جستجو

آمار بازدید یاسین

  • امروز: 10
  • دیروز:
  • 7 روز قبل: 400
  • 1 ماه قبل: 2612
  • کل بازدیدها: 89361
اردیبهشت 1403
شنبه یکشنبه دوشنبه سه شنبه چهارشنبه پنج شنبه جمعه
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        

حدیث

حدیث موضوعی

ایران ما

من کالای ایرانی میخرم

تماس با من

تماس با ما

موضوع: "اندیمشک"

صفحات: 1 2 3

1396/11/06

  05:12:00 ب.ظ, توسط یاسین  
موضوعات: اندیمشک

مقاله پلورالیسم فرهنگی

كلمات كليدي : پلوراليسم ، كثرت پذيري، وحدت گرايي، تمركز قدرت، جوامع پلورال، احزاب سياسي، كثرت گرايان، مشاركت مردم، عصر روشنگري

پلورالیسم در این عرصه عبارت است از تنوع‌پذیری در حوزه نهادهای اجتماعی، سیاسی، مدنی، جمعیت‌های مختلف، تشکل‌ها، احزاب و هر آنچه که به نحوی رنگ اجتماعی و سیاسی دارد و نیز عقاید ناظر به مصالح اجتماعی که قابلیت کثرت‌پذیری دارند. پلورالیسم اجتماعی در حقیقت نمود عینی تحقق پلورالیسم در عرصه‌های دیگر هم چون معرفت، فرهنگ، اخلاق و دین می‌باشد.

آنچه موجب پیدایش پلورالیسم اجتماعی ـ سیاسی می‌شود عمدتا می‌تواند یکی از عوامل زیر باشد:

1- وحدت‌گرایی بیش از اندازه که به تمرکز قدرت در دست یک شخص یا گروه خاص ‌انجامیده است، استبداد دینی یا دولتی که نمونه بارز آن در قرون وسطی توسط کلیسا به نمایش گذاشته شد و اتفاقا مهمترین عامل پیدایش گرایش‌های پلورالیستی در غرب شد. [1]

2- جنگ‌های طولانی و کشت و کشتارهای بی‌شمار بر سر اثبات عقاید مذهبی و تحمیل آنها به عنوان تنها عقیده درست و حق.

3- رشد ابزارهای ارتباطی و آسان شدن مناسبات انسانی به نحوی که تنوع فرهنگی و اعتقادی موجود در جهان در معرض دید همگان قرار گرفته است.[2]

در عصر روشنگری گسترش فردگرایی و حقوق طبیعی موجب شد تفکر پلورالیسم مورد اقبال واقع شده تنوع در سلایق، رفتارها، گفتارها و حتی عقاید به عنوان اصول مهم زندگی اجتماعی پذیرفته شوند. لازمه‌ی عملی چنین طرز تفکری پیدایش احزاب سیاسی و گروه‌های مدنی، اصناف، و سندیکاهایی بود که هر کدام برای پیگیری منافع صنفی و گروهی خود در چارچوب قواعد زندگی مسالمت‌آمیز اجتماعی و پایبندی به اصول تسامح و تساهل[3] تلاش می‌نمودند. عنوانی است که برای شناساندن چنین جوامعی واژه جامعه مدنی به کار می‌رود. جامعه مدنی جامعه‌ای است که اصول پلورالیستی و اصل تسامح و تساهل در تنظیم رفتارهای اجتماعی و قوانین حاکم بر آن جامعه مورد عنایت ویژه واقع شده و بدون آنها قانونی تصویب نمی‌شود. آنچه گفته شد تعریف علمی چنین جوامعی است، اما اینکه در عالم واقع چه مقدار از این امور در جوامع پلورال مراعات می‌شود سخن دیگری است.

یکی از خصوصیات مهم جوامع پلورال از دیدگاه پلورالیست‌ها مشارکت مردمی در اداره جامعه و ایفای نقش دولت به طور غیرمستقیم از طرف مردم می‌باشد. این مشارکت در قالب تشکیل احزاب سیاسی خود را نشان می‌دهد. از همین رو وجود احزاب در جوامع پلورال یکی از نیازهای اساسی زندگی اجتماعی تلقی می‌گردد. به اعتقاد ایشان مشارکت مردم در تشکیل احزاب و در نتیجه گردش قدرت موجب می‌شود از انحرافات مختلفی که ممکن است در سایه انحصار قدرت در دست یک فرد یا گروه خاص حاصل شود جلوگیری گردد. هم چنین این مشارکت موجبات حصول مصالح عمومی را فراهم می‌آورد. از دیدگاه کثرت‌گرایان نقش دولت در حد نظارت کلی و اموری مانند سامان‌دهی مستقیم یا غیرمستقیم اقتصاد کلان، مالیات‌بندی، حفظ امنیت فردی و اجتماعی، و تنظیم روابط اجتماعی آن هم در قالب قوانینی که مورد پسند اکثریت مشارکت کنندگان است، می‌باشد. از نظر ایشان در جامعه پلورال مشارکت سیاسی مردم به حضور آنان در انتخابات منحصر نمی‌شود، بلکه آنان در عرصه‌های مختلف سیاسی دخالت و نظارت می‌کنند. البته روشن است که مصداق بارز و تاثیرگذار مشارکت در انتخابات مستقیم ظهور می‌یابد. از طرفی حضور قدرتمند احزاب و گروه‌های سیاسی و هم چنین سندیکاهای صنفی موجب افزایش میزان تصمیم‌گیری مردم از طریق این احزاب می‌گردد و در نتیجه نظارت بیشتر بر کار دولتمردان را سبب می‌شود. از طرف دیگر احزاب تفکر مشارکتی و نظارتی را تقویت کرده و موجبات رشد و بلوغ سیاسی مردم را فراهم می‌آورند. این عمل در سایه آموزش اعضا به صورت مستقیم و راه انداختن برنامه‌های تبلیغاتی در ایام انتخابات به صورت غیرمستقیم حاصل می‌شود. یکی دیگر از خصوصیات جوامع پلورال استفاده گسترده از رسانه‌های عمومی هم چون روزنامه و تلویزیون می‌باشد. تبلیغات و برگزاری سمینارهای مختلف و گفت و گوهای آزاد به ایجاد فضای باز فرهنگی و سیاسی کمک کرده و زندگی پلورالیستی را عینیت می‌بخشد.

گرچه شاخصه‌های فوق از ویژگی‌های بارز جوامع پلورال محسوب می‌شوند ولی به اعتقاد خود پلورالیست‌ها ویژگی اصلی چنین جوامعی آزادی‌های فردی و اجتماعی است. در حقیقت آزادی فردی و اجتماعی است که شرائط تحقق موارد مذکور در فوق را فراهم می‌آورد. بدون چنین آزادی‌هایی وجود احزاب و گروه‌های سیاسی جز به عنوان دکورهای بدلی برای جا انداختن وجود دموکراسی و توجیه رفتارهای استبداد‌آمیز دولت‌مردان نقش دیگری نمی‌توانند داشته باشند.[4]

منابع:
[1] . ر.ک: پلورالیزم دینی یا پلورالیزم در دین، سید حسن حسینی، (تهران، سروش، 1382)، ص23ـ24.

[2] . فرهنگ و اژه ها، عبدالرسول عبودیت و دیگران، (قم: موسسه اندیشه و فرهنگ دینی، 1381)، ص143.

[3]. tolerance

[4] . ر.ک: بازتاب اندیشه، مهر 1381، شماره 31، مفهوم کثرت‌گرایی، همایون نعمت اللهی، به نقل از روزنامه حیات نو، ص68.

کلیدواژه ها: رالیسم، فرهنگی, پل
  04:53:00 ب.ظ, توسط یاسین  
موضوعات: اندیمشک

آنچه «خودمختاری کُردها در عفرین» نامیده می‌شود با صدور بیانیه‎ای خواستار تأمین امنیت مرزهای سوریه و ترکیه شد.

این نهاد، با انتشار بیانیه ای اعلام کرد: «ما در خودمختاری منطقه عفرین بار دیگر تأکید می‌کنیم که منطقه عفرین بخش جدایی‌ناپذیر سوریه است و نیروهای ما در یگانهای مدافع خلق از 6 سال پیش به وظیفه ملی خود در حمایت از منطقه در برابر حملات گروه تروریستی داعش و سایر گروههای تروریستی القاعده عمل می‌کنند».

در این بیانیه آمده است: «[این نیروها] در حمایت از تمامیت ارضی سوریه و نهادهای ملی آن سهیم بوده اند. در حال حاضر، این بخش از سوریه در معرض حمله شدیدی از سوی حکومت ترکیه مواجه شده است؛ مسئله‌ای که تمامیت ارضی سوریه و امنیت و زندگی شهروندان غیر نظامی مقیم منطقه عفرین را تهدید می‌‍کند».

کُردها اعلام کردند که هدف حملات ترکیه، چند پاره کردن سوریه است، ولی آنان به دفاع از منطقه عفرین در برابر حملات ترکیه ادامه می‌دهند.

شبکه خبری «رووداو» به نقل از این نهاد کُرد گزارش داد که «[ما] از حکومتی سوریه می‌خواهیم که به وظایف حاکمیتی خود در قبال عفرین عمل و از مرزهای خود با ترکیه در برابر حملات اشغالگر تُرک حمایت کند؛ چرا که با وجود اعلام این مسئله، ولی به صورت رسمی به وظایف خود عمل نکرده است».

کُردها در این بیانیه از دولت سوریه خواستند که نیروهای مسلح خود را در منطقه عفرین مستقر و امنیت مرزهای این منطقه را تأمین کند.

ارتش ترکیه به همراه تروریستهای وابسته به «ارتش آزاد سوریه» از شنبه هفته جاری به منطقه عفرین از 6 محور حمله کرده است.

عفرین از شهرهای شهرستان عفرین استان حلب در سوریه می‌باشد. این شهر شمال باختری‌ترین شهر سوریه است؛ که دارای ۳۶۶ روستا بوده به وسعت ۲٫۰۳۳ کیلومتر مربع هست که حدود ۸۰ هزار نفر جمعیت دارد ودر اطراف شهر عفرین حدود ۴۶۰ هزار نفر در ۷ منطقه ساکن هستند. منطقه عفرین در جریان جنگ سوریه به‌طور کامل تحت تسلط کردستان سوریه درآمد.

جغرافیای طبیعی و انسانی
این شهر در کوه‌پایه جای گرفته‌است و رود عفرین از کنارش می‌گذرد. بلندترین کوه این منطقه کوه هواره هست که بلندی آن از سطح دریا ۱۲۰۰ متر هست.

این منطقه بعد از جگ داخلی کشور سوریه از سال ۲۰۱۲ توسط نیروهای کرُد به عنوان کانتون عفرین اسم گزاری شد. کلیه اختیارات اداری و سیاسی این منطقه توسط نیروهای کرُد انجام می‌گیرد.

