جستجو

آمار بازدید یاسین

  • امروز: 24
  • دیروز:
  • 7 روز قبل: 943
  • 1 ماه قبل: 3589
  • کل بازدیدها: 115734
بهمن 1403
شنبه یکشنبه دوشنبه سه شنبه چهارشنبه پنج شنبه جمعه
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      

حدیث

حدیث موضوعی

ایران ما

من کالای ایرانی میخرم

تماس با من

تماس با ما

موضوع: "یاسین"

صفحات: 1 ... 41 42 43 ...44 ... 46 ...48 ...49 50 51 ... 54

1395/02/30

  07:35:00 ق.ظ, توسط یاسین  
موضوعات: یاسین

آیت الله دکتر محمد مهدی بهداروند نویسنده و پژوهشگر و محقق اندیمشکی دوران دفاع مقدس از خاطراتش با سردار قاسم سلیمانی

photo_2016-05-15_17-11-06

یاد یاران سفرکرده بخیر
چند وقت پیش برای مراسم یادواره شهدا به استان گیلان دعوت شدم. وقتی از سخنران برنامه سؤال کردم گفتند سردار حاج قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس است. تا اسم حاج قاسم را شنیدم بلافاصله گفتم حتماً خواهم آمد.
روز مراسم وقتی همراه عده‌ای از دوستان وارد محوطه مراسم شدم، ماشینی جلو ما ایستاد و سرلشکر با لباس سبز پیاده شد و من با خوشحالی گفتم به به حاج قاسم عزیز چه سعادتی.
همدیگر را بغل کردیم. بوی عطر یاس می‌داد. همان عطری که در جنگ تحمیلی همیشه استفاده می‌کرد. برایم سنگ تمام گذاشت و شرمنده‌ام کرد. تا رسیدن به محل اصلی مراسم با هم حرف زدیم. از حلب، از نبل و الزهرا، از لاذقیه، از تل الجبین… آن قدر صمیمی و مهربان حرف می‌زد که گریه امانم را برید. او در حالی که سرم را از روی عمامه‌ام بوسید گفت تو که هنوز دل نازک هستی. محکم باش.
از شهید علی قربانی پرسیدم. از عکس‌های او و سردار پورجوادی، از احمد حاجیوند از احمد مجدی از عیدی‌مراد از….
علی قربانی و پورجوادی را خوب می‌شناخت. از عکس‌های گوشی‌ام عکس‌های آن روزها را نشانش دادم که دیدم او هم بغض کرد و خیره خیره نگاه می‌کرد و می‌گفت یادم است آن شب را.
آرام آرام وارد محل سخنرانی شدیم . مراسم شروع شد و همه منتظر حرف‌های حاج قاسم بودند. سردار زاهدی، سردار عبداللهی و بسیاری از سرداران گیلان بودند. جمعیت زیادی آمده بود. قبل از رفتن حاج قاسم به جایگاه مجری گفت کسی میاید و برایمان می‌گوید که هنوز پوتین‌هایش را در نیاورده است. هنوز گریه‌هایش در نیمه شب براه است. هنوز دنیا را محل عبور می‌داند. او حاج قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است. برای آمدن او احترام کنید و همه قیام کنید.
جمعیت تا ده دقیقه سینه می‌زدند و می‌گفتند ای یادگار شهدا، به شهر ما خوش آمدی. ای مالک اشتر زمان به شهر ما خوش آمدی.
هر چه قاسم خم می‌شد و دست‌هایش روی چشم‌هایش می‌گذاشت جمعیت ساکت نمی‌شد آن قدر گفتند که قاسم از جیب شلوارش دستمال آبی‌اش را در آورد و اشک‌هایش را پاک کرد.
من از دیدن این صحنه داشتم غش می‌کردم ولی به قول علی جمالی‌فر آبرو داری کردم و دسته صندلی‌ام را محکم گرفته بودم.
حاج قاسم یک ساعت حرف زد از دنیا، آخرت، خمینی، خامنه‌ای از مهدی، احمد، حسین، ابراهیم.
آن‌قدر شیرین می‌گفت که کسی احساس خستگی نمی‌کرد. با قدرت و مهابت و شجاعت حرف می‌زد. ما ایستاده‌ایم. فرمانده در قاموس انقلاب اسلامی امامت است نه هدایت. فرمانده در مکتب دفاعی خمینی بیا است نه برو. گفت و گفت تا به آخرین مکالمات مهدی باکری و احمد کاظمی رسید گفت مهدی در بیسیم می‌گفت احمد بیا این جا بیایی می‌بینی چیز دیگری است. طاقت نیاورد و گریه کرد ولی بی‌صدا. برای حرف‌هایش شاهد می‌آورد. می‌گفت سردار زاهدی یادت هست؟ سردار عبداللهی یادت نیست؟
او از خیبر و از حمید باکری می‌گفت و من از خیبر یاد جواد زیودار، محسن ظریفی، قاسم‌زاده، فردچیان و ضیایی می‌افتادم.
او از بدر می‌گفت و از مهدی باکری و من یاد حمید صالحی، احمد نون‌چی و حمید طوبی می‌افتادم.
مراسم تمام شد و من به استقبال حاج قاسم رفتم. نگاه‌هایمان درهم گره خورد. تا همدیگر را بغل کردیم من های های گریه کردم و او گفت اون بالا دلم عجیب هوای احمد و مهدی کرد. حس کردم مهدی کنارم ایستاده است.
جمعیت و سرداران من و او را دوره کرده بودند و خیره نگاه می‌کردند. حاج قاسم آرام گفت دعا کن عاقبت من رفتن به پیش احمد و مهدی باشد همین. گفتم تو هم برای من دعا کن.
چند لحظه بعد مادر شهیدی که عکس شهیدش همراهش بود جلو آمد و با لهجه گیلکی گفت این عکس پسرم است سردار سلیمانی. این فرزند من هدیه من به آقای خمینی و خامنه‌ای بود. این سهم کوچک من است. آیا من پیش زینب کبری رو سفیدم؟
حاج قاسم عکس را بوسید و گفت مادرم! باور کن و همه بدانند بخدا قسم این جوان نازدانه تو دم دروازه بهشت منتظر شماست. شما چشم و چراغ ما هستید.
سردار زاهدی گوشه‌ای ایستاده بود و این صحنه را نگاه می‌کرد. او از گریه زیاد چشم‌هایش قرمز شده بود و معلوم بود هنوز در حال و هوای حرف‌های حاج قاسم است. شاید هم او یاد خاطراتش با حسین خرازی و احمد کاظمی افتاده بود.
جمعیت اجازه حرکت نمی‌داد. هرکس از راه می‌رسید خم می‌شد و دست قاسم را می‌بوسید و او عرق می‌کرد و می‌گفت آقا شرمنده‌ام نکنید من سرباز این کشور و انقلاب هستم.
نمازمان را به جماعت خواندیم و من یاد نمازهایمان در پلاژ، پشت پادگان و گروهان پل افتادم.
دوست داشتم تا صبح روی سجاده نماز می‌ماندم ولی می‌بایست می‌رفتم.
دو سه ساعتی با هم بودیم و باید راهی تهران می‌شدیم.
فاصله هوایی گیلان- تهران، فاصله کوتاهی است. در مسیر کوتاه هوایی حاج قاسم با تسبیح فیروزی‌اش تنها ذکر می‌گفت و من موقع نشستن، خاطرات سفرمان با احمد کاظمی و حیات مقدم را به کنگره شهدای خوزستان را برایش گفتم و که کلی خندید و گفت احمد و ما ادراک احمد.
در فرودگاه موقع خداحافظی گفتم امیدوارم دیدار بعدی ما جشن پیروزی در حلب و کل سوریه باشد و او در حالی که دستم را فشار می‌داد گفت امیدوارم.
مسیر تهران- قم را نفهمیدم کی تمام شد ولی هنوز در حال و هوای گیلان بودم و محو حرف‌های زیبای حاج قاسم که دلتنگ شهدا بودم.
خدایا تو می‌دانی از راه مانده‌ای هر روز از در التماس و عجز از درگاهت در خواست رفتن می‌نماید.
خدایا بهترین دوستان من در اوج مرد و نامردی در کوران عملیات‌های دفاع مقدس رفتند و آنانی که ماندند و کم از رفتگان ندارند به سلامت بدارشان که مایه آبرو و عزت من هستند. آن‌ها بهانه زنده ماندن من هستند.
محمدمهدی بهداروند

