صفحات: << 1 ... 43 44 45 ...46 ...47 48 49 ...50 ...51 52 53 54 >>
تولد
محمد بن علی بن بابویه معروف به شيخ صدوق در حدود سال ۳۰۶ ق . در شهر قم متولد شد. در مورد زمان و مکان ولادت وی اطلاع روشنی در دست نیست.
جمعی از نویسندگان قرون اخیر با تکیه بر برخی روایات تولد ابن بابویه را اندکی پس از سال ۳۰۵ق دانستهاند. [۳] [۴]
دونالدسون تولد وی را در ۳۱۱ق/ ۹۲۳م یا چند سالی پیش از آن در خراسان دانسته است.
← نسب و نژاد
يکى از معروف ترين خاندانهاى بزرگ که بيش از سيصد سال در مرکز ایران دانشمندان نامور از آن برخاستهاند خاندان بابویه است که صدوق بزرگترين شخصيت اين خاندان به شمار مى رود .
بابویه جد اعلاى صدوق است . اولين کسى که از اين خاندان لقب ابن بابويه گرفت پدر صدوق يعنى على بن حسین بن موسی بن بابویه است .
ابن بابويه خود از دانشمندان بنام شیعه بوده و بيش از يکصد کتاب در موضوعات مختلف نگاشته است . وى پيشواى شيعه در قم و اطراف آن در زمان خود بوده و در عصر امام حسن عسکری عليهالسلام و غیبت صغرای حضرت ولی عصر ( عج ) و در عهد نیابت خاصه حسین بن روح مىزيسته است.
ابن عالم بزرگ وارسته و پارسا در قم مغازه اى داشت که در کنار کارهاى علمى بخشى از وقت خود را به کسب و کار مىپرداخت و با درآمد آن مخارج زندگى خويش را تأمين مى کرد. اما در حقيقت او دانشمندى سترگ بود که نه تنها در مجامع علمى آن روز از مقام و منزلت علمی بالايى برخوردار بود هماکنون نيز مورد احترام دانشپژوهان و اساتيد بزرگ علوی اسلامی است.
← داستان تولد
ساليانى آنچه روح پدر را آزرده مى ساخت نداشتن فرزند بود، گرچه پنجاه بهار از عمر او مى گذشت و رو به پیری مىرفت هرگز از رحمت الهی نااميد نبود و بارها از خدای خويش درخواست کرده بود تا فرزندى به او عطا کند، اما از گره کار مطلع نبود.
روزى بر آن شد تا نامهاى به امام و پیشوای خود حضرت مهدی (عج) بنويسد و از ايشان بخواهد تا برايش دعا کند. به دنبال فرصتى مناسب و فردى مطمئن بود تا به واسطه او نامه ارسال کند تا آنکه زمانى کاروانى از قم به عراق مىرفت. در بين آن کاروان يکى از دوستانش به نام ابوجعفر محمد بن علی الاسود را يافت که مىتوانست نامه وى را به مقصد برساند.
او نامهاى به محضر پيشواى خود ولی عصر (عج) نوشت و به وى سپرد تا در عراق به حسين بن روح بدهد و از او بخواهد که اين نامه را به حضرت برساند.
ابوجعفر گويد من نامه او را به نماينده مهدی موعود (عج) رساندم و پس از سه روز به من خبر داد که حضرت براى ابن بابويه دعا کرد و در آينده نزديک خداوند به او فرزندى خواهد داد که منشاء برکات زيادى خواهد شد. [۵]
شیخ طوسی در کتاب غيبت، درباره تولد صدوق چنين نگاشته است:
بسيار از بزرگان قم نقل کردهاند که على بن حسين بن بابويه با دخترعموى خود ازدواج کرد ولى از وى صاحب فرزند نشد. نامهاى به شیخ ابوالقاسم حسین بن روح نوشت که از حضرت ولی عصر (عج) بخواهد تا براى او دعا کند که خداوند به او فرزند عطا فرمايد از حضرت جواب آمد که از اين همسر صاحب فرزند نمىشوى ولى بزودى با کنیزی ديلمى ازدواج خواهى کرد که خداوند از او دو فرزند فقیه به تو خواهد داد. [۶]
شيخ صدوق خود نيز ماجراى دعاى حضرت ولى عصر (عج) و ولادت خود را در کتاب اکمالالدین آورده است و در ادامه نوشته است که هر گاه ابو جعفر محمد بن على اسود مرا مىديد که براى آموختن حدیث و علوم اهل بیت عليهمالسلام با اشتياق تمام به درس اساتيد مىرفتم، مىفرمود: اين ميل و اشتياق به علمآموزی که تو دارى جاى تعجب نيست، زيرا تو به دعاى امام زمان متولد شدهاى.