عقاید
اکثر مردم این منطقه شافعی هستند به استثناء چند روستا که ارمنی و حنفی هستند.

صنعت و بازرگانی و توریسم
صنعت‌های مرتبط با پرورش زیتون مانند استخراج روغن زیتون و ساخت صابون زیتون در این شهر رونق دارد.

شهر عفرین از سرسبزترین شهرهای سوریه است و دارای بوستان‌های زیادی است. کوهستانی بودن این شهر بر گیرائی طبیعی آن می‌افزاید.

حمله به عفرین توسط ترکیه
در ژانویه ۲۰۱۸، ترکیه با عنوان ریشه‌کنی تروریسم در منطقه، به بخش‌های مختلف عفرین حمله و آن را بمباران کرد.

کلیدواژه ها: کرد ، عفرین
  04:53:00 ب.ظ, توسط یاسین  
موضوعات: اندیمشک

5 بهمن روز تولد نابغه ئ مقاومت

۲۵ ژانویه (پنجم بهمن ماه)، روز تولد نابغه‌ی مقاومت و فرمانده ی پیروزی‌های شکوهمند علیه رژیم اشغالگر اسرائیل…شهید عماد مغنیه.

به گزارش فارس، روزنامه صهيونيستي يديعوت آحارونوت اخيرا گزارشي منتشر كرده است. اين گزارش فصل بيستم كتاب “موساد، عمليات بزرگ ” است كه نحوه به شهادت رساندن عماد مغنيه از سوي موساد را توضيح مي‌دهد، ادعاها و اتهامات مطرح شده از سوي صهيونيست‌ها عليه اين مبارز لبناني كه عمدتا دروغ و براي مخدوش كردن چهره وي بوده است، در ترجمه اين گزارش عينا آمده است، متن كامل گزارش را به مناسبت سالروز شهادت آن بزرگوار در زير مي‌بينيد.

*تشريح صحنه ترور شعيد مغنيه

روز دوازده فوريه 2008، بنا بر گزارش‌هاي داخلي و خارجي، چند شخص پيرامون ساختمان يك آپارتمان بزرگ واقع در منطقه‌اي گران قيمت از شهر دمشق جمع شدند، و اندكي پيش از عصر، ماشين جيپ نقره‌اي رنگ از نوع ميتسوبيشي پاژيرو را نزديك آپارتمان ديدند.

شخصي با لباس مشكي و ريشي مرتب و بدون محافظ وارد منزل شد. كارگراني كه در خيابان ايستاده بودند، با سرعت از طريق سيستم‌هاي ارتباطي خود اطلاع مي‌دهند كه “فرد ” به دمشق آمده و به آپارتمان رسيده است.

كمي پيش از ساعت 10 شب، اين شخص آپارتمان را ترك و از ساختمان خارج شده و سوار بر خودروي خود براي ملاقاتي ديگر در يك آپارتمان مخفي امن واقع در منطقه كفر سوسة به راه مي‌افتد تا چندين ملاقات با نمايندگان ايران، سوريه و لبنان داشته باشد.

بنا بر گزارش روزنامه “ساندي اكسپرس “، تعقيب‌كنندگان درحاليكه، تلفن‌هاي همراه به دست داشتند، جهت اطمينان از اينكه بدون شك، اين فرد، همان شخص مورد نظر است، به عكس جديد اين فرد در تلفن همراه خود نگاه مي‌كردند. در تمام مدت، ماوقع را به فرماندهان موساد گزارش مي‌كردند.

پس از خروج فرد مورد نظر از خانه‌اي كه در آن توقف داشت، تعقيب‌كنندگان با دقت او را زير نظر گرفته و با استناد به عكس جديدي كه همراهشان بود، مطمئن مي‌شوند وي همان شخص مورد نظر است، لذا بلافاصله مسأله را به همكاران و مقر فرماندهي در تل‌آويو، گزارش داده و همگي براي اجراي عمليات آماده مي‌شوند. سران موساد با استرس فراوان، در اتاق “مائير داگان ” جمع شدند تا از نزديك جريان را دنبال كنند. فرد خودروي نقره‌اي رنگ را روشن كرد. يكي از تعقيب‌كنندگان در بي‌سيم خود به آرامي اعلام مي‌كند كه شخص مورد نظر در راه است. فردي كه درون خودروي پاژيرو نقره‌اي رنگ حاضر بود همان “عماد مغنيه ” است.

*مغنيه و سال‌ها دروغ‌پردازي عليه وي

بدنبال انفجار در برجهاي دوقلوي،اف‌بي‌آي، با انتشار ضميمه‌هاي حجيم، ليست تروريست‌هايي كه بيشتر تحت تعقيب هستند را اعلام كرد. اين اطلاعيه، آرم ال اف بي اي، وزارت امور خارجه و وزارت دادگستري آمريكا را به همراه داشت. در اين ليست 22 اسم و 22 عكس وجود داشت، در رديف نخست ‌اين ليست عماد مغنيه حضور داشت كه آمريكا آن را براي سياست‌هاي خود از همه خطرناك‌تر مي دانست و براي كشتن وي 5 مليون دلار جايزه تعيين كرده بود.

آمريكا در اين بيانيه وي را به انفجارهايي متهم كرده است كه در آنها تعداد زيادي آمريكايي كشته شده‌اند:
18 آوريل 1983- انفجار سفارت آمريكا در بيروت- 63 كشته.
23 اكتبر 1983- انفجار فرماندهي نيروهاي مبارز آمريكايي در بيروت- 241 كشته.
23 اكتبر 1983- انفجار فرماندهي چتربازان فرانسوي در بيروت- 58 كشته.

به غير از اين موارد، ربودن و قتل “ويليام باكلي ” از اعضاي آژانس اطلاعاتي مركزي ايالات متحده و يك سلسله عمليات در سفارت آمريكا در كويت و نيز ربودن هواپيماي مسافربري متعلق به شركت آمريكايي TWA، و دو هواپيماي شركت هواپيمايي كويت و به قتل رساندن كلونل هيگنز از نيروهاي نظارتي سازمان ملل در جنوب آمريكا و قرباني كردن 10 سرباز آمريكايي در عربستان سعودي از جمله اتهاماتي است كه آمريكا به اين مبارز لبناني نسبت مب داد.

زماني كه اين ليست به دست رژيم صهيونيستي رسيد، موساد مواردي را به آن افزود:
4 نوامبر 1983- انفجار فرماندهي ارتش صهيونيستي در صور – 60 كشته.
10 مارس 1985 – حمله به كاروان ارتش صهيونيستي در نزديكي مطلة – 12 كشته.
19 اكتبر 1988 – هدف قرار دادن فرمانده ارتش صهيونيستي نزديك مطلة – 8 كشته.
17 مارس 1992_ انفجار در سفارت‌ اسرائيل در آرژانتين -29 كشته
18 تير 1994- انفجار مركز يهوديان در بوئنس آيرس آرژانتين- 86 كشته

به غير از اين اينها، مواردي همچون، ربودن 3 سرباز در مزارع شبعا، ربودن “حنان تتنباوم ” و عمليات تيراندازي در نزديكي شهرك صهيونيستي كيبوتس متسوفا و مهمتر از همه ربودن دو سرباز به نام‌هاي ريگف و گولدفاسر در مرزهاي لبنان نيز از سوي اسرائيل به اين ليست اضافه شد.

آمريكا و اسرائيل مدعي بودند در پشت همه اين عملياتها يك نفر وجود دارد، فردي مخفي كه در ميان پايتختهاي خاورميانه حركت كرده، [اين در حالي است كه آنها در برخي از اين اتفاقات مدعي بودند كه ايران مسئول انجام اين انفجارهاست، اما اين بار منافع خود را در آن ديده بودند كه مغنيه را در اين مورد متهم كنند. وي از دست عكاسان فرار كرده و انجام مصاحبه را رد ميكند. دستگاههاي اطلاعاتي غربي مغنيه را به شبحي تشبيه مي‌كنند كه گاهي هست و گاهي نيست. بسياري از اقدامات مغنيه شناخته شده اما ديگر در مورد قيافه، عادات و مكان او چيزي معلوم نيست. روشن است كه وي سال 1962، در يكي از روستاهاي جنوب لبنان به دنيا آمده، برخي اين روستا را طير دبا دانسته و برخي ديگر اطلاعات مختلفي را مطرح كرده‌اند.

*مغنيه سالها سازمان‌هاي جاسوسي دنيا را سردرگم كرد

بنا بر اطلاعات موثق، والدين مغنيه از شيعيان مذهبي بوده‌اند؛ وي در سنين كودكي به بيروت رفته و در محله فقيري در مجاورت فلسطيني‌ها بزرگ شد، او به سازمان آزاديبخش فلسطين پيوسته، تحصيلات راهنمايي را رها و به جنبش فتح ملحق شد. گفته‌اند كه وي نگهبان شخصي “ابو اياد ” (جانشين عرفات) بوده؛ او بعد از مدتي به خدمت “گروه 17 ” كه يگان امنيتي سازمان بود، در آمد، اما زمانيكه پس از جنگ سلامة الجليل در سال 1982، سازمان آزاديبخش فلسطين از لبنان اخراج شد، مغنيه، ماندن در بيروت را ترجيح داده و به هسته اوليه مؤسسين حزب‌الله پيوست.

بر اساس گزارش يديعوت اين مرد، در سايه بودن و ظاهر نشدن در ملا عام را ترجيح داد و گزارشها پيرامون وي ناقص و پيچيده است. بنا بر يكي از گزارشها، مغنيه محافظ شخصي علامه فضل الله مرجع فقيد شيعيان در لبنان بوده است. طبق گزارشي ديگر، وي فرمانده و مغز متفكر عملياتهاي منظمي بوده كه نتايجي خونين را بدنبال داشته است. برخلاف سيد حسن نصرالله رهبر فعلي حزب‌الله، مغنيه در تلويزيون حاضر نمي‌شد.

عماد مغنيه به ادعاي اين كتاب يك تروريست [مبارز] سرسخت و مبتكر بوده است. درخشش وي در جريان طراحي و فرماندهي سلسله عملياتهاي كشتار جمعي لبنان در اواخر جنگ اول لبنان نمود داشته است. وي زمانيكه يك كاميون پر از مواد منفجره را با هدايت تعدادي از مبارزان به مقر فرماندهي نيروهاي مبارز آمريكايي و چتربازان فرانسوي در بيروت فرستاد، تنها 21 سال داشت. چند روز بعد، همين حادثه عليه مقر فرماندهي اسرائيل در صور تكرار شد. مغنيه در 22 سالگي يك گروه از مبارزان را به سمت ساختمان سفارت آمريكا در كويت فرماندهي و همانجا اولين هواپيماي خود را ربود. مغنيه پس از هر عمليات از محل فرار مي‌كرد، گويي كه زمين او را بلعيده باشد.

