائری، سید طیب،‏ ج ‏1، ص 334، قم، دار الکتاب، چاپ سوم، 1404ق.
[8]. عیاشى، محمد بن مسعود، تفسیر العیاشی، محقق، مصحح، رسولى محلاتى، سید هاشم،‏ ج ‏2، ص 152، تهران، المطبعة العلمیة، چاپ اول، 1380ق.‏

  09:47:00 ق.ظ, توسط یاسین  
موضوعات: یاسین

احکام حیض دختران به طور مختصر

سئوال 1_ حيض چيست؟

جواب ـ حيض خوني است كه غالباً در هر ماه چند روزي از رحم خارج مي شود و زن را در اين هنگام حايض مي گويند.

س 2_ خون حيض چه مشخصاتي دارد؟

ج ـ خون حيض در بيشتر اوقات غليظ ، گرم و رنگ آن سياه يا سرخ است و با فشار و كمي سوزش بيرون مي آيد.

س 3_ يائسگي چيست؟

ج ـ يعني خون حيض نمي بينند.

س 4_ سن يائسگي در زنان چند است؟

ج ـ زنهاي سيده بعد از تمام شدن شصت سال يائسه مي شوند و زنهايي كه سيده نيستند بعد از تمام شدن پنجاه سال يائسه مي شوند.

س 5_ وظيفه زني كه شك دارد يائسه شده يا نه چيست؟

ج ـ اگر خوني ببيند و نداند حيض است يا نه بايد بنا بگذارد كه يائسه نشده است.

س 6_ حكم خوني كه دختر پيش از نه سالگي و زن بعد از يائسگي مي بيند چيست؟

ج ـ حيض نيست.

س 7_ آيا زن حامله و زني كه بچه شير مي دهد خون حيض مي بيند؟

ج ـ ممكن است حيض ببيند.

س 8_ حكم خوني كه دختر كمتر از نه سال مي بيند چيست؟

ج ـ دختري كه نمي داند نه سال اش تمام شده يا نه اگر خوني ببيند كه نشانه هاي حيض را نداشته باشد حيض نيست و اگر نشانه هاي حيض را داشته باشد حيض است و معلوم مي شود نه سال او تمام شده است.

س 9_ مدت حيض چند روز است؟

ج ـ مدت حيض نبايد كمتر از سه روز بيشتر از ده روز باشد و اگر مختصري از سه روز كمتر باشد حيض نيست.

س 10_ سه روز اول حيض چگونه بايد باشد؟

ج ـ لازم است سه روز اول حيض پشت سر هم باشد.

س 11_ اگر دو روز خون ببيند و يك روز پاك شود و دوباره روز خون ببيند آيا حائض است؟

ج ـ بنا بر اقوي حيض نيست.

س 12_ زني دو روز خون مي بيند و يك روز پاك مي شود چه وظيفه اي دارد؟

ج ـ بنا بر احتياط مستحب تروك حايض و اعمال مستحاضه جمع كند.

س 13_ آيا لازم است در تمام سه روز خون بيرون بيايد؟

ج ـ لازم نيست در تمام سه روز خون بيايد بلكه اگر داخل فرج يا رحم خون باشد كافي است.

س 14_ چنانچه در بين سه روز مختصري بقدري كه بگويند در تمام سه روز فرج يا رحم خون بوده پاك شود آيا حايض است؟

ج ـ چنانچه در بين سه روز مختصري پاك شود و مدت پاك شدن به قدري كم باشد كه بگويند در تمام سه روز در فرج يا رحم خون بوده حيض است. زيرا مسامحه عرضي در تطبيق حكم شرعي اعتبار دارد.

س 15_ در چه وقتي خون نبايد قطع شود؟

ج ـ بايد شب دوم و سوم خون قطع نشود.

س 16_ چه موقع لازم نيست خون ببيند؟

ج ـ لازم نيست شب اول و شب چهارم خون ببيند.

س 17_ در چه موقعي خون حيض است؟

ج ـ اگر از اذان صبح روز اول تا غروب روز سوم پشت سر هم خون بيايد يا در وسط روز اول شروع شود و در همان موقع از روز چهارم قطع شود و شب دوم و سوم و چهارم خون قطع نشود حيض است.

س 18_ تكليف زنهايي كه بعد از سه روز نيز خون مي بينند چيست؟

ج ـ اگر سه روز پشت سر هم خون ببيند و پاك شود چنانچه دوباره خون و مجموع روزهايي كه خون ديده و در وسط پاك بوده روي هم از ده روز بيشتر نشود روزهايي كه در وسط پاك بوده نيز حيض است.

س 19_ اگر زني خوني ببيند كه از سه روز بيشتر و از ده روز كمتر باشد و نداند خون دمل و زخم است يا خون حيض چه وظيفه اي دارد؟

ج ـ در صورتي كه به حيض بودن آن اطمينان پيدا كند بايد آن را حيض قرار دهد.

س 20_ تكليف زني كه خوني ببيند و نداند خون زخم است يا حيض چيست؟

ج ـ بنا بر احتياط بايد عبادتهاي خود را بجا آورد و كارهايي را كه بر حائض حرام است ترك كند.

س 21_ وظيفه زني كه در حيض و استحاضه بودن خون شك دارد چيست؟

ج ـ اگر خوني ببيند و شك كند خون حيض است يا استحاضه چنانچه شرايط حيض را داشته باشد بايد حيض قرار دهد.

س 22_ اگر زني خوني ببيند و نداند كه خون حيض است يا بكارت چه وظيفه اي دارد؟

ج ـ اگر خوني ببيند كه نداند خون حيض است يا بكارت بايد خود را وارسي كند يعني مقداري پنبه به داخل فرج نمايد و كمي صبر كند بعد بيرون آورد. پس اگر اطراف آن آلوده باشد خون بكارت است و اگر به همه آن رسيده حيض مي باشد البته اين در صورتي است كه خون بكارت زياد نباشد كه با حيض اشتباه شود.

س 23_ حكم سه روز خوني كه بعد از سه روز اول مي بينيد چيست؟

ج ـ اگر كمتر از سه روز خون ببيند و پاك شود و بعد سه روز خون ببيند خون دوم حيض است و خون اول اگر چه در روزهاي عادتش باشد حيض نيست.

س 24_ چند چيز بر حائض حرام است؟

ج ـ بر حائض سه چيز حرام است.

س 25_ مورد اول كه بر حائض حرام است چه مي باشد؟

ج ـ عبادتهايي كه مانند نماز بايد با وضو يا غسل يا تيمم بجا آورده شود ولي بجا آوردن عبادتهايي كه وضو غسل و تيمم براي آن لازم نيست مانند نماز ميت اشكال ندارد.

س 26_ مورد دوم كه بر حائض حرام است كدام مي باشد؟

ج ـ تمام چيزهايي كه بر جنب حرام است و در احكام جنابت گفته شد.