به هر تقدير اين بشارت به ابن بابويه رسيد و پس از مدتى در پى ازدواج با کنيزى ديلمى خداوند محمد را به او عطا فرمود که در آن سنين مايه اميد و چشمروشنى پدر گشت و سپس پسر ديگرى به او داد و نامش را حسين نهاد.
حسین بن علی بن بابویه نيز از دانشمندان و پس از پدر و برادرش محمد بزرگترين و معروفترين شخصيت خاندان بابویه است.
← دوران کودکى و نوجوانى
زمانى که خداوند محمد را به على داد پدر دوران جوانى خود را پشت سر گذاشته و مسائل دينى و آداب اسلامی را در مکتب عالمان و محدثان آن روزگار فرا گرفته بود و در آن زمان او يکى از شخصيتهاى بزرگ عالم اسلامی و رئيس طايفه شیعه در قم به شمار مىرفت و شايد حکمت و خواست الهى بر اين بود که محمد در آن هنگام به خانواده پدر پاى نهد تا تجربه و انتظار بستر پرورش صحيح اين کودک را بگستراند و اين نهال نوپا در مرزعه ادب و دانش دینی بارور شود، و بدين سبب بود که مادر او را به خوبى رشد داد و پدر به نيکى آن را شکوفاند.
دوران تحصيل[ویرایش]
محمد در سنين کودکى فراگيرى دانش دينى را نزد پدر آغاز کرد و تحصيلات ابتدايى و رشد اوليه او در علوم، در شهر قم، که آن روز، محضر دانشمندان و محدثان بود، به انجام رسيد.
با جديت تمام و سعى پيگير به فراگيرى علم و معرفت همت گماشت. روزى نمىگذشت که بر اندوختههاى علمى او افزوده نگردد. عمده مطالب را از پدر خود على بن بابويه آموخت و افزون بر آن در مجالس و محافل درسى بزرگان علم و ادب حاضر مىشد.
پس از آنکه به مرتبه بالايى از تحصيل رسيد براى درک محضر اساتيد بزرگ و حديث شناسان آن دوران سفرهاى علمى خود را آغاز کرد و شايد بتوان گفت: يکى از عوامل موثر در موفقيت وى اساتيد بسيار زيادى است که ديده و از خرمن علوم آنها خوشهها برگرفته است. از همين رو نمىتوان به طور کامل اساتيد او را شمارش کرد. دانشمند محقق شیخ عبدالرحیم ربانی شیرازی رحمةالله در پيشگفتار کتاب شريف معانی الاخبار که شرح زندگانى وى را نگاشته، ۲۵۲ تن از اساتید صدوق را نام برده است. [۷]
مشایخ قم
ابن بابویه که در قم در خاندانی اهل دانش پرورش یافته بود و در خردسالی از محضر مشایخ آن شهر استفاده کرد، دیری نپایید که استعداد او در فراگیری علم زبانزد محافل علمی قم گردید. [۸] [۹] [۱۰]
از مشایخ ابن بابویه در این دوره میتوان پدرش علی بن بابویه، محمد بن حسن بن احمد بن ولید، محمد بن علی ماجیلویه و احمد بن علی بن ابراهیم قمی را ذکر کرد، [۱۱] [۱۲] [۱۳] لیکن بررسی اسناد روایات ابن بابویه نشان میدهد که در میان حدود ۲۵۰ استاد شناخته شده خود بیش از همه از پدرش و ابن ولید استفاده کرده و تحت تأثیر آنها بوده است.