به ادعاي اين كتاب صهيونيستي عماد مغنيه در 23 سالگي هواپيماي TWA را در مسير يونان به رم ربود و خلبان را وادار به فرود در فرودگاه بيروت كرد؛ در جريان ربودن هواپيما، “رابرت دين استاتهام ” غواص ناوگان به قتل رسيده و جنازه‌اش از پنجره هواپيما به بيرون پرتاب شد. مغنيه بعد از عمليات ربودن هواپيما فرار كرد! اما اين بار اثر انگشتش را در دستشويي هواپيما جا گذاشت.

*مغنيه، مرد سايه‌ها

از زندگي شخصي مغنيه چيزي معلوم نيست، جز ازدواج با دختر عمه‌اش كه حاصل آن يك دختر و يك پسر است. مغنيه از سنين پايين احساس مي‌كرد كه هدف تعدادي از دستگاههاي اطلاعاتي غربي است، لذا تلاش كرد هويت خود را پنهان سازد؛ وي عمل جراحي پلاستيك ناموفقي را ليبي انجام داد.

تنها يك عكس از مغنيه به دستگاههاي اطلاعاتي غربي رسيد كه در آن عينك و ريش داشته، چاق است و كلاهي بر سر دارد. اطلاعات درباره وي ناقص بود، اف بي آي تا اين حد از او مي‌دانست كه متولد لبنان است، عربي صحبت مي‌كند، مو و محاسن دارد، قدي حدود 170 سانتيمتر و وزني حدود 60 كيلوگرم دارد. اما بايد باز هم تأكيد كرد كه عماد مغنيه خود را به خوبي پنهان مي‌كرد و در گمراه كردن تعقيب كنندگانش موفق بود.

مغنيه پس از تمامي عملياتهايي كه انجام داد، از شخصيتهاي بزرگ حزب‌الله شد و نمادي از استواري، شجاعت و توان اجرايي شد، تا جائيكه بازوي نظامي سازمان، به عامل وحشت دستگاههاي اطلاعاتي جهان تبديل شد. هر زمان كه نيرو و توان اين سازمان افزايش يافت، هدف خود را ترور در اسرائيل و غرب قرار داد. مغنيه اين مطلب را درك كرده و در فرار دائم زندگي مي‌كرد، به همه حتي ياران نزديك خود مشكوك بود. بسياري از اوقات محافظان شخصي خود را تغيير مي‌داد و هر شب در جاهاي مختلف مي‌خوابيد. سفرهاي وي به بيروت، تهران و دمشق از اسرار مخفيانه بوده است.

مغنيه بر اساس تصويري كه از وي در موساد و سازمانهاي جاسوسي جهان وجود داشت، شخصي بخصوص، با حضور قوي، داراي علمي گسترده در رابطه با وسايل جنگ الكترونيك و نيز انگيزه بسيار بالا بود. مغنيه واكنشهاي غيرقابل پيش‌بيني داشت؛ وي توانايي تبديل به شخصيتها و هويتهاي مختلف را دارا بود كه به او اين امكان را مي‌داد يكي پس از ديگري از دست تعقيب‌كنندگان خود فرار كند.

*مغنيه نقطه ضعفي نداشت

“ديويد بركاي ” از فرماندهان يگان 405 در امان [سازمان جاسوسي ارتش رژيم صهيونيستي] كه مسئول پرونده عكس مغنيه بود در مصاحبه‌اي با روزنامه انگليسي “ساندي تايمز ” اظهار داشت: اطلاعات بسياري از مغنيه جمع كرديم، اما هر بار كه اقدام به اين كار نموديم اطلاعاتمان كمتر مي‌شد، چرا كه موفق نشديم نقاط ضعفي مانند زن، مواد مخدر و پول در وي پيدا كنيم.

سالهاي زيادي، فشار بر مغنيه ادامه پيدا كرد. سال 1988 زمانيكه هواپيماي وي در پاريس فرود آمد، نزديك بود دستگاههاي فرانسوي او را دستگير كنند. فرانسويان اطلاعاتي داشتند كه آژانس اطلاعاتي آمريكا در اختيارشان گذاشته بود از جمله تصاوير، گذرنامه‌هاي جعلي كه مغنيه از آنها استفاده مي‌كرد؛ اما فرانسه از آن بيم داشت كه دستگيري مغنيه سبب قتل گروگان‌هاي فرانسوي كه در لبنان دستگير شده بودند، شود. لذا ترجيح دادند خود را به ندانستن زده و به او اجازه ادامه سفر را بدهند. سازمانهاي آمريكايي تلاش كردند مغنيه را سال 1986 در اروپا و سال 1995 در عربستان دستگير كنند، ولي مثل هميشه از دست آنها فرار كرد.

در آن سالها مغنيه به شدت مشغول برنامه‌ريزي و اجراي عمليات عليه اسرائيلي‌ها و يهوديان در آرژانتين بود؛ سال 1988 در نزديكي سفارت بوينس آيرس، بر انفجار يك كاميون بمب‌گذاري شده كه توسط يك عامل انتحاري هدايت مي‌شد، نظارت داشت و 29 نفر را به قتل رساند. بلافاصله شماري از سران دستگاههاي امنيتي اين عمليات را به حزب‌الله ارتباط دادند و معتقد بودند اين عمليات، انتقامي بود در پاسخ به ترور موسوي كه در حملات بالگردهاي اسرائيلي در جنوب لبنان به شهادت رسيد. با گذشت 2 سال، بار ديگر طي عملياتي در مركز يهوديان در بوينس آيرس، 86 نفر به قتل رسيدند كه به اعتقاد برخي اين عمليات نيز پاسخ حزب‌الله در ربودن شيخ مصطفي ديراني بوده است.

*ترور نافرجام

در دسامبر 1994، مغنيه در لبنان ديده شد و طي مدت زماني كوتاه، تلاش براي ترور وي توسط يك خودروي بمب‌گذاري شده در جنوب بيروت انجام پذيرفت. پليس لبنان نتايج بدست آمده را اينگونه منتشر ساخت: يك بسته انفجاري زير خودرويي نزديك به مسجدي كه علامه فضل‌الله در آن خطابه داشت، جاگذاري شده بود كه انفجار سبب ويراني مغازه “فؤاد مغنيه ” برادر عماد شد و جسد وي در ميان ويرانه‌ها پيدا شد. اما عماد مغنيه كه گمان مي‌شد بايد در مغازه باشد به آنجا نيامده بود و بدين ترتيب همچنان زنده ماند.

به فاصله كوتاهي پس از انفجار، دستگاههاي امنيتي لبنان با همكاري حزب‌الله شماري از عاملان موساد را كه در پشت عمليات قرار داشتند و در رأس آنها مردي بنام احمد خالق بود، بازداشت كردند. در يك اطلاعيه رسمي اعلام شد كه خالق و همسرش، خودروي خود را نزديك مغازه فؤاد مغنيه پارك كردند و خالق براي اطمينان از حضور مغنيه در مغازه وارد آن شد، با وي دست داد سپس به خودرو بازگشت و بمب را به كار انداخت.

روزنامه لبناني “السفير ” به نقل از منابع آگاه نوشت كه احمد خالق در قبرس، با يكي از فرماندهان بلندپايه موساد ديداري داشته كه وي دستورات لازم را به خالق داده و حدود 100 هزار دلار جهت اجراي عمليات در اختيار وي گذاشته است.

اين بار مغنيه نجات پيدا كرد، اما عوامل موساد دست‌بردار نبودند؛ با تلاش پيوسته، اطلاعات را جمع و به تطبيق ميان اظهارات دستگاههاي اطلاعاتي خارجي و انواع روشهاي عملياتي مي‌پرداختند.عماد مغنيه در سالهاي اخير، رئيس ستاد عالي حزب‌الله شد، بسياري در سازمان او را جانشين نصرالله مي‌دانستند. جايگاه بالاي مغنيه او را وادار مي‌كرد بشدت محتاطانه عمل كند. اين بار شايعاتي مطرح شده بود كه مغنيه با كمك جراحي پلاستيك، چهره ظاهري خود را تغيير داده است.

*سرنخ‌هايي از مغنيه

بنا بر اظهارات نشريات خارجي، با پايان جنگ دوم لبنان، موساد فلسطينيان مخالف حزب‌الله را در داخل لبنان به خدمت گرفت. يكي از اين مخالفان خواهرزاده‌اي در روستاي محل تولد مغنيه داشت كه اظهار كرده بود مغنيه به اروپا سفر كرده و با چهرهاي كاملا متفاوت به لبنان بازگشته است.

بدين ترتيب عاملان موساد با يك هدف غيرعادي روبرو بودند، شخصي با جراحي پلاستيك. جاسوسان موساد با توجه به امكان انجام عمل جراحي در يكي از كشورهاي اروپايي، شروع به تحقيق كردند و معلوم شد كه وي در برلين پايتخت آلمان، تحت عمل جراحي قرار گرفته است. به گفته “گوردون توماس ” خبرنگار و پژوهشگر انگليسي، جاسوس موساد ملقب به رابين در ديدار با مبلغ آلماني كه روابط پنهاني در برلين شرقي دارد، متوجه شد عماد مغنيه مدتي نه چندان دور، تحت يك سلسله عملهاي جراحي پلاستيك قرار گرفته كه چهره‌اش را كاملا تغيير داده است. اين عمليات جراحي در آزمايشگاهي كه در گذشته متعلق به آژانس اطلاعاتي آلمان شرقي بود، انجام شد. بعد از گفت‌وگو و جستجوي پرونده، رابين با پرداخت هزينه‌اي بالا به منابع آلماني، موافقت كرد و در عوض آن پرونده‌اي بدست آورد كه در آن 34 عكس جديد از مغنيه وجود داشت.

از اين عكس‌ها معلوم شد كه طي عملهاي جراحي بر روي مغنيه، فك پايين وي با مهارت شكافته شده و استخواني كه از وي گرفته شده بود در آن كاشته شد تا چهره‌اي باريكتر به مغنيه بدهد؛ اين عمل، ظاهري لاغر و نرم به مغنيه داده بود كه در گذشته اينگونه نبود. تعدادي از دندانهاي جلويي او خارج و به جاي آن دندانهايي با ظاهري ديگر كاشته شد؛ همچنين چشمها نيز با كشيده شدن شديد پوست اصلاح شدند. براي تكميل چهره جديد، موي مغنيه خاكستري رنگ شده و به جاي عينك از لنز استفاده شد. مشخص بود، ظاهر جديد هيچ شباهتي به اصل مغنيه ندارد و تمامي تصاوير قديمي كه سازمانهاي اطلاعاتي غربي از دهه 80، در اختيار داشتند كاملا بي‌ارتباط با اين چهره جديد بود.