س 27_ مورد سومي كه بر حائض حرام مي باشد كدام است؟

ج ـ جماع كردن در فرج كه هم براي مرد حرام است و هم براي زن اگر چه به مقدار ختنه گاه داخل شود و مني هم نيايد بلكه بنا بر احتياط واجب مقدار كمتر از ختنه گاه نيز داخل نكند و در دبر زن حايض نيز وطي ننمايد ولي ساير استمتاعات مانند بوسيدن و ملاعبه مانعي ندارد.

س 28_ آيا جماع كردن در روزهايي كه حيض زن قطعي نيست اشكال دارد؟

ج ـ جماع كردن در روزهايي كه حيض زن قطعي نيست ولي شرعاً بايد براي خود حيض قراردهد حرام است پس زني كه بيشتر از ده روز خون مي بيند و بايد به دستوري كه بعد گفته مي شود روزهاي عادت خويشان خودرا حيض قرار دهد شوهرش نمي تواند در آن روزها با او نزديكي نمايد.

س 29_ اگر شماره روزهاي حيض زن به سه قسمت تقسيم شود و مرد در قسمت اول با زن خود در قُبُل جماع كند چقدر بايد كفاره دهد؟

ج ـ بنا بر احتياط مستحب هيجده نخود طلا بدهد.

س 30_ اگر در قسمت دوم با زن خود جماع كند چقدر بايد كفاره دهد؟

ج ـ نُه نخود طلا.

س 31_ اگر در قسمت سوم با زن خود جماع نمايد كفاره اش چه مقدار است؟

ج ـ چهار نخود و نيم.

س 32_ توضيح موارد كفاره چيست؟

ج ـ مثلاً زني كه شش روز خون حيض مي بيند اگر شوهرش در شب يا روز اول يا دوم با او جماع كند بايد هيجده نخود طلا بدهد و در شب يا روز سوم و يا چهارم نه نخود و در شب يا روز پنجم و ششم, چهارنخود و نيم.

س 33_ آيا وطي در دبر زن حايض نيز كفاره دارد؟

ج ـ بنا بر احتياط براي وطي در دبر زن حائض نيز كفاره بدهد.

س 34_ اگر ندانسته با زن حائض خود نزديكي كند آيا بايد كفاره بپردازد؟

ج ـ اگر مرد بداند كه زن در حال حيض است و با او نزديكي نمايد بنا بر احتياط مستحب بايد كفاره بدهد اما اگر نداند و نزديكي كند كفاره ندارد.

س 35_ آيا كفاره بايد هيجده نخود طلاي سكه دار باشد؟

ج ـ واجب نيست كفاره هيجده نخود طلاي سكه دار باشد بلكه دادن قيمت آن كافي است.

س 36_ قيمت كفاره چگونه بايد محاسبه شود؟

ج ـ اگر قيمت طلا در وقتي كه جماع كرده با وقتي كه مي خواهد به فقير بدهد فرق كرده باشد قيمت پرداخت معتبر است.

س 37_ كفاره كسي كه هم در قسمت اول و هم در قسمت دوم و هم در قسمت سوم با زن خود جماع كند چگونه محاسبه مي شود؟

ج ـ هر سه كفاره را كه روي هم سي و يك نخود و نيم طلا مي شود بدهد.

س 38_ اگر مردي با زن خود در حال حيض جماع كند و كفاره بدهد و براي بار دوم نيز جماع كند آيا بايد كفاره بدهد؟

ج ـ اگر انسان بعد از آنكه در حال حيض جماع كرده و كفاره آن را داده دوباره جماع كند دوباره كفاره بدهد.

س 39_ وظيفه مردي كه در حال جماع متوجه حيض همسرش شود چيست؟

ج ـ اگر مرد در حال جماع بفهمد زن حائض شده بايد فوراً از او جدا شود و اگر جدا نشود بنا بر احتياط مستحب كفاره بدهد.

س 40_ اگر مرد با زن حائض زنا كند آيا كفاره بر او لازم است؟

ج ـ بنا بر احتياط مستحب كفاره بدهد.

س 41_ اگرمردي با زن حائض نامحرمي به گمان اينكه عيال اوست جماع كند آيا بايد كفاره بدهد؟

ج ـ بنا بر احتياط مستحب كفاره بدهد.

س 42_ وظيفه كسي كه نمي تواند كفاره بدهد چيست؟

ج ـ كسي كه نمي تواند كفاره بدهد اگر در وقت تعلّق كفّاره متمكن نبوده بايد استغفار كند.

س 43_ اگر متمكن بوده و بعد از دادن كفاره عاجز شده چه وظيفه اي دارد؟

ج ـ هر وقت توانست بايد كفاره بدهد.

س 44_ آيا مي توان زن در حال حيض را طلاق داد؟

ج ـ طلاق دادن زن در حال حيض به صورتي كه در احكام گفته خواهد شد باطل است؟

س 45_ اگر زن بگويد در حال حيضم يا از حيض پاك شده ام، آيا مي توان به گفته او اعتماد كرد؟

ج ـ بايد حرف او را قبول كرد در صورتي كه ندانيم دروغ مي گويد.

س 46_ اگر زني در حال نماز حايض شد نماز او چه حكمي پيدا مي كند؟

ج ـ نماز او باطل است.

س 47_ اگر زن در بين نماز شك كند حايض شده يا نه حكم نماز او چه مي باشد؟

ج ـ نماز او صحيح است.

س 48_ اگر زن بعد از نماز بفهمد در بين نماز حائض شده بوده نمازش چه حكمي پيدا مي كند؟

ج ـ نمازي كه خوانده باطل است.

س 49_ بعد از آنكه زن از خون حيض پاك شد چه وظيفه اي بر دوش اوست؟

ج ـ واجب است براي نماز و عبادتهاي ديگري كه بايد با وضو يا غسل بجا آورده شود غسل كند.

س 50_ دستور غسل حيض چگونه است؟

ج ـ دستور غسل مانند غسل جنابت است اما بايد براي نماز وضو نيز بگيرد قبل از غسل حيض يا بعد از آن.

س 51_ بعد از آن كه زن از خون حيض پاك شد آيا بدون اينكه غسل كند مي توان او را طلاق داد؟

ج ـ بعد از آنكه زن از خون حيض پاك شد اگر چه غسل نكرده باشد طلاق او صحيح است.

س 52_ آيا شوهرش مي تواند با او جماع كند؟

ج ـ شوهرش نيز مي تواند با او جماع كند ولي بنا بر احتياط موكّد پيش از جماع موضع را بشويد.

س 53_ اگر زن از حيض پاك شد آيا مي توان كارهايي را كه بدون وضو انجام نمي گيرد انجام دهد؟

ج ـ بنا بر احتياط مستحب پيش از غسل از جماع خودداري نمايد اما ديگر كارهايي كه در وقت حيض بر او حرام بوده مانند توقف در مسجد و مس‌خط قرآن با وضو تا غسل نكند بر اوحلال نمي شود.

س 54_ اگر حائض براي وضو و غسل آب كافي نيافت چه وظيفه اي دارد؟

ج ـ اگر آب براي وضو و غسل كافي نباشد و به اندازه اي باشد كه بتواند يا غسل كند يا وضو بگيرد بنا بر احتياط واجب غسل كند و بدل از وضو تيمم نمايد.