استان تولد
ساليانى آنچه روح پدر را آزرده مى ساخت نداشتن فرزند بود، گرچه پنجاه بهار از عمر او مى گذشت و رو به پیری مىرفت هرگز از رحمت الهی نااميد نبود و بارها از خدای خويش درخواست کرده بود تا فرزندى به او عطا کند، اما از گره کار مطلع نبود.
روزى بر آن شد تا نامهاى به امام و پیشوای خود حضرت مهدی (عج) بنويسد و از ايشان بخواهد تا برايش دعا کند. به دنبال فرصتى مناسب و فردى مطمئن بود تا به واسطه او نامه ارسال کند تا آنکه زمانى کاروانى از قم به عراق مىرفت. در بين آن کاروان يکى از دوستانش به نام ابوجعفر محمد بن علی الاسود را يافت که مىتوانست نامه وى را به مقصد برساند.
او نامهاى به محضر پيشواى خود ولی عصر (عج) نوشت و به وى سپرد تا در عراق به حسين بن روح بدهد و از او بخواهد که اين نامه را به حضرت برساند.
ابوجعفر گويد من نامه او را به نماينده مهدی موعود (عج) رساندم و پس از سه روز به من خبر داد که حضرت براى ابن بابويه دعا کرد و در آينده نزديک خداوند به او فرزندى خواهد داد که منشاء برکات زيادى خواهد شد. [۵]
شیخ طوسی در کتاب غيبت، درباره تولد صدوق چنين نگاشته است:
بسيار از بزرگان قم نقل کردهاند که على بن حسين بن بابويه با دخترعموى خود ازدواج کرد ولى از وى صاحب فرزند نشد. نامهاى به شیخ ابوالقاسم حسین بن روح نوشت که از حضرت ولی عصر (عج) بخواهد تا براى او دعا کند که خداوند به او فرزند عطا فرمايد از حضرت جواب آمد که از اين همسر صاحب فرزند نمىشوى ولى بزودى با کنیزی ديلمى ازدواج خواهى کرد که خداوند از او دو فرزند فقیه به تو خواهد داد. [۶]
شيخ صدوق خود نيز ماجراى دعاى حضرت ولى عصر (عج) و ولادت خود را در کتاب اکمالالدین آورده است و در ادامه نوشته است که هر گاه ابو جعفر محمد بن على اسود مرا مىديد که براى آموختن حدیث و علوم اهل بیت عليهمالسلام با اشتياق تمام به درس اساتيد مىرفتم، مىفرمود: اين ميل و اشتياق به علمآموزی که تو دارى جاى تعجب نيست، زيرا تو به دعاى امام زمان متولد شدهاى.
به هر تقدير اين بشارت به ابن بابويه رسيد و پس از مدتى در پى ازدواج با کنيزى ديلمى خداوند محمد را به او عطا فرمود که در آن سنين مايه اميد و چشمروشنى پدر گشت و سپس پسر ديگرى به او داد و نامش را حسين نهاد.
حسین بن علی بن بابویه نيز از دانشمندان و پس از پدر و برادرش محمد بزرگترين و معروفترين شخصيت خاندان بابویه است.
← دوران کودکى و نوجوانى
زمانى که خداوند محمد را به على داد پدر دوران جوانى خود را پشت سر گذاشته و مسائل دينى و آداب اسلامی را در مکتب عالمان و محدثان آن روزگار فرا گرفته بود و در آن زمان او يکى از شخصيتهاى بزرگ عالم اسلامی و رئيس طايفه شیعه در قم به شمار مىرفت و شايد حکمت و خواست الهى بر اين بود که محمد در آن هنگام به خانواده پدر پاى نهد تا تجربه و انتظار بستر پرورش صحيح اين کودک را بگستراند و اين نهال نوپا در مرزعه ادب و دانش دینی بارور شود، و بدين سبب بود که مادر او را به خوبى رشد داد و پدر به نيکى آن را شکوفاند.
دوران تحصيل[ویرایش]
محمد در سنين کودکى فراگيرى دانش دينى را نزد پدر آغاز کرد و تحصيلات ابتدايى و رشد اوليه او در علوم، در شهر قم، که آن روز، محضر دانشمندان و محدثان بود، به انجام رسيد.