*برنامه‌ريزي گسترده موساد براي ترور

موساد با كمك عكس‌هاي جديدي كه از طريق منابع خارجي بدان دست يافته بود، شروع به برنامه‌ريزي ترور مغنيه كرد. رئيس موساد بهترين مردان خود را جمع كرد از جمله، رئيس بخش قيسارية، فرمانده يگان كيدون و كارشناسان ديگري كه بر روي “پرونده مغنيه ” كار كرده بودند. كم كم مشخص شد كه نمي‌توان در كشور غير اسلامي به مغنيه دست يافت. مغنيه سفر به كشورهاي غربي را كاهش داد. اسرائيل در گذشته عملياتهايي را در كشورهاي عربي انجام داده بود.

اسرائيل پيشتر فرستاده‌هاي خود را به تونس فرستاده بود و همانطور كه گمان مي‌شد ابو جهاد را ترور كردند؛ با اين وجود، مئير داگان رئيس موساد، مطلب بزرگ و مهمي را درك كرده بود كه براي عمليات موفقيت‌آميز فرستادگانش در قلب پايتختي مانند دمشق، مناسب بود.

بنا بر گزارش روزنامه انگليسي “اينديپندنت “، نقشه‌اي كه طي مذاكرات موساد طراحي شد، اين بود كه امكان رسيدن مغنيه به دمشق جهت شركت در مراسم بزرگداشت پيروزي انقلاب اسلامي كه از 12 فوريه آغاز مي‌شد بررسي شده و مغنيه در همان زمان ترور شود.

با انجام يك سلسله از بررسي‌هاي شديد و مشاوره، تصميم بر آن شد كه ترور مغنيه توسط يك خودروي بمب‌گذاري شده كه به خودروي مغنيه برخورد مي‌كند، انجام پذيرد. هم اكنون زمان آن بود كه در يك كورس اطلاعاتي، هر گونه معلوماتي كه از هر طريقي به موساد مربوط مي‌شود جمع آوري شود، از جمله دستگاههاي اطلاعاتي خارجي جهت بررسي اينكه آيا مغنيه واقعا به دمشق خواهد آمد؟ اگر اينگونه است با كدام هويت؟ در كدام ماشين؟ كجا پياده خواهد شد؟ چه كسي او را همراهي خواهد كرد؟ چه ساعتي ديدار برنامه‌ريزي شده خواهد داشت؟ آيا دستگاههاي امنيتي سوريه ورود او را ابلاغ خواهند كرد؟ آيا احدي از فرماندهان حزب‌الله از سفر آينده وي اطلاعي دارد؟ و جزئيات ديگري كه اين مجموعه پيچيده را تكميل مي‌نمايد.

اطلاعاتي از يك منبع بسيار موثق بدست آمد كه كفه انجام ترور را سنگين مي‌كرد، اين اطلاعات نشان مي‌داد كه مغنيه شخصا قصد دارد به دمشق سفر كند. در كنار اين مطلب، اطلاعات جديد ديگري از سوي عناصر مختلف در بيروت جمع‌آوري شد كه بنا بر اظهارات روزنامه لبناني “البلد ” از جمله اين اطلاعات كه به موساد رسيد، تعيين مكاني بود كه فرماندهان حزب‌الله آنجا سوار خودروها مي‌شد و در ميان آنها مغنيه هم حضور داشت. اين دستگاهها اطلاعات مفصلي از اين حركات جمع‌آوري كرده بود.

*آغاز عمليات ترور

موساد براي انجام عمليات وارد عمل شد، گروه‌هاي مختلفي به صورت ناشناس وارد سوريه شدند كه مأموريت‌هاي مختلفي نظير جمع‌آوري اطلاعات، اجاره خودروها و آپارتمان‌هاي مخفي را برعهده داشتند، برخي نيز وظيفه نظارت بر انجام ماموريت را عهده‌دار بودند و عده‌اي نيز مواد منفجره را وارد دمشق مي‌كردند.

يك هفته پيش از عمليات اعضاي گروه اجرايي به دمشق رسيدند. اين افراد از طريق پروازهاي مستقل از كشورهاي مختلف اروپايي به دمشق آمدند. به گزارش روزنامه “اينديپندنت ” تيم ترور مشتمل بر سه تن بود: يك نفر با شركت هواپيمايي فرانسوي از پاريس، يك نفر از ميلان ايتاليا و نفر سوم از اردن با شركت هواپيمايي اردن وارد دمشق شد. “اينديپندنت ” همچنين اسامي جاسوسان شخصي را ذكر كرد، اما اين كتاب صهيونيستي نام‌ها را حذف كرده و آن را ساخته و پرداخته تخيل نويسنده مي‌داند. اين سه جاسوس بدون مشكل، بازرسي گذرنامه را پشت سر گذاشته و راهي دمشق شدند تا به مكان مورد توافق با همدستاني از بيروت بروند. اين افراد جاسوسان اسرائيلي را به مكاني سري هدايت كردند، در آنجا يك خودوري استيجاري به همراه مواد منفجره مشتمل بر حدود 3 هزار ساچمه در انتظارشان بود.

جاسوسان اسرائيلي بعنوان متخصص خودرو و گردشگري در تعطيلات وارد دمشق شدند. درون گاراژي كه دستياران لبناني براي ايشان اجاره كرده بودند، محموله را آماده كردند. اين محموله درون راديويي جاسازي شد كه قرار بود فرداي آن روز سوار بر خودرويي شود كه منتظر مغنيه خواهد ماند. برخلاف آنچه منتشر شد، جاسوسان، محموله را درون صندلي خودروي مغنيه جاسازي نكرده بودند بلكه محموله درون خودروي كرايه‌اي بود كه در مسير حركت مغنيه پارك شده بود.

تيمي ديگر از جاسوسان وارد دمشق شدند تا رسيدن مغنيه را گزارش كنند. مأموريت اين تيم، تعقيب و انتظار خروج مغنيه از نزد همسرش بود.

كساني كه در جريان تحقيقات ماجراي قتل هستند، به خوبي مي‌دانند كه بدون كمك افراد محلي امكان اجراي عمليات وجود نداشت. در نوامبر 2008، روزنامه لبناني “السفير ” از دستگيري يك شبكه جاسوسي لبناني خبر داد. يكي از اين بازداشت شدگان بنام علي جراح 50 ساله كه از ساكنان لبنان است، به مدت 20 سال در برابر حقوق ماهيانه 7 هزار دلار، براي موساد كار مي‌كرده است. جراح بارها به سوريه سفر كرد و ماه فوريه چند روز پيش از عمليات نيز، براي گشت‌‌زني در منطقه نزديك به محلي كه قرار بود مغنيه از آن بازديد كند، به دمشق سفر كرد. در ميان لوازم جراح، تجهيزات تصويربرداري پيشرفته شامل دستگاه تصويربرداري ويدئويي و دستگاه جي پي اس ضبط شد، كه به خوبي در خودروي وي جاسازي شده بود. جراح در جريان بازپرسي اعتراف كرد، كارفرمايان وي او را براي بازرسي، تصويربرداري و جمع‌آوري هر نوع اطلاعات كوچك از منطقه‌اي كه قرار بود مغنيه به آنجا برود و نيز آپارتمان محل ديدار با همسرش به دمشق فرستاده بودند.

در روز عمليات آخرين آمادگي‌ها انجام گرفت، نگهبانان پيرامون ساختمان پخش شدند و اندكي پيش از عصر، رسيدن مغنيه به آپارتمان نهاد را گزارش كردند و شب هنگام خبر دادند كه وي قصد خروج از منزل را دارد، آنها اميدوار بودند كه اين آخرين مسير مغنيه باشد.

تيم تعقيب بدنبال مغنيه بوده و بطور مستمر به فرماندهي گزارش مي‌دادند. خودروي بمب‌گذاري شده، آماده استفاده بود؛ قرار بود از راه دور با كمك دستگاههاي الكترونيكي دقيق، خودرو منفجر شود. جاسوسان از مدتي پيش خودروي بمب‌گذاري شده را نزديك خانه‌اي كه قرار بود مغنيه به آن برسد، پارك كردند و به سمت فرودگاه رفتند.

دستگاههاي الكترونيكي خودروي جيپ نقره‌اي را دنبال كردند. شخصي با محاسن مرتب و لباسي مشكي از آن پياده شد. او عماد مغنيه بود. همان وقت، حوالي ساعت 10 شب، صداي انفجار مهيبي از منطقه كفرسوسه، به فاصله نه چندان دور از مدرسه‌اي و نزديك به يك باغ عمومي به گوش رسيد. درست همان موقع كه عماد مغنيه از خودروي جيپ پياده شد، خودروي بمب‌گذاري شده، منفجر شد.

کلیدواژه ها: عما د مغنیه
  04:42:00 ب.ظ, توسط یاسین  
موضوعات: اندیمشک

از خشکبار تا شلور جین

رنگلر (انگلیسی: Wrangler)
شرکت پوشاک آمریکایی است، که در زمینه تولید انواع لباس و شلوارهای جین فعالیت می‌نماید.

شرکت رنگلر در سال ۱۹۷۴ توسط شرکت بلو بل در شهرستان ویلیامسون، تنسی راه‌اندازی شد و در سال ۱۹۸۶ توسط شرکت وی‌اف کورپوریشن خریداری شد. دفتر مرکزی این شرکت در شهر گرینزبورو، کارولینای شمالی، ایالات متحده آمریکا قرار دارد.

واژه جین یا جینز (به انگلیسی: Jeans) از واژهٔ فرانسوی bleu de Gênes به معنی “آبی از جنوا” آمده است، جنوا (Genoa) نام شهری در ایتالیا است که معادل فرانسوی آن، ” Gênes” می‌شود.
لوی استراوس در بوتنهایم (از توابع پادشاهی باواریا) در خانواده یهودی بدنیا آمد و در سن ۱۸ سالگی به همراه مادر و دو خواهرش به ایالات متحده مهاجرت کردند.
توجه کنید که لوی _ استروس
با
کلود لوی-استروس یا لئو اشتراوس اشتباه نشود.
Löb Strauß
لوی اشتراوس
Levi Strauss.jpg
زادروز ۲۶ فوریهٔ ۱۸۲۹
بوتنهایم, پادشاهی باواریا
War ensign of the German Empire Navy 1848-1852.svgکنفدراسیون آلمان
درگذشت ۲۶ سپتامبر ۱۹۰۲ میلادی (۷۳ سال)
سانفرانسیسکو, کالیفرنیا
ایالات متحده آمریکا
آرامگاه کلما, کالیفرنیا
ملیت آلمانی
شناخته‌شده برای بنیانگذار کارخانجات شلوار جین Levi’s
دین یهودی
همسر مجرد
خانواده وی تصمیم به برپایی فروشگاه خشکبار در سانفرانسیکو که بخاطر تب جویندگان طلا تبدیل به قطب اقتصادی شده بود، گرفت و لوی جوان با انگیزه سرشناس نمودن نام خانوادگیش و پس از کسب شهروندی ایالات متحده، دست به ایجاد شعبهٔ دیگری در شرق آمریکا و در شهر نیویورک، زد.