س 55_ اگر آب فقط به اندازه وضو بود تكليف حائض چيست؟

ج ـ بايد وضو بگيرد و عوض از غسل تيمم نمايد.

س 56_ اگر نه براي غسل و نه براي وضو آب داشت چه وظيفه اي دارد؟

ج ـ اگر براي هيچ يك از آنها آب ندارد بايد دو تيمم كند: يكي بدل از غسل و ديگري بدل از وضو.

س 57_ آيا نماز هاي يوميه اي را كه حايض نخوانده قضا دارد؟

ج ـ نمازهاي يوميه اي كه زن در حال حيض نخوانده قضا ندارد.

س 58_ آيا روزه هايي را كه نگرفته قضا دارد؟

ج ـ روزه هاي واجب را بايد قضا نمايد.

س 59_ زني كه هنوز حيض نشده و احتمال مي دهد به زودي حايض شود براي انجام نماز چه وظيفه اي دارد؟

ج ـ هر گاه وقت نماز داخل شود و بداند اگر نماز را تأخير بيندازد حائض مي شود بايد فوراً نماز بخواند.

س 60_ آيا زن حايض نمازي را كه به تأخير انداخته بايد قضا كند؟

ج ـ اگر زن حائض نماز را تأخير بيندازد و از اول وقت به اندازه خواندن يك نماز بگذرد و حايض شود قضاي آن نماز بر او واجب است.

س 61_ در چه صورتي قضاي نماز با تأخير افتاده شده واجب مي شود؟

ج ـ مثلاً زني كه مسافر نيست اگر در اول ظهر نماز نخواند قضاي آن در صورتي واجب مي شود كه به مقدار خواندن چهار ركعت نماز به دستوري كه گفته شد از اول ظهر بگذرد و حايض شود و براي كسي كه مسافر است گذشتن وقت به مقدار خواندن دو ركعت كافي است.

س 62_ زني كه در آخر وقت از حيض پاك شده چه وظيفه اي دارد؟

ج ـ اگر زن در آخر وقت نماز از خون پاك شود و به اندازه غسل و وضو و ديگر مقدمات نماز مانند تهيه كردن لباس يا آب كشيدن آن و خواندن يك ركعت نماز يا بيشتر از يك ركعت وقت داشته باشد بايد نماز را بخواند و اگر نخواند بايد قضاي آن را بجا آورد. هم چنين اگر فقط براي يك ركعت با وضو و غسل وقت دارد بايد نماز را بخواند و اگر نخواند قضا نمايد.

س 63_ اگر حايض براي غسل و وضو وقت ندارد اما مي تواند تيمم كند نسبت به انجام نماز چه تكليفي دارد؟

ج ـ مي تواند با تيمم آن نماز را بخواند.

س 64_ آيا نماز مذكور در سئوال 63 بر زن حايض واجب است؟

ج ـ آن نماز بر او واجب است.

س 65_ اگر گذشته از تنگي وقت آب برايش ضرر داشت چه وظيفه اي دارد؟

ج ـ اگر گذشته از تنگي وقت تكليفش تيمم است مثلاً آب براي او ضرر دارد بايد تيمم كند و آن نماز را بخواند.

س 66_ اگر حايض شك كرد كه براي نماز وقت دارد يا نه چه كاري بايد انجام دهد؟

ج ـ بايد نماز را بخواند.

س 67_ وظيفه حايضي كه شك كرده به اندازه تهيه مقدمات و خواندن نماز وقت ندارد ولي بعد معلوم شد كه وقت داشته چه مي باشد؟

ج ـ اگر به خيال اينكه به اندازه تهيه مقدمات نماز و خواندن يك ركعت وقت ندارد نماز بخواند و بعد بفهمد وقت داشته بايد قضا آن نماز را بجا آورد.

س 68_ چه چيزهايي بر زن حايض مستحب است؟

ج ـ مستحب است زن حايض در وقت نماز خودرا از خون پاك نمايد. پنبه و دستمال را عوض كند وضو بگيرد و اگر نمي تواند وضو بگيرد به رجاء مطلوبيت تيمم نمايد و در جاي نماز رو به قبله بنشيند و مشغول ذكر دعا و صلوات شود.

س 69_ چه چيزهايي براي مكروه كراهت دارد؟

ج ـ خواندن و همراه داشتن قرآن و رساندن جايي از بدن به مابين خطهاي قرآن خضاب كردن به حنا و مانند آن براي حايض مكروه است.

اقسام حايض

س 70_ زنهاي حايض چند دسته اند؟

ج ـ زنهاي حايض شش قسم هستند.

س 71_ اولين دسته از زنهاي حايض كدام است؟

ج ـ صاحب عادت وقتيه و عدديه.

س 72_ دومين دسته از زنهاي حايض را چه مي گويند؟

ج ـ صاحب عادت وقتيه.

س 73_ سومين دسته از زنهاي حايض كدام است؟

ج ـ صاحب عادت عدديه.

س 74_ دسته چهارم از زنهاي حايض را چه ناميده اند؟

ج ـ مضطربه مي گويند.

س 75_ به دسته پنجم از زنهاي حايض چه گفته مي شود؟

ج ـ مبتدئه مي گويند.

س 76_ به دسته ششم از زنهاي حايض چه گفته مي شود؟

ج ـ ناسيه مي گويند.

  09:39:00 ق.ظ, توسط یاسین  
موضوعات: یاسین

والدین به عنوان الگوهای رفتاری فرزندان هستند

یکی از عوامل مهم درتربیت فرزندان رفتارهای اطرافیان و خصوصا والدین در محیط خانه است. والدین به عنوان الگوهای رفتاری فرزندان هستند و هر اقدامی از جانب آنها اثرات مثبت یا منفی مختلفی را در تربیت و آینده ی کودک آنها ایفا می کند؛ زیرا آنچه از اخلاق و رفتار که کودک در این دوره می بیند در وجود آنها نهادینه می شود و در آینده رفتار و اعمال او را سامان می دهد؛ “از کوزه همان برون تراود که در اوست.”
قرآن این نکته را در ضمن آیه ای نورانی بیان می فرماید: «كُلٌّ یَعْمَلُ عَلَىٰ شَاكِلَتِهِ [اسراء/84] هر كس بر حسب ساختار [روانى و بدنى‌] خود عمل مى ‌كند.»
از این رو خدای متعال در قرآن کریم و پیامبر گرامی اسلامی و ائمه اطهار(صلوات الله علیهم اجمعین) در کلمات نورانی خویش در راستای تربیت صحیح مسلمانان به این موضوع مهم عنایت خاصی داشته اند و آداب و رفتارهای خاصی را برای مرد و زن در محیط خانه و در تعامل با یکدیگر بیان کرده اند که عمل به آنها می تواند ضامن سلامت روحی و روانی فرزندان شود.
« رعایت حریم عفت و حیاء» در محیط خانه توسط والدین یکی از این آداب مهم اسلامی است که هم در قرآن مورد توجه قرار گرفته و هم در روایات و احادیث اسلامی توجه خاصی به آن شده است.
بر خلاف دیدگاه برخی از افراد ساده اندیش که فکر می کنند، کودکان نسبت مسائلی که مربوط به عفت والدین در محیط خانه می شود حساسیت ندارند و از آنها سر در نمی آورند به تجربه ثابت شده است که کودکان در این مسائل فوق العاده حساسیت دارند و گاه می شود که سهل انگاری پدران و مادران و برخورد کودکان و فرزندان با منظره هایی که نمی بایست ببینند، سرچشمه ی انحرافات اخلاقی و گاه بیماری های روانی شده است.
خدای متعال در سوره نور در ضمن آیه 58 این سوره برای حفظ عفت در محیط خانه و جلوگیری از انحراف جنسی فرزندان به چند اصل مهم اشاره فرموده است:

آن حضرت فرمود: «کودکی که والدین خود را در حالت خاصی در حریم خصوصی ببیند در آینده زناکار خواهد شد.»
الف. اجازه ورود گرفتن فرزندان
حریم خصوصی پدر و مادر در خانه از جمله جاهایی است که فرزندان برای ورود به آن در مواقع خاصی باید اجازه بگیرند.
والدین به عنوان دو زوج در زمان های خاصی نیاز به خلوت داشته و وارد حریم خصوصی خویش می شوند.
قرآن این زمان های خاص را به این ترتیب نام می برد: «اى كسانى كه ایمان آورده‌اید، قطعاً باید غلام و كنیزهاى شما و كسانى از شما كه به [سنِ‌] بلوغ نرسیده‌اند سه بار در شبانه روز از شما كسب اجازه كنند: پیش از نماز بامداد، و نیمروز كه جامه‌هاى خود را بیرون مى‌آورید، و پس از نماز شامگاهان» [58/ نور]
والدین به عنوان مخاطبان اصلی این آیه می بایست فرزندان خود را امر کنند تا در این مواقع سه گانه هنگام ورود اجازه گرفته و سپس وارد شوند: قبل از نماز صبح، هنگام ظهر و پس از نماز مغرب و عشاء.
در روایات معصومین (علیهم السلام) نیز این نکته مورد توجه قرار گرفته و اشارات لطیفی به آن شده است، همانند روایتی که از وجود نازنین پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) در این زمینه رسیده، آن حضرت فرمود: «کودکی که والدین خود را در حالت خاصی در حریم خصوصی ببیند در آینده زناکار خواهد شد.»[علامه مجلسی، بحارالانوار، ج103، ص295]

تربیت کودک
ب. رعایت پوشش والدین

از آیه 58 سور نور استفاده می شود که والدین تنها در زمان های سه گانه ی فوق که در حریم خصوصی خویش هستند می توانند پوشش های مناسب با آن را بپوشند ولی در زمان های دیگر که رفت و آمد سایر اهل خانه و من جمله فرزندان مجاز اعلام شده، نمی توانند از لباس ها و پوشش هایی که مناسب با زمان خواب و خلوت آنهاست استفاده کنند.
لذا در بخش دیگری از این آیه رفت و آمد سایر اعضای خانواده بدون اجازه بلامانع اعلام شده و اجازه داده شده تا فرزندان با مهربانی بر گرد پدر و مادر باشند و این خود کاشف از آن است که والدین باید در این زمان ها لباس ها و رفتارهایی متناسب با محیط عمومی خانواده داشته باشند: [این،] سه هنگام برهنگى شماست، نه بر شما و نه بر آنان گناهى نیست كه غیر از این [سه هنگام‌] گرد یكدیگر بچرخید [و با هم معاشرت نمایید]» نور/58]

ج. خودداری از بوسیدن و در آغوش گرفتن کودکان نامحرم پس از سن معین
علی رغم این که در اسلام به محبت کردن، نوازش کردن و بوسیدن بچه ها سفارش شده ، اما این رفتار، پس از سن معین، از سوی افراد نامحرم منع می شود . با این که در هیچ روایتی ندیده ایم که دختر بچه ها پیش از سن بلوغ، به حجاب و پوشش مخصوص وادار شده باشند، یا روایتی که حضور دختر بچه ها را در برابر مردان یا پسران، منع کرده باشد، اما روابطی مثل بوسیدن و در آغوش گرفتن آنها از سوی نامحرمان منع شده است.

امیرالمومنین علیه السلام مى فرماید :
هنگامى كه دختر به شش سالگى رسید، جایز نیست كه او را مرد نامحرمى ببوسد و یا او را فشار دهد. [تهذیب الأحكام ، ج ۷ ، ص ۴۶۱ ؛ وسائل الشیعة ، ج ۲۰ ، ص ۲۳۱]

همچنین از پیامبر صلى الله علیه و آله نقل شده كه فرمود :
وقتى دختربچّه اى به شش سالگى رسید، جایز نیست كه پسربچه ، او را ببوسد و هنگامى كه پسر از سن هفت سالگى گذشت، جایز نیست كه زن [ نامحرم ] و را ببوسد. [كتاب من لا یحضره الفقیه ، ج ۳، ص ۴۳۷ ؛ وسائل الشیعة، ج ۲۰، ص ۳۳۰]

امیرالمومنین علیه السلام مى فرماید :
هنگامى كه دختر به شش سالگى رسید، جایز نیست كه او را مرد نامحرمى ببوسد و یا او را فشار دهد.
د. جدا کردن بستر و اتاق خواب فرزندان
در حدیثى امام على علیه السلام مى فرماید :
رخت خواب بچّه هاى شش ساله باید از هم جدا باشد. [كتاب من لا یحضره الفقیه ، ج ۳ ، ص ۴۳۶ ؛ وسائل الشیعة ، ج ۲۰ ، ص ۲۳۱]

با هم خوابیدن، ممكن است باعث تماس بدنى آنها با یكدیگر و شاید تحریك حس كنجكاوى آنها شود، لذا طبق اصل لزوم علاج واقعه ، قبل از وقوع، پیش از آگاه شدن كودكان به لذّت هاى جنسى، باید رخت خواب آنها جدا گردد.

لازم به توجّه است كه لزوم جداسازى بستر خواب كودكان، به جداسازى بستر آنها از یكدیگر اختصاص ندارد؛ بلكه باید بستر خواب آنها از زنان و مردان و حتى از بستر پدر یا مادر نیز جدا باشد.

رخت خواب پسران نوجوان ده ساله، از بستر زنان باید جدا باشد. [الكافى ، ج ۶ ، ص ۴۷ ، ح ۶ ؛ وسائل الشیعة ، ج ۲۱ ، ص ۴۶۱]

امام علیه السلام در حدیث دیگرى نیز از خوابیدن دختر با پدر یا مرد با مادرش و یا دو زن یا دو مرد در یك رخت خواب، نهى كرده ، مى فرماید :
دو مرد ، در زیر یك پتو نباید بخوابند ، مگر آن كه ضرورت باشد و در آن جا جز یك لحاف ، بیشتر نباشد . دو زن نیز نباید در زیر یك پتو بخوابند. همچنین دختر مرد نباید با او یا مادرش در زیر یك لحاف بخوابند. [وسائل الشیعة ، ج ۲۰ ، ص ۳۴۷ ؛ بحار الأنوار ، ج ۱۰۴ ، ص ۴۹]

نتیجه
هر گونه رفتاری که در محیط عمومی خانواده سبب تحریک فرزندان نابالغ و حتی بالغ شود و انحراف جنسی آنها و بیماری های روانی متعددی را در آینده برای آنها رقم بزند ممنوع است و پدران و مادران باید این موضوع را با حساسیت زیادی در محیط خانه پیگیری کرده و مراعات نمایند.

