« محمد بن علی بن بابویه معروف به شيخ صدوق در حدود سال ۳۰۶ ق . در شهر قم متولد شد. | ابن بابویه که بود » |
استان تولد
ساليانى آنچه روح پدر را آزرده مى ساخت نداشتن فرزند بود، گرچه پنجاه بهار از عمر او مى گذشت و رو به پیری مىرفت هرگز از رحمت الهی نااميد نبود و بارها از خدای خويش درخواست کرده بود تا فرزندى به او عطا کند، اما از گره کار مطلع نبود.
روزى بر آن شد تا نامهاى به امام و پیشوای خود حضرت مهدی (عج) بنويسد و از ايشان بخواهد تا برايش دعا کند. به دنبال فرصتى مناسب و فردى مطمئن بود تا به واسطه او نامه ارسال کند تا آنکه زمانى کاروانى از قم به عراق مىرفت. در بين آن کاروان يکى از دوستانش به نام ابوجعفر محمد بن علی الاسود را يافت که مىتوانست نامه وى را به مقصد برساند.
او نامهاى به محضر پيشواى خود ولی عصر (عج) نوشت و به وى سپرد تا در عراق به حسين بن روح بدهد و از او بخواهد که اين نامه را به حضرت برساند.
ابوجعفر گويد من نامه او را به نماينده مهدی موعود (عج) رساندم و پس از سه روز به من خبر داد که حضرت براى ابن بابويه دعا کرد و در آينده نزديک خداوند به او فرزندى خواهد داد که منشاء برکات زيادى خواهد شد. [۵]
شیخ طوسی در کتاب غيبت، درباره تولد صدوق چنين نگاشته است:
بسيار از بزرگان قم نقل کردهاند که على بن حسين بن بابويه با دخترعموى خود ازدواج کرد ولى از وى صاحب فرزند نشد. نامهاى به شیخ ابوالقاسم حسین بن روح نوشت که از حضرت ولی عصر (عج) بخواهد تا براى او دعا کند که خداوند به او فرزند عطا فرمايد از حضرت جواب آمد که از اين همسر صاحب فرزند نمىشوى ولى بزودى با کنیزی ديلمى ازدواج خواهى کرد که خداوند از او دو فرزند فقیه به تو خواهد داد. [۶]
شيخ صدوق خود نيز ماجراى دعاى حضرت ولى عصر (عج) و ولادت خود را در کتاب اکمالالدین آورده است و در ادامه نوشته است که هر گاه ابو جعفر محمد بن على اسود مرا مىديد که براى آموختن حدیث و علوم اهل بیت عليهمالسلام با اشتياق تمام به درس اساتيد مىرفتم، مىفرمود: اين ميل و اشتياق به علمآموزی که تو دارى جاى تعجب نيست، زيرا تو به دعاى امام زمان متولد شدهاى.
به هر تقدير اين بشارت به ابن بابويه رسيد و پس از مدتى در پى ازدواج با کنيزى ديلمى خداوند محمد را به او عطا فرمود که در آن سنين مايه اميد و چشمروشنى پدر گشت و سپس پسر ديگرى به او داد و نامش را حسين نهاد.
حسین بن علی بن بابویه نيز از دانشمندان و پس از پدر و برادرش محمد بزرگترين و معروفترين شخصيت خاندان بابویه است.
← دوران کودکى و نوجوانى
زمانى که خداوند محمد را به على داد پدر دوران جوانى خود را پشت سر گذاشته و مسائل دينى و آداب اسلامی را در مکتب عالمان و محدثان آن روزگار فرا گرفته بود و در آن زمان او يکى از شخصيتهاى بزرگ عالم اسلامی و رئيس طايفه شیعه در قم به شمار مىرفت و شايد حکمت و خواست الهى بر اين بود که محمد در آن هنگام به خانواده پدر پاى نهد تا تجربه و انتظار بستر پرورش صحيح اين کودک را بگستراند و اين نهال نوپا در مرزعه ادب و دانش دینی بارور شود، و بدين سبب بود که مادر او را به خوبى رشد داد و پدر به نيکى آن را شکوفاند.
دوران تحصيل[ویرایش]
محمد در سنين کودکى فراگيرى دانش دينى را نزد پدر آغاز کرد و تحصيلات ابتدايى و رشد اوليه او در علوم، در شهر قم، که آن روز، محضر دانشمندان و محدثان بود، به انجام رسيد.
با جديت تمام و سعى پيگير به فراگيرى علم و معرفت همت گماشت. روزى نمىگذشت که بر اندوختههاى علمى او افزوده نگردد. عمده مطالب را از پدر خود على بن بابويه آموخت و افزون بر آن در مجالس و محافل درسى بزرگان علم و ادب حاضر مىشد.