Levi’s جین[ویرایش]

Levi’s 506 طرح جیب عقب
در سال ۱۸۷۲ خیاط یهودی ژاکوب دیویس دست به ابتکار جالبی زد. وی شروع به ساخت شلوارهای کار مردانه با لبه های فلزی و دکمه های فلزی برای استحکام بیشتر نمود. در حالیکه برای ارتقا کارش نیاز به یک شریک و همراه داشت و بنابراین نزد لوی استراوس مشتری شلوار های کارش رفت.[۳] در سال ۱۸۷۳ استراوس و دیویس با ثبت اختراع و حق انحصاری [۴] برای استفاده از میخ پرچ مس برای استحکام و افزایش دوام جیب های شلوار کار با پارچه دنیم، آن دو با خرید کارخانه نساجی Amoskeag در نیو همپشایر، شروع به تولید اولین سری از شلوارهای جین، کردند. در نیمه دوم قرن بیستم، شلوار جین Levi’s بر تن ستاره های راک رفت و بدین سان تبدیل به نماد و سمبلی برای نسل جوان شد. در عکس معروف جوانانی که در سال ۱۹۸۹ بر بالای دیوار برلین در حال برداشتن اولین آجرهای دیوار هستند، همگی این شلوار را به پا کرده اند. کمانی با دوخت دوسوزنه بر جیب عقب بزودی تبدیل به نماد تجاری این شلوار شد.و بعد از جنگ جهانی دوم با طرح کمان لیوایس بر جیب این شلوار باقی‌ماند. [۵]

درگذشت لوی استراوس
در ۲۶ سپتامبر ۱۹۰۲ در سن ۷۳ سالگی درگذشت. وی هرگز ازدواج نکرد و تمام کارخانه و ثروتش به خواهرزاده هایش به ارث رسید. از وی خیریه هایی همچون بنیاد خیریه کمک به ایتام یهودی و همچنین خانه ایتام کاتولیک رم به جای مانده است. دارایی Levi’s در حدود شش میلیون دلار برآورد شده بود.[۶] وی در شهر کلما ایالت کالیفرنیا بخاک سپرده شده است.

یادبود او
موزه ای بنام وی در آلمان، شهر زادگاهش بوتنهایم بنا شده است. در ضمن در شهر سانفرانسیسکو نیز نمایشگاه لوی استراوس و شرکا و بسیاری دیدنیهای تاریخی دیگر از این سلطان جین در معرض عموم قرار دارد.
شلوار جین
لوی اشتراوس (فوریه ۱۸۲۹- سپتامبر ۱۹۰۲) آمریکایی‌ مهاجر آلمانی‌تبار و بنیان‌گذار کارخانهٔ شلوار جین Levi’s در سانفرانسیسکو با نام‌ تجاری Levi Strauss & Co است.

پارچه جین[ویرایش]
پارچه جین اولیه مبدا فرانسوی و ایتالیایی دارد، در شهر نیم (Nimes) کشور فرانسه، بافندگان تلاش کردند تا پارچه جین را بازتولید نمایند ولی به جای آن، یک پارچه مشابه با الگوی بافتی از دنده‌های موازی مورب (w:en:Twill|Twill) توسعه دادند که به نام دنیم شناخته می شود، واژه “دنیم” از عبارت فرانسوی “de Nimes” به معنای “از نیم” آمده است.

برای نخستین بار لباس ملوانان از پارچه جین اولیه یا دنیم تهیه شد. در دهه ۱۹۵۰ بود که استفاده از این نوع شلوار ابتدا در میان نوجوانان و سپس در میان همه مردم شایع شد. امروزه آمریکائیان سالانه ۱۴ میلیارد دلار جین خریداری می‌کنند.[۵] قدیمی‌ترین مارک‌های شلوار جین: لی، لیوایز (لِویز: Levi’s) متعلق به لوی استراوس (با کلود لوی استراوس جامعه شناس اشتباه نشود) و رانگلر نام دارند. شلوارهای جین معمولاً آبی رنگ (نیلی) هستند. برای رنگ این شلوارها از رنگ نیل استفاده می‌شود که هند اولین مرکز تولید و پروش گسترده آن بود. در حالی که تنها چند گرم نیل برای رنگ کردن یک شلوار لازم است، سالانه بیش از ۲۰ میلیون تن نیل در این صنعت مصرف می‌شود.[۶]

جین
به شلوارهایی گفته می‌شود که با پارچه دنیم یا Dungaree دوخته شده باشند. دنیم نام نوعی پارچه کتان با بافت راه‌راه و ضخیم است که اگرچه همه‌گونه پوشاک با آن دوخته می‌شود ولی این پارچه عمدتاً برای دوخت شلوار به کار می‌رود. در ایران در لفظ عوام به «جین»، «لی» هم گفته می‌شود که در حقیقت لی نام یک نماد بازرگانی (برند) است؛ (برند Lee). نخستین سازندگان شلوار جین آبی ژاکوب دیویس، کالوین راجرز، و لوی اشتراوس (لیوایس) در سال ۱۸۷۳ بودند[۱]؛ ولی از سال ۱۹۵۰ در میان نوجوانان محبوبیت یافتند.[۲

دنیم
یک پارچه پنبه ای محکم و ضخیم است که در آن پود از دو یا بیشتر از دو تار می‌گذرد. معمولاً به این پارچه رنگ نیل زده می‌شود و در حالی که فقط چند گرم نیل برای رنگ کردن یک شلوار لازم است، سالانه بیش از ۲۰ میلیون تن نیل در این صنعت مصرف می‌شود.[۲] برای نخستین بار لباس ملوانان از این جنس تهیه شد. ولی تنها در دهه ۱۹۵۰ بود که استفاده از جین ابتدا در میان نوجوانان و سپس در میان همه مردم شایع شد. امروزه آمریکائیان سالانه ۱۴ میلیارد دلار جین خریداری می‌کنند.

پود رشته‌ای است که در پهنای پارچه یا بافته‌های دیگر مانند فرش اسفاده می‌شود، و تار در درازای آنها.

تار (warp) و پود (weft) در یک بافتهٔ ساده
فردوسی می‌گوید:

بیامُختشان رشتن و تافتن به تار اندرون پود را بافتن

  03:49:00 ب.ظ, توسط یاسین  
موضوعات: اندیمشک

(به مناسبت سالروز پیروزی انقلاب اسلامی و دهه فجر ) سخنرانی امام خمینی ره در مورد اسلام, انوشیروان و ساسانیان

پيامبر(ص) فرمود:

«من احب قوما حشر معهم و احب عمل قوم شرک في عملهم »

هر کس گروهي را دوست بدارد با آنها برانگيخته و محشور مي شود

و هر کس عمل گروهي را دوست بدارد در عمل آنها شريک است.

(نفس المهموم، شيخ عباس قمي، ص300)

امام خمینی :

سى و پنج سال اول، دو تا امپراتورى را اينها شكست دادند! امپراتورى روم و امپراتورى ايران. ايران را فتح كردند، روم را هم فتح كردند. اين افيون است؟! اين اسلام آمده است كه بسازد با كسرى و مردم را بگويد تبعيت كنيد از كسرى‏؟! اين آمده است كه بسازد با سلطان روم و بگويد به مردم روم- تعليم كند- كه بسازيد با اينها؟! يا اين آمد و دوتا امپراتورى را شكست داد و عقبشان زد براى اينكه عدل را در عالَم و براى اين فقرا … براى اينكه اين فقرا را آنها مى‏خوردند، جلويشان را بگيرد؟.

سخنرانى امام در جمع ايرانيان مقيم خارج درباره حياتبخش بودن آيين اسلام
زمان: 14 آبان 1357/4 ذى الحجه 1398.
مكان: پاريس، نوفل لوشاتو.
صحيفه امام: ج‏:4 ص: 322

سخنرانى امام در جمع ايرانيان مقيم خارج در باره عامل اصلى در جنايات!

يك تولدى است كه مبدأ خيرات است، مبدأ بركات است، مبدأ كوبيدن ظالم است، مبدأ خاموش شدن آن بتكده‏ها و آتشكده هاست، مثل ولادت رسول اكرم كه گفته شده است كه «آتشكده پارس» خاموش شد و كنگره‏هاى طاق كسرى ريخته شد- حالا ريخته شدن و خاموش شدنش با تاريخ، گفته شده- لكن مطالب اين است كه دو قوه بوده است آن وقت كه يكى قوه حكومت جائر بوده است؛ و يكى هم قواى روحانى آتش پرست؛ و به آمدن رسول اكرم [اين دو قوه شكست‏]؛ تولد ايشان مبدأ شكست اين دو قوه است. يكى طاق كسرى كه كنگره هايش، كنگره‏هاى ظالمانه‏اش ريخت. اينكه مى‏گويند «انوشيروان عادل» اين از اساطير است! يك مرد ظالم سفاكى بوده است، منتها شايد پيش سلاطين ديگر وقتى گذاشتند، به او گفتند عادل! و الّا كجايش انوشيروانْ عادل بوده است؟! به تولد رسول اكرم، اين پايه‏ها؛ يعنى مبدأ ريختن پايه‏هاى ظلم و خاموش شدن آتشهاى دوگانه پرستى و شرك و آتش پرستى [فرو ريخت‏]؛ آن دو قوه‏اى كه در آن وقت بوده است، با آمدن ايشان هر دو مبدأ شكست،

زمان: 4 آبان 1357/23 ذى القعده 1398.
مكان: پاريس، نوفل لوشاتو.
صحيفه امام: ج‏: 4 ص: 161

سخنرانى امام در جمع اعضاى كنگره آزادى قدس در باره بازگشت به اسلام واقعى!

در چندين سال قبل- محتمل است، گمان مى‏كنم زمان رضاخان بود- يك مجمعى درست كردند و يك فيلمهايى تهيه كردند و يك اشعارى گفتند و يك خطابه‏هايى خواندند، براى تأسف از اينكه اسلام بر ايران غلبه كرد، عرب بر ايران غلبه كرد. شعر خواندند، فيلم [به‏] نمايش گذاشتند كه عرب آمد و طاق كسرى را، مدائن را گرفت و گريه‏ها كردند. همين ملّيها، همين خبيثها گريه‏ها كردند. دستمالها را درآوردند و گريه كردند كه اسلام آمده و سلاطين را، سلاطين فاسد را شكست داده و اين معنا در هر جا، به يك صورتى به ما، به ملتها تحميل شده در ممالك عربى، عرب بايد چه باشد. اين تلقين است. اين مخالف با قرآن است.

زمان: بعدازظهر 18 مرداد 1359/27 رمضان 1400.
مكان: تهران، حسينيه جماران.
صحيفه امام: ج‏ 13 ص: 88

سخنرانى امام در جمع مسئولان نظام در باره بازتاب و تأثير ولادت حضرت رسول در جهان!