  09:36:00 ق.ظ, توسط یاسین  
موضوعات: یاسین

"جوان قرآنی" و "جوانان قرآن" رابطه ی تنگاتنگی دارند.

یعنی اگر بخواهیم بدانیم یک جوان قرآنی، چگونه آدمی است، باید ببینیم جوانان قرآن یعنی همان ها که قرآن جوانیشان را به خوبی و شایستگی توصیف کرده است، که هستند و چگونه بوده اند.

اصولاً معیارهایی که قرآن برای بندگی، برای شایستگی و برای خلیفة اللّهی می دهد، به پیری و جوانی کاری ندارد؛ به زن و مردی هم مربوط نمی شود؛ چون خمیرمایه ی انسانیت، نه زن است و نه مرد؛ و نه پیر است و نه جوان.

اما به هر حال دوران جوانی یعنی نقطه ی عطف عمر یک انسان، حال و هوایی دارد و ویژگی هایی دارد که نمی شود آسان از کنارش گذشت و هیچ الگوی مطمئنی برایش معرفی نکرد.

خوب ها و بدهای این دوران را باید آنقدر خوب شناخت، که بتوان از پس حسرت های بعدش برآمد!
اگر شما هم در حال سپری کردن همین روزهای طلایی هستید، با من هم عقیده اید که جوان در مسیر طوفان هاست؛ در معرض امتحان های بزرگ و انتخاب های حساس.

خیلی از قهرمانانی که قرآن از ریز و درشت زندگیشان می گوید و از لابه لای صحنه های حوادثشان به ما درس می دهد، به تصریح خود قرآن، جوان بوده اند.

سری می زنیم به دو جوانِ قرآن برای جستجوی تصویری از “جوان قرآنی".

جوانِ احسن القصص؛ آزمونِ پاکدامنی
حضرت یوسف پیامبر(علیه السلام) به آستانه ی جوانی که رسید، باید سر جلسه ی یکی از سخت ترین آزمون های الهی می نشست: آزمون پاکدامنی و البته در کنارش امتحان توکل.

حضرت یوسف (علیه السلام) دست خالی نبود؛ درست به مرز جوانی که رسید، هدیه ای از حکمت و علم از خدا گرفت؛ “وَ لَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ آتَیْناهُ حُكْماً وَ عِلْماً وَ كَذلِكَ نَجْزِی الْمُحْسِنینَ” (14، قصص) اما مطابق همان هدیه و به بزرگی همان چیزی که در چنته داشت، باید امتحان می داد.

عنایتی که در کودکی به او شده بود و صبری که بر بلاهای فراوان کرده بود، جوانی یوسف را این گونه رقم زد.
امتحانِ فوق العاده دشوارِ پاکدامنی، برای یوسفِ جوان پیامبر علیه السلام سخت بود و اگر خدا کمک نمی کرد، شاید سخت تر هم می شد! “وهَمَّ بِها لَوْ لا أَنْ رَأى‏ بُرْهانَ رَبِّه‏” (و یوسف نیز، اگر برهان پروردگار را نمى ‏دید، چنین قصدى مى ‏نمود) درست در همین نقاط حساس، آزمون توکل هم در جریان است؛ گویی خدا می خواهد بسنجد که جوان، چقدر روی قدرت ایمان خودش حساب کرده و چقدر به پناه حصار امن الهی؟

یوسف جوان، چند لحظه لذت گناه را با سال ها زندان مصر معامله کرد تا پای پاکی و پاکدامنی اش، تا آخر ایستاده باشد. “قَالَ رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ إِلَیَّ مِمَّا یَدْعُونَنِی إِلَیْهِ وَإِلاَّ تَصْرِفْ عَنِّی كَیْدَهُنَّ أَصْبُ إِلَیْهِنَّ وَأَكُن مِّنَ الْجَاهِلِینَ” [یوسف‏] گفت: «پروردگارا، زندان براى من دوست ‏داشتنى‏تر است از آنچه مرا به آن مى ‏خوانند، و اگر نیرنگ آنان را از من بازنگردانى، به سوى آنان خواهم گرایید و از [جمله‏] نادانان خواهم شد»

و یوسفِ جوان علیه السلام، قبولی در این امتحان مهم را با یک جمله ی کوتاه به دست آورد: “قالَ مَعاذَ اللَّه‏”
ایستادگی تا آخر. این هنر دیگرِ جوان قهرمان احسن القصص بود. تنگنای سختِ حضرت یوسف (علیه السلام)، ادامه داشت تا آنجا که تهدید به زندان شد.

خدا می داند زندان مصر چه جور جایی بوده و چه بلاهایی در انتظار زندانیانش؟! یوسف جوان علیه السلام، چند لحظه لذت گناه را با سال ها زندان مصر معامله کرد تا پای پاکی و پاکدامنی اش، تا آخر ایستاده باشد. “قَالَ رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ إِلَیَّ مِمَّا یَدْعُونَنِی إِلَیْهِ وَإِلاَّ تَصْرِفْ عَنِّی كَیْدَهُنَّ أَصْبُ إِلَیْهِنَّ وَأَكُن مِّنَ الْجَاهِلِینَ” [یوسف‏] گفت: «پروردگارا، زندان براى من دوست ‏داشتنى‏تر است از آنچه مرا به آن مى ‏خوانند، و اگر نیرنگ آنان را از من بازنگردانى، به سوى آنان خواهم گرایید و از [جمله‏] نادانان خواهم شد.» (33، یوسف)
حضرت یوسف (علیه السلام) اگرچه پیامبر بود، اما بشر بود، جوان بود مثل خیلی های ما. شاید جوانی که قرآن می پسندد، باید تا آخر، پای پاکی هایش بایستد حتی اگر یوسف علیه السلام نباشد، حتی اگر نوع آزمونش با آزمونِ حضرت یوسف(علیه السلام) فرق داشته باشد. داستان یوسف جوان علیه السلام به ما می گوید که جوان قرآنی باید به تمام معنا به خدا تکیه کند نه به زور بازو و نه حتی به زور ایمانش.