اردیبهشت 95

  07:29:00 ق.ظ, توسط یاسین  
موضوعات: یاسین

در خان طومان غوغاست

 

ایهاالناس .مردم ایران .دو سه شب پیش وقتی همه در خواب ناز بودیم.همان شبی که برخی بدنبال رای برای ریاست مجلس بودند در خان طومان غوغا شد.
همان شب، زنی بیوه شد، عروسی به خانه بخت نرفت، دخترکی یتیم شد، مادری چشم به راه داغدار شد، پدری گریست، برادری بی‌برادر شد…
شرمنده برادر! ما اینقدر بی خاصیت بودیم و هستیم که تا قبل اینکه پیکرت به ایران برسد، یادمان برود که چقدر به مردانِ مرد این سرزمین و قهرمانان دلاور این دیار بدهکار هستیم.

  وقتی همه خواب بودیم، عده ای در حلب و در خان طومان هدف موشکها و تک تیراندازهای شیطان قرار گرفتند، و جانشان را به همین راحتی از دست دادند، جان دادند تا باز عاشورا و شام غریبان و خرابه تکرار نشود، جان دادند تا ما بخوابیم، تا ما آسایش داشته باشیم و فردا فرزندانشان را به جرم سهمیه و یتیمی مسخره کنیم! جان دادند تا داعش بر ایران حکومت نکند و ما مشغول دعواهایمان باشیم، جان دادند تا ناموس ما به سرنوشت عراق و سوریه و فلسطین دچار نشود.