در ولادت حضرت رسول- صلى اللَّه عليه وآله- قضايايى واقع شده است، قضاياى نادرى به حسب روايات ما و روايات اهل سنت وارد شده است كه اين قضايا بايد بررسى بشود كه چى است. از جمله قضيه شكست خوردن طاق كسرى‏ و فرو ريختن چهارده كنگره از آن قصر و از آن جمله خاموش شدن آتشكده‏هاى فارس و ريختن بتها به روى زمين.[1] قضيه شكست‏ طاق كسرى شايد اشاره به اين باشد كه در عهد اين پيغمبر بزرگ، طاق ظلم، طاقهاى ظلم مى‏شكند و مخصوصاً طاق كسرى‏ شكسته شد براى اينكه آن وقت اين طاق كسرى مركز ظلم انوشيروان بود.
انوشيروان به خلاف آن چيزهايى كه به واسطه شعرا و به واسطه درباريهاى آن وقت و موبدان دربارى آن وقت درست كردند، يكى از ظالمهاى ساسانيان است، و دنبال او يك حديثى هم جعل شده است، و به حضرت رسول- صلى اللَّه عليه وآله و سلم- نسبت داده شده كه «من متولد شدم در عهد سلطان عادل انوشيروان!» اين اولًا سند ندارد و مُرْسَل[2] است، و ثانياً كسانى كه اهل تفتيش در امور هستند، تكذيب كردند اين را و معلوم است كه يك دروغى است كه بستند. انوشيروان ظالم بايد گفت، نه عادل.

در زمان انوشيروان چهارطبقه يا پنج طبقه ممتاز بودند، يعنى از هم ممتاز، علاوه بر خود دستگاه سلطنت با آن بساطى كه داشته است؛ يك دسته هم شاهزادگان بودند و درباريها، اينها يك طبقه على‏ حده ممتاز؛ يك دسته هم كسانى بودند كه داراى اموال هستند و به قول آنها شريف زاده‏ها، آنها هم يك دسته ممتاز؛ يك دسته ديگر هم عبارت از آنهايى بودند كه سران ارتش و امثال اينها بودند، آنها هم ممتاز؛ دسته آخر كه نوع مردم بودند پيشه وران بودند، و پيشه وران بايد كار كنند آنها بخورند تكليف اين بوده. آنها آن طبقه بالا ماليات بده نبودند، به نظام هم نمى‏رفتند. در نظام بايد طبقه پايين كه پيشه وران بودند، مى‏گفتند اينها بايد خدمت كنند، و مال اينها صرف بشود در آن طبقات ديگر؛ اينها به نظام بروند، اينها جنگ بكنند، اينها كارها را انجام بدهند، آنها بخورند. اجازه نمى‏دادند كه اين طبقه پايين تحصيل كند، ممنوع بود. اين قصه در شاهنامه هم هست كه پيش او شكايت بردند كه بوذرجمهر پيش‏اش شكايت برد كه هزينه كم شده است و ارتش محتاج به مؤونه‏ است، و در بين اين طبقات پايين هستند اشخاصى كه مال داشته باشند. بعد رفتند و پيدا كردند يك نفرى كه حالا مى‏گويند كفشگر بوده، پيدا كردند و او گفت كه من مى‏دهم- به حسب نقل شاهنامه- من مى‏دهم لكن به شرط اينكه بچه من را اجازه بدهند درس بخواند. رفتند به او گفتند قبول نكرد، گفت نه، ما نه پولش را مى‏خواهيم، نه اجازه مى‏دهيم، براى اينكه اگر اجازه بدهيم كه يك آدم پايينى بيايد و درس بخواند، اين آن وقت بعد مى‏خواهد دخالت كند در امور و اين نمى‏شود. اين عدالتى است كه انوشيروان داشته است. و در تاريخ ثبت است اين جناياتى كه اينها مى‏كردند. و من گمان ندارم در تمام سلسله سلاطين حتى يك نفرشان آدم حسابى باشد، منتها تبليغات زياد بوده است، براى شاه عباس آن قدر تبليغ كردند، با اينكه در صفويه شايد از شاه عباس بدتر آدم نبوده، در قاجاريه آن قدر از ناصرالدين شاه تعريف كردند و شاه شهيد و نمى‏دانم امثال ذلك، در صورتى كه يك ظالم غدارى بود كه بدتر از ديگران شايد. آن تبليغات كه در آن وقت بود، هميشه بوده است.

عدالت گسترى انوشيروان مثل صلح دوستى رئيس جمهور امريكاست، و مثل كمونيستى شوروى است. ما الآن در عصر حاضر اين چيزها را مى‏بينيم، و اگر چنانچه تاريخ نويسها و نمى‏دانم آنهايى كه شعرا هستند و آنهايى كه خطبا هستند و آنهايى كه دربارى هستند، اينها را، تبليغاتى كه الآن دارد در دنيا مى‏شود، اين تبليغات به گوش اشخاص برسد كه مطلع از وقايع نيستند، آنها هم خيال مى‏كنند كه همان طورى كه انوشيروان عادل، عادل بوده است، آقاى رئيس جمهور امريكا هم صلح دوست و عدالت پرور و امثال اينهاست، و حال آنكه شما كه مطلعيد مى‏دانيد قضيه چى است .
[1]بحارالأنوار، ج 15، ص 257، ح 9 و تاريخ طبرى، ج 2، ص 166.
[2]به حديثى كه سند مشخص و معلومى ندارد و به پيامبر (ص) يا امام معصوم (ع) نسبت داده شود؛ مُرْسَل گفته مى‏شود.

زمان: صبح 9 آذر 1364/17 ربيع الاول 1406.
مكان: تهران، حسينيه جماران.
صحيفه امام: ج: ‏19 ص: 433

  03:42:00 ب.ظ, توسط یاسین  
موضوعات: اندیمشک

چطوری تفکر مازوخیسم اسراییل از ماسادا ریشه گرفت 4

داستان ماسادا
ماجرای ماسادا این است که انقلابیون یهود علیه رومیان قیام می‌کنند و این منجر به تخریب معبد آنان در سال ۷۰ میلادی می‌شود. برخی از یهودیان سکاری به قلعه‌ای در ماسادا فرار می‌کنند. در سال ۷۳ میلادی رومیان آنها را محاصره کرده و نهایتاً اغلب آنها کشته می‌شوند. برخی از آنان که از واقعه جان سالم به در برده بودند به جنوب گریختند. یکی از نظریات در مورد منشأ یهودیان یثرب این است که برخی از این یهودیان به یثرب آمدند و در آنجا ساکن شدند. آلفرد گیوم این نظریه را محتمل‌ترین نظریه موجود می‌داند.

پرچم اسراييل بر فراز قلعه ماسادا - افسانه جعلي يهود ساخته ي كشتار و سربريدن اسراي بني قريظه

پرچم اسراييل بر فراز قلعه ماسادا

در آن حادثه گفته مي شود انقلابيون يهود عليه روميان قيام كردند، اما پس از تخريب معبد آنان در سال 73 ميلادي و فرار متعصبان (الغيوريين = Zealots) و افراطي هاي (السکاري = Masada) آنان از آنان به قلعه صخره در ماسادا (masada ) ماجرا به قتل عام ايشان پس از محاصره شان انجاميد . كسي كه در واقعه ماسادا حضور داشته و آن را ثبت كرده ، فلافيوس جوسيفوس(flavius josephus است كه سمتي در روم داشته اما يهودي بودن خود را پنهان مي كرده است. جزئيات اين واقعه شباهت زيادي به داستان بني قريظه و مقاومت آنان در جنگ دارد مثلاً اسكندر، هشتصد يهودي را دستگير کرد و در مقابل زن و فرزندشان كشت. چنان كه عده فراوان ديگري از يهوديان، در ماجراهاي ديگر كشته شدند. آنچه جلب توجه مي كند تشابه شمار كشتگان است. در ماسادا كشته شدگان را 960 نفر گفته اند كه 600 نفرشان انقلابيون يهود بودند. تشابه ديگر اينكه وقتي از محاصره به تنگ آمدند، بزرگ آنان اليعازر مانند آنچه كعب بن اسد در ميان بني قريظه پيشنهاد كرد، از دوستان خود خواست كه زنان و كودكان خود را بكشند تا بدون دغدغه آنان، به سختي مبارزه كنند يا حتي پيشنهاد شد به كشتن همديگر دست زنند. تشابه ميان اين دو گزارش آن هم در جزئيات، جلب توجه مي کند. مشابهت تنها در خودکشي دسته جمعي نيست بلکه در اعداد و ارقام نيز هست. اينها تقريبا برابر است. برجستگي نام اشخاص و تشابه نام هايي هم که در آن داستان ها آمده محل توجه است. به نظر مي رسد اصل داستان بني قريظه از اين واقعه گرفته شده ، فرزندان يهود كه به يثرب آمدند، آن را حفظ كرده و آن را با داستان بني قريظه آميخته اند . بسا كسي كه تاريخ قديم و جديد يهود در اين واقعه را به هم آميخته، همان كسي است كه ابن اسحاق از او نقل كرده و مورخان مسلمان بدون توجه و بررسي آن را آورده اند.

کلیدواژه ها: داستان ماداسا
  01:04:00 ب.ظ, توسط یاسین  
موضوعات: اندیمشک

چطوری تفکر مازوخیسم اسراییل از ماسادا ریشه گرفت 3

تنبیه صهیونیسم با کنترل آب
دریای مرده (به عربی: بحر المیت) که در غرب اردن و اسرائیل واقع شده‌است.

۱۲ گونه ماهی در این دریاچه عمر ۱ سال به بالا دارند.

در برخی منابع از آن با نام دریاچه نمک یاد شده‌است. سواحل اطراف آن پست‌ترین نقطهٔ خشکی‌های زمین است.[۱] این دریا برای این دریای مرده نامیده می‌شود که هیچ جانور یا گیاهی به طور دائمی در آن زندگی نمی‌کند.[۲] آب آن هشت-نه برابر شورتر از آب اقیانوسهاست.

دریای مرده با کم‌آبی شدید مواجه است اما محو نخواهد شد. هرچه آب پایین می‌رود، غلظت و شوری دریاچه بیشتر می‌شود و نهایتاً به جایی می‌رسد که میزان تبخیر متوقف می‌شود؛ بنابراین دریای مرده احتمالاً به مراتب کوچکتر از این که هست می‌شود، اما به‌کل محو نمی‌شود.