حضرت موسی
جوانی در طوفان حوادث

عنوان این قسمت را می توانید دو جور بخوانید و هر دو درست است. جوانی می تواند دو معنا داشته باشد: جوانی═ یک جوان، جوانی═ دوران جوانی.
شاید خیلی از ما جوانان اتفاقات این دوران خاص از زندگی را بزرگ و سرنوشت ساز بدانیم که البته کم و زیاد همین گونه هم هست، اما با این حوادث چه باید کرد؟

گاهی سخت می گذرد، گاهی فضا تنگ می شود، گاهی خواسته ها و آرزوها خیلی دور از ما می ایستند و دست نایافتنی می شوند. قهرمانان ِجوانِ قرآن با حوادث زندگی چه می کنند؟

حضرت موسی (علیه السلام) جوانی است که یک جوانیِ طوفانی دارد با هزار و یک حادثه ی سخت.
قرآن جوانیِ او را با عبارتی مشابه حضرت یوسف پیامبر (علیه السلام) آغاز می کند. “وَلَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَاسْتَوَى آتَیْنَاهُ حُكْمًا وَعِلْمًا وَكَذَلِكَ نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ". (14، قصص)

موسای کلیم، جوانیِ پر فراز و نشیبی را آغاز کرد که البته هنوز به شرافت کلیم اللّهی نرسیده بود. حوادث عجیب و غریب، از کودکی با زندگی موسای نبی (علیه السلام) آمیخته بود.

ولادت پر اضطراب، گهواره ای سوار بر موج های خروشان، نجات از آب به دست دشمنی سرسخت، مخفیانه در آغوش مادر بودن و قد کشیدن در خانه ی کسی که خودش نمی داند که به خون این بچه تشنه است!
در دعوای حق و باطل، طرف حق را می گیرد و ناگهان قاتل می شود! شرایط سختی است. انجام وظیفه، گاهی هزینه های سنگینی دارد. او قصد کشتن نداشت اما حادثه چنین رقم خورد.

عنایتی که در کودکی به او شده بود و صبری که بر بلاهای فراوان کرده بود، جوانی یوسف را این گونه رقم زد

نقطه ی عطف منش موسی در چنین بحرانی، پناه بردن به حریم کبریایی خدا و باقی ماندن در خط اوست.
- اعتراف به اشتباه و دل سپردن به خدای غفار: “قَالَ رَبِّ إِنِّی ظَلَمْتُ نَفْسِی فَاغْفِرْ لِی فَغَفَرَ لَهُ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ” گفت: پروردگارا من به خود ستم كردم مرا ببخش و خدا او را بخشید. (16، قصص)
- قدرشناسی نعمت ها و قول مردانه: “قَالَ رَبِّ بِمَا أَنْعَمْتَ عَلَیَّ فَلَنْ أَكُونَ ظَهِیرًا لِّلْمُجْرِمِینَ” گفت: پروردگارا! به شكرانه نعمتى كه به من دادى من هرگز پشتیبان مجرمان نخواهم بود. (17،همان)
- ارتباط تنگاتنگ با حضرت خالق و طلب هدایت در همه ی قدم های زندگی: “فَخَرَجَ مِنْهَا خَائِفًا یَتَرَقَّبُ قَالَ رَبِّ نَجِّنِی مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ وَلَمَّا تَوَجَّهَ تِلْقَاء مَدْیَنَ قَالَ عَسَى رَبِّی أَن یَهْدِیَنِی سَوَاء السَّبِیلِ” از شهر خارج شد در حالى كه ترسان بود و هر لحظه در انتظار حادثه‏اى‏، گفت: پروردگار من مرا از این قوم ظالم رهایى بخش‏؛ هنگامى كه متوجه جانب مدین شد گفت امیدوارم كه پروردگارم مرا به راه راست هدایت كند. (21، همان)

آنچه گفتیم، نکات کوتاهی بود از زندگی الگوهای جوانی که قرآن معرفی می کند. قطعاً می شود با این نکات، جوانیِ زیباتر و پاک تری داشت.

بودند جوانانی که با تأسی به الگوهای جوان قرآن، یک جوان تمام عیار قرآنی شدند و چه بسا الگوها را هم پشت سر گذاشتند. مثل جوان برومندی که “اشبه الناس خَلقاً و خُلقاً و منطقاً برسول الله (صلی الله و علیه و آله)” بود: حضرت علی اکبر علیه السلام. (به نقل از شیخ جعفر شوشتری در كتاب خصائص الحسینیه)

  09:35:00 ق.ظ, توسط یاسین  
موضوعات: یاسین

«حضرت مسیح در قرآن کریم»

در دین مقدس اسلام، اگرچه حضرت محمد (ص) نسبت به سایر انبیاء ازجایگاه و مقام بالاتری برخوردار می باشد، اما دراین دین تمامی پیامبران الهی، قابل تکریم و احترام هستند؛ چرا که آنان برگزیدگان پروردگار بوده اند و مسلمین موظفند که به جمیع رسولان الهی محبت داشته و آنها را محترم بشمارند.

در کتاب مقدس مسلمانان، قرآن کریم، سرگذشت برخی از پیامبران الهی ذکر گردیده، از آن جمله است؛ سرگذشت زندگی حضرت عیسی (ع) که به طور اجمالی به آن می پردازیم:

“نحوه تولد ایشان”
خداوند پس از بیان وقایع تولد حضرت مریم علیهاالسلام، چگونگی خدمتگزاری او در معبد، به ذکر نحوه مادرشدن وی می پردازد و چنین می فرماید:
- (ای رسول خدا) در این کتاب – قرآن– از مریم یاد کن، آن هنگام که از خانواده اش جدا شد و درناحیه شرقی قرارگرفت. (مریم/16)

او می خواست مکانی خلوت و فارغ از دغدغه پیدا کند که به راز و نیاز با خدای خود بپردازد و چیزی او را از یاد محبوب غافل نکند، به همین دلیل طرف شرقی بیت المقدس را برگزید.

- در این هنگام، ما روح خود را به سوی او فرستادیم و او در شکل انسانی بی عیب و نقص بر مریم ظاهر شد.(مریم/17)

این وضعیت برای مریم بسیار سخت بود. او که همواره پاکدامن زیسته، در دامان پاکان پرورش یافته و درمیان مردم ضرب المثل عفت و تقوا است، با دیدن این صحنه که مرد بیگانه و زیبایی به خلوتگاهش راه یافته دچار ترس و وحشت می شود، لذا:

- صدا زد:من از تو به خدای رحمان پناه می برم، اگر پرهیزگار هستی.(مریم/18)

مریم با گفتن این سخن درانتظار عکس العمل آن مرد ناشناس بود، انتظاری آمیخته با وحشت و نگرانی. پس از لحظاتی او چنین پاسخی را شنید:

- من فرستاده پروردگار توام، من آمده ام تا پسر پاکیزه ای از نظر خلق و خوی و جسم و جان به تو ببخشم.(مریم/19)

حضرت مریم از شنیدن این سخن سخت به لرزه افتاد و در نگرانی عمیقی فرورفت:

- گفت: چگونه ممکن است من صاحب پسری شوم، در حالی که تاکنون انسانی با من تماس نداشته و هرگز زن آلوده ای نبوده ام؟!(مریم/20)

فرستاده خدا با صراحت گفت:

“مطلب همین است که پروردگارت فرموده، این کار بر من سهل و آسان است.”