با جديت تمام و سعى پيگير به فراگيرى علم و معرفت همت گماشت. روزى نمىگذشت که بر اندوختههاى علمى او افزوده نگردد. عمده مطالب را از پدر خود على بن بابويه آموخت و افزون بر آن در مجالس و محافل درسى بزرگان علم و ادب حاضر مىشد.
پس از آنکه به مرتبه بالايى از تحصيل رسيد براى درک محضر اساتيد بزرگ و حديث شناسان آن دوران سفرهاى علمى خود را آغاز کرد و شايد بتوان گفت: يکى از عوامل موثر در موفقيت وى اساتيد بسيار زيادى است که ديده و از خرمن علوم آنها خوشهها برگرفته است. از همين رو نمىتوان به طور کامل اساتيد او را شمارش کرد. دانشمند محقق شیخ عبدالرحیم ربانی شیرازی رحمةالله در پيشگفتار کتاب شريف معانی الاخبار که شرح زندگانى وى را نگاشته، ۲۵۲ تن از اساتید صدوق را نام برده است. [۷]
مشایخ قم[ویرایش]
ابن بابویه که در قم در خاندانی اهل دانش پرورش یافته بود و در خردسالی از محضر مشایخ آن شهر استفاده کرد، دیری نپایید که استعداد او در فراگیری علم زبانزد محافل علمی قم گردید. [۸] [۹] [۱۰]
از مشایخ ابن بابویه در این دوره میتوان پدرش علی بن بابویه، محمد بن حسن بن احمد بن ولید، محمد بن علی ماجیلویه و احمد بن علی بن ابراهیم قمی را ذکر کرد، [۱۱] [۱۲] [۱۳] لیکن بررسی اسناد روایات ابن بابویه نشان میدهد که در میان حدود ۲۵۰ استاد شناخته شده خود بیش از همه از پدرش و ابن ولید استفاده کرده و تحت تأثیر آنها بوده است.
هجرت به ری[ویرایش]
ابن بابویه در تاریخ نامعلومی قم را ترک کرده و به ری که در آن زمان پایتخت آل بویه بود رفته و در این شهر اقامت گزیده است. [۱۴]
← تاریخ
تنها اطلاع ما درباره تاریخ سفر وی به ری این است که در رجب ۳۳۹ق بخشی از روایات علی بن ابراهیم قمی و دیگران را از شریف حمزة بن محمد علوی در قم شنیده [۱۵] [۱۶] [۱۷] و در رجب ۳۴۷ق در ری بوده است. [۱۸] [۱۹]
← علل
با ملاحظه اینکه ابن ولید که پس از پدر نزدیکترین استاد ابن بابویه به او بوده و به سال ۳۴۳ق/۹۵۴م وفات یافته، [۲۰] میتوان حدس زد که این اتفاق، علقه ابن بابویه را با قم سست کرده و مقدمه هجرت وی به ری را فراهم کرده باشد.
به هر حال او در ری از مشایخ آن شهر چون احمد بن محمد بن صقر صائغ و محمد بن ابراهیم بن اسحاق طالقانی حدیث شنیده است. [۲۱] [۲۲]
يکى از حوادث مهم دوران زندگى شيخ صدوق روى کار آمدن سلسله ايرانىنژاد و شيعى مذهب آل بويه بود که ميان سالهاى ۳۲۲ ـ ۴۴۸ هجری قمری بر بخش بزرگى از ایران و عراق و جزيره تا مرزهاى شمالى شام فرمان راندند.
هجرت شيخ صدوق از قم به ری و اقامت در آنجا نيز به خواست يکى از حاکمان اين سلسله، رکن الدوله ديلمى بوده است.
علامه شوشتری ماجراى هجرت شيخ صدوق از قم به رى را اينگونه نگاشته است:
رکن الدوله (ركن الدوله، لقب حسن فرزند ابو شجاع ديلمى است) به منظور ترويج مذهب حق، التماس قدوم شيخ به دار الخلافه نموده، خدمت شيخ اجازت فرموده، سلطان در مجلس اول سوالى چند که در تحقيق مذهب حق به خاطر داشت بر شيخ عرض نمود و جواب صواب استفاده فرموده، شيخ را تعظیم و تکریم تمام نمود و جوايز و اقطاع مقرر فرمود. [۲۳]
← برکات
به نظر مىرسد علت اصلى اين دعوت و عزیمت، خلاءيى بوده که از هجرت شیخ کلینی از رى به بغداد و سپس رحلت او پيش آمده بوده است. در حقيقت وجود شيخ صدوق در رى مىتوانست منشاء برکات فراوان باشد، و آن بزرگوار نيز با توجه به اهميت موضوع دعوت رکن الدوله را پذيرفت و زادگاه خويش را رها کرد و عازم رى گشت .