ارتفاع گودترین نقطه آن ۴۲۲ متر کمتر از سطح دریا است. بیشترین عمق آب تا کنون از ۳۷۸ متر بالاتر نبوده‌است. ۶۷ کیلومتر طول و ۱۸ کیلومتر عرض دارد. حجم آب دریاچه ۸۱۰ میلیون متر مکعب است.[۱]

تنها رود اردن و بعضی قنات‌های کوچک به این دریا منتهی می‌شوند. آب آن فقط از طریق تبخیر کاهش پیدا می‌کند، پس در نتیجه میزان نمک و سایر املاح که از طریق رود اردن و دیگر نهرهای کوچک به آن وارد می‌شود، افزایش می‌یابد. این دریاچه با ۳۳٫۷٪ غلظت مواد محلول یکی از شورترین دریاچه‌های دنیاست. به طور کلی میزان نمک موجود در هر دریا ۴ تا ۶ درصد است ولی میزان نمک در این دریا بیشتر از این مقدار است.[۲]

به دلیل ارتفاع پایین این منطقه از سطح دریا، پساب کشاورزی و پساب ناشی از خاکشویی مناطق دورتر به صورت چشمه‌هایی در کف این دریاچه به آن وارد می‌شود. پساب‌های کشاورزی حاوی مقدار زیادی املاح معدنی هستند. تبخیر گسترده و ورود دائمی آب شور باعث بالا رفتن شدید غلظت آب و جرم حجمی آن شده‌است، به گونه‌ای که انسان در این آب شناور می‌ماند.

با آنکه از هر سه ملکول در آب این دریاچه تنها دو تایشان ملکول آبند، بر روی سنگ‌های اعماق این دریاچه بیوفیلمهای سبز و باکتری‌های سولفیدخوار زندگی می‌کنند و گاه که وضعیت آب مساعد باشد، رویش آغازیان باعث به رنگ سرخ درآمدن آب دریاچه می‌شود.[۱] در اثر وجود مقدار زیاد نمک و دیگر مواد سمی، موجودات زنده نمی‌توانند در این دریا باقی بمانند. از این رو ماهی و دیگر جانوران آبزی رود اردن به محض ورود به این دریا می‌میرند.[۲]
در سال ۱۸۴۷، دولت آمریکا گروهی مأمور بررسی رود اردن کرد. سرپرست گروه افسری بود به نام ویلیام لینچ؛ او نخستین کسی بود که حساب کرد و متوجه شد بحرالمیت پایین‌تر از سطح آب‌های آزاد کره زمین است.

سرعت پایین رفتن سطح آب دریا هر سال حدود یک متر است. در دوران جنگ جهانی اول، چند مهندس بریتانیایی حرف نخست اسم‌شان را روی یک تخته سنگ که لب آب بود حک کردند که مشخص شود آب تا کجاست. درست صد سال پس از آن موقع، آن تخته سنگ حدود ۲ کیلومتر بالاتر از سطح آب است. افزایش شمار گودال‌های ناشی از نشست زمین موجب شده امنیت کشاورزی منطقه به خطر بیفتد.[۴]

روی‌هم طی چهل سال، بیش از ۵۵۰۰ گودال پیرامون دریای مرده ایجاد شده‌است. گودال‌های فرونشست زمین وقتی بوجود می‌آیند که رسوب نمکی در زیر زمین فرو می‌ریزد، یا آب شیرینی که رسوب نمک را در زیر زمین می‌شوید و لایه‌های بالایی آن نشست می‌کنند. این گودال‌ها گاه عظیمند – به قطر ۱۰۰ متر و عمق ۵۰ متر. گویی زمین‌لرزه‌ای شدید طی دهه‌ها منطقه را تکان می‌داده‌است.[۳]

بر پایه بررسی‌های علمی، دریای مرده در یک مرحله با محیط اطراف به تعادل خواهد رسید و دیگر کوچک نمی‌شود. یعنی میزان آبی که در ترکیب معجون‌گونه دریاچه است با میزان بخار آب موجود در هوای بالای دریاچه به تعادل می‌رسد. از این گذشته، دریای مرده خاصیت نم‌گیری دارد یعنی می‌تواند مولکول‌های آب پیرامونش را جذب کند.[۳]

کاهش ورودی آب از رود اردن[ویرایش]
تنها منبع تأمین کننده آب بحرالمیت، رود اردن است. در حقیقت دلیل اصلی کاهش شدید سطح آب بحرالمیت، کاهش آب رود اردن است. رود اردن از یک سو وارد می‌شود اما از سوی دیگر بیرون نمی‌رود، همین‌جا می‌ماند و بخار می‌شود. بعضی جاهای کرانه باختری رود (که در اشغال اسرائیل است) آب آن‌قدر کم شده که در فصل خشک به جوی آبی می‌ماند. رود اردن از آب‌راه‌های مهم دنیای باستان بود. حتی در دوران مدرن هم رودی بزرگ بود که گاه در فصل بارندگی طغیان می‌کرد. در گذشته در جاهایی پهنای رود حدود ۳۰ متر بوده؛ برای مثال سال ۱۹۲۷ رود اردن هنوز آن‌قدر آب داشت که یک مهندس روس یهودی به نام پینچاس روتنبرگ کنار آن یک نیروگاه کوچک آبی بسازد. ساختمان نیروگاه هنوز برجاست، اما وسط صحرایی بی‌آب‌وعلف، نه کنار رود.

بدیهی است که جغرافیای منطقه طی این سال‌ها تغییر نکرده. بخش شمالی رود به دریاچه جلیل (یا دریاچه طبریه) می‌ریزد و بخش جنوبی از آن سرازیر شده به بحرالمیت می‌ریزد. آنچه تغییر اساسی کرده آبی است که به این سیستم وارد و از آن خارج می‌شود. در حقیقت مسئله اصلی در دهه‌های گذشته سیاست آب کشورهای منطقه بوده. اسرائیل در بخش جنوبی دریاچه جلیل سد ساخته و عملاً مقدار آبی را که وارد اردن می‌شود، کنترل می‌کند. دریاچه جلیل – به‌عنوان یک منبع آب – برای اسرائیلی‌ها اهمیت راهبردی دارد، هرچند که این کشور در سال‌های اخیر آب شیرینی را که از نمک‌زدایی آب مدیترانه تولید می‌کند آرام‌آرام افزایش داده است. دولت اسرائیل از دهه پنجاه میلادی – یعنی یک دهه پیش از ساخت سد – از منابع آب دره رود اردن برداشت می‌کرده که برای کشاورزان اردنی و فلسطینی (در کرانه باختری) مشکل‌ساز بوده چون برای کشاورزی و سیر کردن شکم‌شان به این آب نیاز دارند. دولت اسرائیل هم البته مشکلی مشابه دارد – هرچند دستکم پول و فناوری لازم برای تأمین آب مردمش را دارد. مشکل اسرائیل این است که مهمترین منبع تأمین آب رود اردن، یعنی رود یرموک از سوریه می‌گذرد. از حدود سی سال پیش به این سو، سوری‌ها بیش از چهل سد برای مهار آب یرموک ساخته‌اند – آبی که پیش از آن به رود اردن می‌ریخت. بعضی اردنی‌ها معتقدند سوریه بعضی از این سدها را برای تنبیه اسرائیل و اردن (به خاطر پیمان صلح ۱۹۹۴) ساخته. اما بعضی دیگر می‌پذیرند که سوریه هم مشکل آب داشته و این سدها را ساخته که ساکنانش بی‌آب نمانند. دلیل ساختن سدها هرچه باشد، واقعیت آن است که آبی که به رود اردن می‌ریزد کم شده؛ اردن هم بنا به نیاز خودش سد ساخته است. هرچند در سال‌های اخیر اسرائیل اجازه داده آب بیشتری از دریاچه جلیل به رود اردن بریزد.

حوضچه‌های عظیم تبخیر
هم اسرائیل هم اردن حوضچه‌های عظیم تبخیر دارند که در آن فسفات‌های گران‌قیمت را از آب دریاچه استخراج می‌کنند و به‌عنوان کود می‌فروشند. با این حال مهم‌ترین علت بحران دریای مرده همان کم شدن شدید آب رود اردن است.

کلیدواژه ها: تنبیه صهی, کنترل آب
  12:55:00 ب.ظ, توسط یاسین  
موضوعات: اندیمشک

چطوری تفکر مازوخیسم اسراییل از ماسادا ریشه گرفت 2

ماسادا در لغت (اسم قلعه ای مستحکم و تاریخی در استان جنوبی اسراییل میباشد). نام اسلحه ACR نیز برای این نوع اسلحه ماسادا نامگذاری شده .

ماسادا (به انگلیسی: Masada) مجموعه‌ای از استحکامات و باروهای دفاعی در استان جنوبی اسرائیل است که بر روی یک تخت‌تپه مشرف بر دریای مرده در بیابان یهودیه قرار دارد. این قلعه جزء میراث جهانی یونسکو در اسرائیل می‌باشد. این مجموعه متعلق به سده اول پیش از میلاد است.[۱]

چندی پیش ارتش آمریکا برای ارتقا دادن و تعویض اسلحه سربازان خود مزایده ای برگذار کرد که شرکت اسلحه سازی ماگپل آمریکا در آن پیروز شد و بعد از 6 ماه طراحی های مختلف ، طرح اسلحه ماسادا به عنوان طرح نمونه پسندیده شد و در سال 2010 اسلحه ACR در دسترس سربازان آمریکا قرار گرفت و پس از آن به کشورهای دیگر نیز صادر شد.