دراین آیات تلویحاً به این مطلب اشاره شده که: ای مریم! خوب از قدرت من آگاهی، تو که میوه های بهشتی را در فصلی که در دنیا شبیه آن وجود نداشت، درکنار محراب عبادت خود دیده ای، تو که آوای فرشتگان را که شهادت به پاکیت می دادند شنیده ای، تو که می دانی جـَدَّت آدم از خاک آفریده شده، پس نباید ازاین امرخدا نیز تعجب بنمایی.

- ما می خواهیم او (پسر) را آیه و اعجازی برای مردم قرار دهیم، می خواهیم او را رحمتی از سوی خود برای بندگان بنماییم. این امری حتمی است و جای گفتگو ندارد. (مریم/21)

- سرانجام(مریم) باردار شد و او را به نقطه دوری برد. (مریم/22)

- درد وضع حمل، او را به کنار تنه درخت خرمائی کشاند (که خشکیده بود)، در این حال گفت: ای کاش پیش از این مرده بودم و به کلی فراموش می شدم. (مریم/23)

-ناگهان از پائین پای خود صدایی شنید که غمگین مباش. پروردگارت زیر پای تو چشمه آب (گوارایی) قرار داده است.(مریم/24)

- و نظری به بالای سرت بیفکن، بنگر چگونه ساقه خشکیده به درخت نخل باروری تبدیل شده که میوه ها، شاخه هایش را زینت بخشیده اند.

- تکانی به این درخت نخل بده تا رطب تازه بر تو فرو ریزد.(مریم/25)

- از این (غذای لذیذ) بخور، و از آن (آب گورا) بنوش، و چشمت را (به این مولود جدید) روشن دار، و هرگاه کسی را دیدی با اشاره بگو:من برای خدای رحمان روزه گرفته ام و امروز با احدی سخن نمی گویم. (این نوزاد خودش از تو دفاع خواهد کرد) (مریم/26)

- سرانجام مریم در حالی که کودکش را در آغوش داشت، از بیابان به سوی اقوامش آمد.(مریم/27)

- هنگامی که آنها کودک را در آغوش او دیدند، دهانشان از تعجب بازماند. آنها که آوازه تقوا و کرامت او را شنیده بودند، سخت نگرانش شده و به شک و تردید افتادند، برخی در قضاوت، عجله کرده و زبان به ملامت و سرزنش او گشوده و گفتند:

- “ای خواهر هارون! نه پدر تو مرد بدی بود و نه مادرت زن بدکاره ای!(مریم/28)

اما چرا مریم را خواهر هارون گفتند؟ چون هارون مرد پاک و صالحی بود و در میان بنی اسرائیل ضرب المثل شده بود، هر کس را می خواستند به پاکی معرفی کنند، می گفتند: او برادر یا خواهر هارون است. در این هنگام، مریم به فرمان خدا سکوت کرد، و"به نوزادش عیسی، اشاره نمود".

“مردم به او گفتند: ما چگونه با کودکی که در گهواره است سخن بگوییم."(مریم/29)

و پس از لحظاتی نوزاد لب به سخن گشود:

- “من بنده خدایم، او به من کتاب (آسمانی) عطا نموده و مرا پیامبر قرار داده است.” (مریم/30)

- “(و خداوند) مرا وجودی پربرکت قرار داده در هر کجا که باشم و مرا توصیه به نماز و زکات نموده تا زمانی که زنده ام."(مریم/31)

- مرا نسبت به مادرم، نیکوکار، قدردان و خیرخواه قرار داده و مرا جبار و شقی قرار نداده است. (مریم/32)

و در نهایت حضرت عیسی می فرماید:

- “سلام و درود خدا بر من باد، آن روز که متولد شدم، آن روز که می میرم و آن روز که زنده برانگیخته می شوم."(مریم/33)

معجزات حضرت عیسی
… “و آتـَینا عیسی ابنَ مَریَمَ البـَیـِنات وَ اَیَّدناهُ بـِروُحُ القُدُس … ” (بقره /253)
ما به عیسی بن مریم نشانه های روشن دادیم و او را با روح القدس تأیید کردیم.

بر اساس تاریخ، “نشانه های روشن"، اشاره به معجزاتی مانند: شفای بیماران غیر قابل علاج، احیای مردگان و معارف عالی دینی دارد.

- «وَیـُکـَلِّمُ الناسَ فی المَهدِ وَ کَهلاً وَ مِنَ الصالِحین.» (آل عمران/46)

در این آیه به یکی از معجزات حضرت مسیح علیه السلام اشاره می شود که:"او با مردم در گهواره آنگونه سخن گفت که در کهولت سخن می گوید و او از صالحان است.”

- “و (خداوند) او را رسول و فرستاده ای به سوی بنی اسرائیل قرار می دهد. (و حضرت عیسی می گوید)من از گل چیزی به شکل پرنده می سازم، سپس در آن می دمم که به فرمان خدا پرنده ای می گردد. من کور مادرزاد و مبتلا به بیماری برص (پیسی) را بهبودی می بخشم. من مردگان را به فرمان خدا زنده می کنم و شما را از آنچه می خورید و در خانه ها ذخیره می کنید، خبر می دهم."(آل عمران/49)

در آیه 110مائده، خداوند به معجزات حضرت عیسی که درآیه (49/ آل عمران) ذکر شده، اشاره می نماید وچنین می گوید که این معجزات به اذن خدا صورت گرفته، وتو به اذن من مرده را زنده نمودی، کور مادرزاد را شفا دادی، بیماری برص را بهبود بخشیدی.

حواریون چه کسانی هستند؟
در قرآن مجید پنج بار از حواریون حضرت مسیح علیه السلام یاد شده، که دو مرتبه آن در سوره صف است. این تعبیر اشاره به دوازده نفر از یاران خاص حضرت مسیح است، که نام آنها در انجیل های کنونی (انجیل متی و لوقا – باب6) ذکر شده، این واژه از ماده"حور” به معنی شستن و سفید کردن است، و چون آنها قلبی پاک و روحی با صفا داشتند و در شستشوی روح و جان خود و دیگران تلاش و کوشش می کردند، این واژه بر آنها اطلاق شده است.
در بعضی از روایات آمده که حضرت عیسی (ع) هر یک از آنها را به عنوان نماینده خود به یکی از مناطق مختلف جهان فرستاد، آنها افرادی مخلص، ایثارگر، مجاهد و مبارز بودند و شدیدا به حضرت عیسی (ع) عشق می ورزیدند.

  09:31:00 ق.ظ, توسط یاسین  
موضوعات: یاسین

سنگین باش دختر! - منظورشان از این جمله چه بود؟ یعنی باید یک گوشه بنشینم و نخندم؟

دو فاکتور مهم زندگی برای دختران امروز سرزمینمان
دختر امروز، برای تنظیم رفتار و منش خود، دلیل می خواهد. ملاک و معیاری می خواهد که حساب کتاب داشته باشد. با تمام احترامی که با همه ی وجود و تمام قد به بزرگترها دارد، در پس توصیه ها و چارچوب های مد نظر آنها، یک مرجع و منبع محکم طلب می کند.