پس از آنکه به مرتبه بالايى از تحصيل رسيد براى درک محضر اساتيد بزرگ و حديث شناسان آن دوران سفرهاى علمى خود را آغاز کرد و شايد بتوان گفت: يکى از عوامل موثر در موفقيت وى اساتيد بسيار زيادى است که ديده و از خرمن علوم آنها خوشهها برگرفته است. از همين رو نمىتوان به طور کامل اساتيد او را شمارش کرد. دانشمند محقق شیخ عبدالرحیم ربانی شیرازی رحمةالله در پيشگفتار کتاب شريف معانی الاخبار که شرح زندگانى وى را نگاشته، ۲۵۲ تن از اساتید صدوق را نام برده است. [۷]
مشایخ قم[ویرایش]
ابن بابویه که در قم در خاندانی اهل دانش پرورش یافته بود و در خردسالی از محضر مشایخ آن شهر استفاده کرد، دیری نپایید که استعداد او در فراگیری علم زبانزد محافل علمی قم گردید. [۸] [۹] [۱۰]
از مشایخ ابن بابویه در این دوره میتوان پدرش علی بن بابویه، محمد بن حسن بن احمد بن ولید، محمد بن علی ماجیلویه و احمد بن علی بن ابراهیم قمی را ذکر کرد، [۱۱] [۱۲] [۱۳] لیکن بررسی اسناد روایات ابن بابویه نشان میدهد که در میان حدود ۲۵۰ استاد شناخته شده خود بیش از همه از پدرش و ابن ولید استفاده کرده و تحت تأثیر آنها بوده است.
هجرت به ری[ویرایش]
ابن بابویه در تاریخ نامعلومی قم را ترک کرده و به ری که در آن زمان پایتخت آل بویه بود رفته و در این شهر اقامت گزیده است. [۱۴]
← تاریخ
تنها اطلاع ما درباره تاریخ سفر وی به ری این است که در رجب ۳۳۹ق بخشی از روایات علی بن ابراهیم قمی و دیگران را از شریف حمزة بن محمد علوی در قم شنیده [۱۵] [۱۶] [۱۷] و در رجب ۳۴۷ق در ری بوده است. [۱۸] [۱۹]
← علل
با ملاحظه اینکه ابن ولید که پس از پدر نزدیکترین استاد ابن بابویه به او بوده و به سال ۳۴۳ق/۹۵۴م وفات یافته، [۲۰] میتوان حدس زد که این اتفاق، علقه ابن بابویه را با قم سست کرده و مقدمه هجرت وی به ری را فراهم کرده باشد.
به هر حال او در ری از مشایخ آن شهر چون احمد بن محمد بن صقر صائغ و محمد بن ابراهیم بن اسحاق طالقانی حدیث شنیده است. [۲۱] [۲۲]
يکى از حوادث مهم دوران زندگى شيخ صدوق روى کار آمدن سلسله ايرانىنژاد و شيعى مذهب آل بويه بود که ميان سالهاى ۳۲۲ ـ ۴۴۸ هجری قمری بر بخش بزرگى از ایران و عراق و جزيره تا مرزهاى شمالى شام فرمان راندند.
هجرت شيخ صدوق از قم به ری و اقامت در آنجا نيز به خواست يکى از حاکمان اين سلسله، رکن الدوله ديلمى بوده است.
علامه شوشتری ماجراى هجرت شيخ صدوق از قم به رى را اينگونه نگاشته است:
رکن الدوله (ركن الدوله، لقب حسن فرزند ابو شجاع ديلمى است) به منظور ترويج مذهب حق، التماس قدوم شيخ به دار الخلافه نموده، خدمت شيخ اجازت فرموده، سلطان در مجلس اول سوالى چند که در تحقيق مذهب حق به خاطر داشت بر شيخ عرض نمود و جواب صواب استفاده فرموده، شيخ را تعظیم و تکریم تمام نمود و جوايز و اقطاع مقرر فرمود. [۲۳]
← برکات
به نظر مىرسد علت اصلى اين دعوت و عزیمت، خلاءيى بوده که از هجرت شیخ کلینی از رى به بغداد و سپس رحلت او پيش آمده بوده است. در حقيقت وجود شيخ صدوق در رى مىتوانست منشاء برکات فراوان باشد، و آن بزرگوار نيز با توجه به اهميت موضوع دعوت رکن الدوله را پذيرفت و زادگاه خويش را رها کرد و عازم رى گشت .
بحثهاى بسيارى که صدوق در مدت اقامت خود در رى در موضوعات مختلف اسلامى به ويژه در دو موضوع مهم امامت و غیبت حضرت ولی عصر (عج) با رهبران مذاهبی مختلف انجام داد شاهد خوبى بر اين مدعاست. حاصل آن گفتگوها که برخى نيز در حضور رکن الدوله بود کتابهاى ارزشمندى است که از آن فقیه نامى باقى مانده است .
فرم در حال بارگذاری ...