  12:52:00 ب.ظ, توسط یاسین  
موضوعات: اندیمشک

چطوری تفکر مازوخیسم اسراییل از ماسادا ریشه گرفت 1

مازوخيسم چيست؟
مازوخيسم يك لغت فرانسوي منسوب به ساشه مازوخ است كه در اصطلاح پزشكي ، تباهي و فساد اجراي عمل جنسي است به نحوي كه با شكنجه و ضرب و شتم و آزارهاي ديگر همراه باشد. اين ناخوشي بيشتر در مرداني مشاهده شده است كه مبتلا به انحراف عمل جنسي و هموسكسوآليته هستند. اين حالات جنون خودآزاري را مازوخ در بعضي نوشته هايش توصيف و تشريح كرده است . مازوشيسم . شهوت خودآزاري . (فرهنگ فارسي معين ).
خودآزارها با دشنام، خفت و اهانت به اوج لذت جنسي مي رسند.
انحراف مازوخيسم يا شهوت خودآزاري، نقطه‌ي مقابل انحراف جنسي ساديسم يا ديگرآزاري است. يك فرد ساديستيك ازآزار واذيت كردن ديگـــران لذت جنسي مي‌برد، اما يك انسان مبتلا به «مازوخيسم» از عذاب و شكنجه‌‌أي كه خودش متحمل مي‌شود لذت جنسي كسب مي‌كند. افرادي كه به اين نوع انحراف مبتلا هستند بشدت تمايل دارند كه چه به وسيله‌ي خود و چه از طرف ديگران، آزار ببينند يا حتي شكنجه شوند. كاميابي رواني اين بيماران، جز با زجر و آزار ديدن حاصل نمي‌شود.
تمامي روان‌شناسان در دوره‌هاي مختلف، خوي تجاوز و تعدي يا به بيان ديگر غريزه‌ي تخريب و مرگ را يكي از غرايز طبيعي افراد بشر و منشأ انحراف ساديسم دانسته‌اند. انحراف مازوخيسم يا خودآزاري نيز ريشه در همين غريزه دارد. با اين تفاوت كه واكنشهاي بيمار مبتلا به مازوخيسم با بيمار ساديست فرق مي‌كند.
هنگامي كه تمايلات قهرآميز غريزه‌ي مرگ در عوامل رواني انسان حادث شد، از دو حال خارج نيست، يا انسان به پيروي از اين غريزه به تخريب و شكستن اشيا و آزار ديگران مي پردازد و به اين ترتيب غريزه‌ي خود را ارضا مي‌كند يا اينكه محدوديتهاي طبيعي و اجتماعي به او اجازه‌ي اين كار را نمي‌دهند؛ براي مثال طفل به دلخواه خود نمي‌تواند آنچه را كه در دسترسش قرار مي‌گيرد بشكند و يا مثلاً سر گربه را از تنش جدا سازد. در اين صورت غريزه‌ي تخريب و مرگ به جاي اينكه متوجه دنياي بيرون انسان شود، به درونش راه مي‌يابد و خود انسان را هدف قرار مي‌دهد و به اين ترتيب، تمايلات قهرآميزانسان به جاي ديگران روي خود او پياده مي‌شود. به بيان ديگر انحراف مازوخيسم و ساديسم هر دو از يك منبع سرچشمه مي‌گيرند ولي در مازوخيسم غريزه‌ي تخريب و مرگ به جاي اينكه روي ديگران عمل كند، بر خود بيمار مبتلا اثر مي‌گذارد.
گروه‌هاي زيادي از مردم مبتلا به مازوخيسم هستند؛ مثلاً مرتاضان و يا افرادي كه در پاره‌‌أي موارد به استقبال مرگ مي‌روند و يا اشخاصي كه در مواقع خطر و پيش‌آمدهاي ناگوار و مصيبت‌بار، به جاي اينكه براي رفع مشكلات خود تدابير منطقي‌‌اي بينديشند، خود را هلاك مي كنند. بعضي از مبتلايان به مازوخيسم نيز، دراين موارد، در واقع قصد انتقامجويي و يا كشتن ديگران را دارند. اين _ نوع ساديسمي ارضاي غريزه _ اما به جاي اين كار، خود را از بين مي‌برند.

انواع مازوخيسم:
انحراف مازوخيسم را از نظر شدت و ضعف به سه دسته تقسيم كرده‌اند:
مازوخيسم رواني، مازوخيسم احساساتي و مازوخيسم جسمي يا فيزيولوژيكي.
توجه به اين نكته ضروري است كه به طور معمول، حالات مذكور تا حدودي در زندگي جنسي افراد بشر وجود دارند، و تا هنگامي كه جنبه‌ي عادي داشته، ازحد و مرز معمولي تجاوز نكنند، امري كاملاً طبيعي به شمار مي‌روند اما اگر به صورت‌هاي شديد و خاص يا به عبارت ديگر انحرافي جلوه كنند و يا بتدريج به صورت عادت در‌آيند، وجود انحراف را محقق مي‌سازند.

مازوخيسم رواني
مازوخيسم رواني حالتي است كه در زندگي جنسي عادي مردم ديده مي‌شود. بعضي افراد در زندگي جنسي، خود را ازهر لحاظ در اختيار فرد محبوب خويش قرار مي‌دهند و هر نوع خفتي را كه از طرف وي به آنها تحميل شود، مي‌پذيرند. چنين رابطه‌ي جنسي‌اي بين زن و مرد را مي‌توان طبيعي و عادي دانست، اما اگر روابط از اين مرز تجاوز كند و جنبه‌ي ارباب وغلامي پيدا كند و يكي از طرفين تا حدي كه برده‌اي از اربابش اطاعت و فرمان‌برداري مي‌كند، بنده‌وار خواست‌هاي طرف مقابلش را اجابت كند، مي‌توان گفت كه به انحراف مازوخيسم رواني دچار شده است.
مبتلايان به اين نوع مازوخيسم، جز دشنام و خفت و خواري چيزي نمي‌طلبند و زخم زبان، اهانت و ناسزا آنها را به اوج لذت جنسي مي‌رساند. مازوخيست‌هاي رواني، تا زماني كه از كسي دشنام نشنيده‌اند يا شخصي آنها را تحقير نكرده است، ناراحت و ناآرامند. البته بايد توجه داشت كه اين نوع مبتلايان هنگام آميزش جنسي، ميلي به تحمل آزار ندارند بلكه از شنيدن كلمات ركيك و اهــانت آور، لذت مي برند. بسياري از زنان جوان و تحصيل‌كرده و برومندي كه با مرداني به مراتب پست‌تر از خود ازدواج مي‌كنند و يا به مردان درشت و قوي‌هيكل گرايش دارند، مبتلا به مازوخيسم رواني هستند. اين زنان در برابر قوي‌هيكل بودن مرد كه صفتي به اصطلاح بارز به شمار مي‌رود، كليه‌ي معايب و نقايص اخلاقي و ذاتي او را بسادگي ناديده مي‌گيرند.
به طوركلي مي توان گفت كه منحرف مازوخيست، يك انسان خفت‌طلب واهانت‌جو است و به هر ترتيبي كه بتواند خود را به ديگري تسليم مي‌كند و بدون قيد و شرط در اختيار او قرار مي‌گيرد تا تمايلات رواني و انحرافي‌ خود را اقناع كند.
هرشفلد مثال جالبي در اين مورد دارد. او گزارش مي‌دهد كه زن جواني در زمان جنگ، يك زنداني فرانسوي را براي مدت هشت ماه در اتاقش مخفي كرده و خود را بدون قيد و شرط ، براي انجام هر نوع عمل جنسي دراختيار وي گذاشته بوده است. تحقيقات بعدي نشان مي‌دهد كه اين زن داراي عنن كامل بوده و تنها دليل تسليم بدون قيد وشرط او به زنداني فرانسوي، انحراف مازوخيسم وي و شعف و نشأت جنسي‌‌اي بوده كه از اين راه به آن دست مي‌يافته‌ است.

مازوخيسم احساساتي
بعضي از افراد مبتلا به مازوخيسم كه معمولأ كمرو، جاهل و بي‌سواد هم هستند، از آشكار شدن انحراف خويش خودداري مي‌كنند و به درون خود پناه مي‌برند. اين افراد مي كوشند با تجسم صحنه‌هاي مختلف مازوخيسم از راه فكر و خيال، تمايلات غير‌عادي خود را ارضا كنند. اين دسته از منحرفان مازوخيسم را مازوخيسم‌هاي احساساتي و انحراف آنها را مازوخيسم احساساتي گويند.

مازوخيسم فيزيولوژيكي
مازوخيسم فيزيولوژيكي كه حادترين و واقعي‌ترين وجه مازوخيسم است حالتي است كه انسان را وا‌مي‌دارد تا از احساس درد و رنج، لذت ببرد و بدن خود را با اشتياق درمعرض زجر و درد و عذاب قرار دهد. براي شخصي كه به انحراف مازوخيسم فيزيولوژيكي مبتلاست، درد مفهوم خود را از دست داده و حتي لذت و شعف مي‌شود. مبتلايان به اين نوع مازوخيسم كه تعدادشان از مبتلايان به دو نوع ديگر بيشتر است، از آزار‌هاي بدني مانند شكنجه، پاره شدن پوست و گوشت و يا سوختن بدن‌شان لذت مي برند و چنانچه اقدامي براي درمان آنها صورت نگيرد، سرانجام خود را هلاك خواهند ساخت.

ارضاي تمايلات مازوخيستي به وسيله حواس لامسه
شخص مبتلا به مازوخيست فيزيولوژيكي، ابتدا به وسيله‌ي حس بويايي و چشايي خود، لب‌هاي شريك جنسي‌اش را به طور عادي مي‌بويد و با زبان آنها را لمس مي‌كند، ولي بتدريج وارد مرز اعمال انحرافي مي‌شود و به بوييدن مواضع جنسي و مزه كردن آنها و حتي خوردن فضولات بدن شريك جنسي خود مي‌پردازد.

ارضاي تمايلات مازوخيستي به وسيله حواس ‌بينايي و شنوايي
شخص مازوخيست ميل شديدي به مشاهده‌ي اعضاي لخت بدن شريك جنسي‌اش دارد و از شنيدن حرفهاي اهانت‌آميز و فحشهاي ركيك در هنگام آميزش جنسي لذت مي‌برد. در واقع همانقدر كه مبتلا به انحراف ساديسم از اداي كلمات توهين‌آميز لذت مي‌برد، مبتلا به مازوخيسم از شنيدن اين كلمات به شعف رواني مي‌رسد
نويسنده: دكتر مسعود انصاري

کلیدواژه ها: مازوخیسم

1396/11/05

  05:59:00 ق.ظ, توسط یاسین  
موضوعات: اندیمشک

النا جان تخم بلدرچین توی یخچال جوجه نمیشود

چندروز جوانه زدن گل رزچینی توی گلدان میگذشت .وقتی از خواص تخم بلدرچین گفتم نزدیک اذان مغرب بود .وقتی النا و بابا وارد خانه شدن یک پرنده توی دست بابا ش بود جواب نگاه پرسشگر من این شد چون بلدرچین خواص زیاد دارد خریدم البته فروشنده گفت روزی یک تخم میگذارد .کنار گلدان ها پرنده را رها کرد دریک چشم بهم خوردن تمام گلدان ها را خالی کرد. خیلی ناراحت شدم و اعتراض کردم .
ولی چه فایده داشت کار از کار گذاشته بود برای اینکه فشار عصبی نداشته باشم شام را حاضر کردم .
دوروز گذشت توی اتاق لباسهای بچه‌ها را تا میزدم حس کردم باد خنکی توی خانه می‌وزد از اتاق بیرون آمدم النا را دیدم بالای صندلی توی یخچال بودبه آرامی گفتم مواظب باش با خونسردی گفت مامان جوجه اینجا سردش میشود میخواهم جای گرم ببرمش .
به سمتش رفتم و ازاوخواستم تخم را در قفسه بگذارد وبغلش کردم .
گفتم مامانم این تخم ها مخصوص خوردن هستند و تخم مخصوص جوجه نیستند
اگر تخم را توی یخچال بگذاریم هیچوقت جوجه تمیشود مابرای تو این ها خریدیم تا قوی شوی .کمی ناراحت شد با پا صندلی را عقب کشیدم و درب یخچال را بستم باهم به اتاق رفتیم وسرگرم تازدن لباسها شدیم .

1 2 3