بحثهاى بسيارى که صدوق در مدت اقامت خود در رى در موضوعات مختلف اسلامى به ويژه در دو موضوع مهم امامت و غیبت حضرت ولی عصر (عج) با رهبران مذاهبی مختلف انجام داد شاهد خوبى بر اين مدعاست. حاصل آن گفتگوها که برخى نيز در حضور رکن الدوله بود کتابهاى ارزشمندى است که از آن فقیه نامى باقى مانده است .
علم کلام[ویرایش]
← مکتب فکری
ابن بابویه را میبایست از نظر فکری از مکتب اخباریان متقدم قم به شمار آورد.
صرف نظر از چند شخصیت نه چندان برجسته، او را باید آخرین متفکر این مکتب دانست که آثارش بخش عمده میراث اخباریان را تشکیل میدهد.
مشخصه کلی این مکتب که به روشنی در آثار ابن بابویه دیده میشود، تکیه بر اخبار و احادیث در تعریف مفاهیم و اثبات قضایای کلامی است.
در واقع کلام ابن بابویه را باید متون احادیث دانست که با کمترین تصرف ممکن در قالب یک نظام کلامی ریخته شده و تدوین گشته است.
← مقایسه مکاتب کلامی
اگر چه کلام اخباری ابن بابویه در کلیات با کلام سایر مکاتب امامیه همخوانی دارد، اما در مقایسهای بین رساله اعتقادات ابن بابویه و رساله تصحیح الاعتقاد شیخ مفید که در نقد آن نوشته شده، آشکار میشود که اختلافات قابل ملاحظهای در مسائل فرعی وجود دارد.
یکی از مهمترین موارد اختلاف مسأله جواز سهو در نماز بر پیامبر (ص) است.
ابن بابویه چون برخی دیگر از بزرگان مکتب اخباری قم نه تنها سهو در نماز را بر پیامبر (ص) جایز میشمارد، بلکه مخالف این نظر را به اهل غلو نسبت میدهد. [۶۹] [۷۰] (رجوع کنید به رساله مفید یا سید مرتضی در مسأله سهو بر پیامبر [۷۱]).
← برخوردهای کلامی
ابن بابویه از جنبه کلامی با مکاتب و مذاهب متنوعی در برخورد بوده است، از طرف وی با برخی از مکاتب امامی که از آنها به اهل غلو و اهل تقصیر (کوتاهی در حق ائمه) تعبیر میکند، درگیر بوده و کتابی تحت عنوان ابطال الغلو و التقصیر، در رد این دو گروه تألیف کرده است. [۷۲]
بخش دیگری از برخوردهای کلامی وی را مسأله مهدویت تشکیل میدهد.
ابن بابویه در تبیین مهدویت از دیدگاه امامیه ضمن تألیف آثار متعدد به خصوص مهمترین آنها کمالالدین به رد ایرادات معتزله، زیدیه و دیگر مخالفان پرداخته و سعی بلیغی در نقض آراء قائلین به فترت (انفصال رشته امامت) و رفع شک امامیان متحیر نموده است.
← رد اتهامات بر امامیه
دیگر از ابعاد کلام ابن بابویه رد اتهاماتی است که از جانب مخالفین متوجه امامیه میگردید.
به عنوان نمونه وی کتاب التوحید را چنانچه در مقدمه آن [۷۳] متذکر شده به منظور رد اتهامات وارده به امامیه در مورد قول به تشبیه و جبر تألیف کرده است.