  07:27:00 ق.ظ, توسط یاسین  
موضوعات: یاسین

ساخت مستند جنگی ‘ باران آتش ‘ که از چندی پیش در اندیمشک آغاز شده مراحل پایانی را طی می کند.

تهیه کننده این فیلم روز چهارشنبه در گفت و گوی اختصاصی با ایرنا گفت:این مستند جنگی که به روایت تصویری واقعه خونبار بمباران اندیمشک در آذرماه ۱۳۶۵ توسط دشمن بعثی می پردازد از یک سال پیش تولید آن آغاز شده است.
حسین بذرافکن افزود:خاطرات تعدادی از جانبازان ،خانواده معظم شهدا و شاهدان عینی واقعه و بازسازی صحنه هایی از این واقعه انجام شد.
وی اظهار کرد:با ثبت چنین تصاویری تلاش شده است پس از گذر ۳۰ سال نگاهی متفاوت به این حادثه به نمایش گذاشته شود.
بذرافکن گفت: ساخت فیلم های جنگی بسیار پرهزینه می باشد اما این مستند با حداقل امکانات تهیه و تولید شده که مراحل نهایی خود را پشت سر می گذارد.
کارگردانی فلیم باران آتش بر عهده محسن بذرافکن و تدوین و مونتاژ فنی را نیز عباس رشنوی بر عهده دارد.
شهرستان اندیمشک در ۴ آذر ۱۳۶۵ در مدت زمان یک ساعت و نیم مورد هجوم ۵۴ فروند جنگنده دشمن بعثی قرار گرفت که در این حمله هوایی بیش از ۷۰۰ نفر شهید و مجروح شدند.

  07:21:00 ق.ظ, توسط یاسین  
موضوعات: یاسین

نعمت بزرگ جوانی؛ اهمیت جوانی، خطرات تهدید کننده جوان انقلاب، نقاط قوت قابل ستایش جوان

در آستانه ولادت حضرت علی اکبر علیه السلام و روز جوان پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری، اقدام به بازخوانی بخشی از مهمترین بیانات رهبری پیرامون نعمت جوانی در قالب داده نما نموده است.طرح نعمت جوانی؛ ویژه ولادت حضرت علی اکبر علیه السلام و روز جوان

  07:18:00 ق.ظ, توسط یاسین  
موضوعات: یاسین

بسیج دانش آموزی الوار در هفته معلم

شورای حوزه بسیج دانش آموزی الوار در هفته معلم با سرمربی شجره طیبه صالحین و امام جمعه محترم الوار دیدار کردند و از مقام این استاد عزیز تجلیل بعمل آوردند.

در این دیدار حجت الاسلام حسینی منش در خصوص هفته بزرگداشت معلم نکاتی اشاره نمودند.

فرمانده حوزه بسیج دانش آموزی الوار نیز در خصوص فعالیت های این حوزه گزارشی خدمت امام جمعه شهر الوار ارائه نمود.

IMG-20160502-WA0034

  07:15:00 ق.ظ, توسط یاسین  
موضوعات: یاسین

معرفی جوان نمونه اندیمشکی

 

012

شهید احمد حاجیوند الیاسی در مراسم روز جوان که بمناسبت تولد حضرت علی اکبر برگزار شد، به عنوان جوان نمونه اندیمشکی معرفی شد.

به گزارش اندیمشک جوان ، در مراسم روز جوان که در تالار فرهنگ اندیمشک برگزار شد، شهید مدافع حرم احمد حاجیوند الیاسی بعنوان جوان نمونه معرفی شد.

1395/02/23

  02:23:00 ب.ظ, توسط یاسین  
موضوعات: یاسین

​فراخوان وحدت در جامعه و امت اسلامی

فراخوان وحدت در جامعه و امت اسلامی

وجود نبیّ مکرّم اسلام(صلّی‌اللَّه‌علیه‌واله‌وسلّم)، بزرگترین مایه‌ی وحدت در همه‌ی ادوار اسلامی بوده است

و امروز هم می‌تواند باشد؛ چون اعتقاد آحاد مسلمانان به آن وجود اقدسِ بزرگوار، با عاطفه و عشق توأم است

و لذا آن بزرگوار، مرکز و محور عواطف و عقاید همه‌ی مسلمانهاست

و همین محوریت، یکی از موجبات انس دلهای مسلمین و نزدیکی فِرَق اسلامی با یکدیگر به حساب می‌آید.

توصیه‌ی ما به همه‌ی مسلمانان عالم این است که

روی ابعاد شخصیت پیامبر و زندگی و سیره و اخلاق آن حضرت و تعالیمی که از آن بزرگوار مأثور و منصوص است، کار زیادی بشود.

مقام معظم رهبری

1 ... 41 42 43 ...44 ... 46 ...48 ...49 50 51 ... 54