دختران امروز
-
آن خطاب و این واگویه های درونی، میان بزرگترها و دخترها، تا یادمان هست، همیشه بوده و هست. انتظارات رفتاری بزرگترها از دخترها، با همه ی دلسوزی ها و آینده نگری هایشان، گاهی چالش آفرین بوده و هست.

در فرهنگ قرآن و در فرهنگ زندگی انبیاء، حتی اگر صدها سال پیش از ما بوده باشند، دختران، با نشاط اند، فعال اند، نقش های جدی اجتماعی و خانوادگی دارند و در عین حال، با وقار و با سکینه و با شخصیت اند. این وقار و حیا را قرآن در رفتار دختران شعیب (علیه السلام) چنین بیان نموده است

اینجا و الآن، هدفمان بررسی تفاوت های نسلی نیست. ولی برای زندگی در عصر خودمان و برای اینکه فرزند زمان خود باشیم، باید مرور کنیم که “دختر بودن” یعنی ایستادن در کدام جایگاه؟

آیا معنای سنگین و رنگین بودن برای دختران امروز تفاوتی دارد با دختران نسل های قبل؟

حداقل چیزی که هست، دختر امروز، برای تنظیم رفتار و منش خود، دلیل می خواهد. ملاک و معیاری می خواهد که حساب کتاب داشته باشد. با تمام احترامی که با همه ی وجود و تمام قد به بزرگترها دارد، در پس توصیه ها و چارچوب های مد نظر آنها، یک مرجع و منبع محکم طلب می کند.

دختر امروز حق دارد. انبوه اظهار نظرهای سلیقه ای، هرکسی را سردرگم می کند. برای زندگی سالم و متعالی در این مختصات پیچیده ی زندگی عصر ما، ناچار باید ملاک و معیار و الگویی استاندارد پیدا کرد. نمونه هایی که اسلام و قرآن از زندگی دختران و زنان طراز، معرفی می کند، حقیقتاً فرا زمانی و فرا مکانی اند. در حدی که در مجال این یادداشت بگنجد، دو مورد از مؤلفه های مهم زندگی دختر امروز را با زندگی آن “قله ها” تطبیق می دهیم تا راهبردهایی برای مسیر خود پیدا کنیم.

نشاط و فعالیت اجتماعی
دختر، در نوجوانی و جوانی یعنی منبع انرژی و نشاط و سر زندگی. طراوت و صفای دختران، مثال زدنی و رشک برانگیز است. نمونه هایی که قرآن از زندگی دختران بیان می کند و معیارهای مدنظر خود را در خلال داستان زندگی شان ارائه می دهد، دخترانی هستند فعال با نقش هایی کلیدی.

خوب بودن، سنگین بودن، وقار داشتن و به قول خودمان خانم بودن، اصلا مساوی نیست با یک گوشه نشستن و مخفی ماندن و فعال نبودن.

دختران حضرت شعیب (علیه السلام)، دختران یک پیامبر بزرگوار الهی بودند. دختران خانه ی وحی بودند. تحت تربیت فرستاده ی مستقیم خدا بودند، اما فعالیت اجتماعی و بلکه اقتصادی داشتند. بخشی از کار دامداری، به عهده ی آنان بود که قرآن آب دادن به احشام را ذکر نموده است. این نشاط و فعالیت اجتماعی همراه است با نهایت عفت و حیا و حریم داری. و همراه است با ایفای یک نقش مهم خانوادگی یعنی همراهی و همکاری با پدر: “و لمّا ورد ماء مدین وجو علیه امة من الناس و وجد من دونهم إمرأتین تذودان قال ما خطبکما قالتا لا نسقی حتی یصدر الرعاء و ابونا شیخ کبیر” (قصص، 23)

“چون موسی (علیه السلام) به آب مدین رسید، گروهی از مردم را دید که چارپایان خود را آب می دهند و پشت سرشان دو بانو را دید که گوسفندان خود را می رانند. گفت شما چه می کنید؟ گفتند ما آب نمی دهیم تا آنگاه که چوپانان بازگردند و پدر ما پیری بزرگوار است. “

پس در فرهنگ قرآن و در فرهنگ زندگی انبیاء، حتی اگر صدها سال پیش از ما بوده باشند، دختران، با نشاط اند، فعال اند، نقش های جدی اجتماعی و خانوادگی دارند و در عین حال، با وقار و با سکینه و با شخصیت اند. این وقار و حیا را قرآن در رفتار دختران شعیب (علیه السلام) چنین بیان نموده است: ” فجاءته احداهما تمشی علی استحیاء” (قصص، 25) یکی از آن دو بانو، نزد او (موسی علیه السلام) آمد در حالی که با نهایت حیا گام برمی داشت.

شیک پوشی و زیبایی
زیبایی دوستی از آن دسته خصلت های آدمی است که اسلام برایش حرف دارد. نه فقط تأییدش می کند، که برایش برنامه دارد. به آراستگی و زیبایی ظاهر که شیک پوشی بخشی از آن است، اسلام اهمیت می دهد تا جایی که داشتن زینت و زیور را برای بانوان، پیش فرض می گیرد آنجا که در آیه ی حجاب در سوره نور، دستور می دهد و برنامه می دهد که بانوان زینت های خود را در برابر چشمان چه کسانی آشکار کنند و در چه مواقعی پنهان دارند.

دختران حضرت شعیب (علیه السلام)، دختران یک پیامبر بزرگوار الهی بودند. دختران خانه ی وحی بودند. تحت تربیت فرستاده ی مستقیم خدا بودند، اما فعالیت اجتماعی و بلکه اقتصادی داشتند

غیر از مواردی که از حجاب کلی بانوان قرآن و بانوان و دختران صدر اسلام توصیفاتی آمده، شاید برای ملاحظه ی جوانب حیا و حفظ حریم ها، بطور خاص از نحوه ی لباس پوشیدن آنها توصیفی نشده باشد. اما توصیه های عمومی قرآن و اهل بیت (علیهم السلام) درباره ی آراستگی ظاهر و لباس زن و مرد مسلمان، برایمان کافی است تا نتیجه بگیریم؛ دختران طراز اسلام نیز در عین حفظ حریم و حجاب کامل در برابر نامحرم، کاملاً آراسته و به قول خودمان شیک پوش بوده اند.

امام صادق علیه‌السلام می ‌فرماید: “الْبَسْ وَ تَجَمَّلْ فَإِنَّ اللَّهَ جَمِیلٌ یُحِبُّ الْجَمَالَ وَ لْیَکُنْ مِنْ حَلَالٍ” لباس را زیبا بپوش؛ زیرا خداوند، زیباست و زیبایی را دوست دارد؛‌ اما باید از حلال باشد. (وسایل الشیعه، ج 3، ص 340)

سخن پایانی
دختر بودن و امروزی بودن و دیندار بودن، با حرکت در مسیر الگوهای ناب قرآنی، قابل جمع اند. باید جایگاه دخترانه ی خود را بشناسیم و ارزش های خدادادیمان را پاس بداریم.

1 ... 18 19 20 ...21 ... 23 ...25 ...26 27 28 ... 57