← تفاوت ناصبی و سنی
ابن بابویه مانند اکثر مکاتب دیگر امامی بین اهل سنت و ناصبی فرق آشکار گذاشته، ضمن احترام به اهل سنت (چنانکه مثلاً از تمجید مشایخ سنی توسط او بر میآید) ناصبی را کافر شمرده [۷۴] و برائت از ظالمین نسبت به ائمه را از واجبات دانسته است. [۷۵] [۷۶]
← رسالههای اعتقادی
یکی از حرکتهای مهم ابن بابویه در کلام امامیه را باید تدوین آثاری دانست که نه شکل استدلالی و نه روایی، بلکه شکل یک رساله اعتقادی را داشتهاند.
رسالة الاعتقادات ابن بابویه در واقع نخستین نمونه شناخته شده از این نوع رسائل در کلام امامیه است که خود ادامه کار او در مجلس ۹۳ از الامالی [۷۷] و مقدمه «الهدایة» [۷۸] میباشد.
این حرکت پس از ابن بابویه نیز توسط سید مرتضی در بخش اول رسالة جمل العلم و العمل و شیخ طوسی در رسالة اعتقادات و بعضی دیگر دنبال شد، لیکن دوام چندانی نیافت.
وقتی حدیث صبر از امام هادی ع را دیدم خیلی خوشم آمد صبر را مثل بالشت برای آرامش رسیدن فرمودند
گاهی لحظات سختی توی خانه یا خیابان برای یک خانم پیش می آید مجبور میشود چادر ش را جلوی چشمش بگیرد ودست بچه را محکم بگیرد وسریعتر با خود بکشد تا دیگر صحنه جندش آور را نبیند .
ای کاش کنترلی داشتم تا بعضی افراد را آنچه لازم داشتند میدادم
فقیر بی دست و پا یا کودک خوابیده در کنار خیابان
ویا زندان بزرگ مثل همان که راهرایی وغل وزنجیر دارند برای بیت المال خوران
ای کاش توی حوزه ماهم اتاق فکری برای چگونه به مردم کمک کنیم بود
مسِئولین به من نگویند تا فردا در جلسه تشریف داریم
ای کاش کار با کامپیوتر را یاد میگرفتند و اینقدر وعده نمیدادند
حضرت یونس ع سرزمینش راترک کرد چون امربه معروف ونهی از منکر حق زحمه و حقوق نداشت
اداره مخصوص نداشت
تا در وقت اداری و روز زوج و فرد باشد
سلام
فرشتگان خداوندکریم بخصوص
مسئولین محترم و سخت کوش کتابت اعمال زشت وزیبای انسانی
برای اینکه مدارک مورد نیاز را آماده کنند برای روز دادگاه ویوم القیامت با سند رسمی و بدون پرونده سازی و نادیده گرفتن اینکه پدر یا فامیلش پارتی شود و باند بازی کنند
دختر گلم النا جان سلام
تو الان سه تا بهار باخودت آوردی دختر گلم کنجکاوی و خوش زبانی تو و حرفهای عجیبت
برای همه بجز من تعجب آور هست
چشم های قشنگت کلی امید واری و مهربانی داره
وقتی صلوات را با تلفظ صحیح وبلند میخونی توجه همه را جلب میکنی بخصوص وقتی میخواهی ادای مکبر مسجد را در آوری یا وقتی با بابا نماز جماعت میخوانیم خودت را طوری غرق نماز میکنی و سوره حمد را تکرار میکنی انگار داری به ما نعمتهای خدای بزرگ ومهربون را برای ما تاکید میکنی
امروز بازم گفتی دوست داری بروی باشگاه وحرکات نرمشی خودت را تمرین کردی
ببار باران
دختر گلم النا جان سلام
تو الان سه تا بهار باخودت آوردی دختر گلم کنجکاوی و خوش زبانی تو و حرفهای عجیبت
برای همه بجز من تعجب آور هست
چشم های قشنگت کلی امید واری و مهربانی داره
وقتی صلوات را با تلفظ صحیح وبلند میخونی توجه همه را جلب میکنی بخصوص وقتی میخواهی ادای مکبر مسجد را در آوری یا وقتی با بابا نماز جماعت میخوانیم خودت را طوری غرق نماز میکنی و سوره حمد را تکرار میکنی انگار داری به ما نعمتهای خدای بزرگ ومهربون را برای ما تاکید میکنی
امروز بازم گفتی دوست داری بروی باشگاه وحرکات نرمشی خودت را تمرین کردی
ببار باران